March 25, 2009

Sin Nombre

«گمنام»: با کاروان زیرزمینی مهاجران

 

sin_nombre_4 فیلم «سین نومبره» یا «گمنام» که اکران آن از جمعه هفته پیش در شهرهای بزرگ آمریکا شروع شد، یک فیلم کم خرج از سینمای مستقل آمریکا است که بعد از پیروزی خیره کننده در جشنواره ها، می آید تا استعداد جوانی را به سینمای جهان معرفی کند که با استفاده از هنرپیشگان آماتور و ناشناس، یک فیلم تعقیب و گریز عاشقانه ساخته است romantic thriller -- فیلمی است که موضوع های داغی مثل مهاجرت از آمریکای لاتین فقر زده به آمریکا را با عشق و خشونت و زیبائی های طبیعت خیره کننده آمریکای جنوبی  مخلوط کرده در سفری در جستجوی «رویای آمریکا» که یک قاره را زیر پا می گذارد.

 

فیلم «گمنام» Sin Nombre در ساندنس امسال، یعنی ساندنس 2009 همین دو ماه پیش،جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلمبرداری را گرفت و یکی از نامزدهای جایزه بهترین فیلم هم بود، و با استقبالی که منتقدها از آن کرده اند، به نظر می رسد که سین نومبره فیلمی است که امسال بیشتر و بیشتر در باره آن خواهیم شنید.

 

گزارش ویدیوئی بهنام ناطقی با کامبیز

این فیلم کار اول کری فوکوناگا Cary Fukunaga هنرمند 32 ساله کالیفرنیائی است که چند سالی را در فرانسه تحصیل کرد و هفت سال است مقیم نیویورک است. فوکوناگا از پدر ژاپنی است و از مادر مکزیکی، و قبل از این یک فیلم کوتاه ساخته بود سال 2004 وقتی دانشجوی مدرسه سینمائی دانشگاه نیویورک بود، فیلمی به نام «ویکتوریا پارا چینو»  که جایزه اسکار بهترین فیلم دانشجوئی را گرفت، و ظاهرا این اولین فیلم، با خیلی از اولین فیلم ها متفاوت است، یعنی از آن فرصت های نادر است. کمتر پیش می آید کسی از راه برسد که همه دست اندرکاران در جبین او آینده ای درخشان ببینند. بیخود نیست که دو تا از ستارگان سینمای مکزیک یعنی «گیل گارسیا برنارد» و «دیه گو لونا» سرمایه این فیلم را تامین کرده اند. 

 

سین نومبره یا «گمنام» کارگردان جدید و استعداد بزرگ تازه  ای  را به سینمای جهان معرفی می کند، کری فوکوناگا.  فوکاناگا می گوید این فیلم داستان یک دختر هندوراسی است که عازم آمریکا است برای پیوستن به خانواده جدید پدرش، ولی به موازات آن، یک پسر عضو باند تبهکاران خیابانی در مکزیک،  با سر دسته گروه، اختلاف پیدا می کند و در یک موقعیت حساس، او را می کشد و این دختر را نجات می دهد، و این دو اتفاقی با هم همراه می شوند و این پسر، بدون اینکه بخواهد نقش راهنمای او را تا مرز آمریکا بر عهده می گیرد. فوکوناگا، در سین نومبره، ماجرای مهاجرت و آروزی دست یافتن به رویای زندگی در آمریکا را با داستان خشونت آمیز تبهکاران نوجوان در آمیخته است.

 

sin_nombre_fukunaga فوکوناگا می  گوید این دو خط داستانی را به طور اتفاقی پیدا کرد، هنگام تحقیق در باره یک فیلم کوتاه به موضوع مهاجرت از آمریکای مرکزی برخورد کرد،  سفر قاچاقی روی سقف قطارها، راهزن ها، تبهکاران...که قبلا نشنیده بود، مثل یک ماجرای وسترن که در جهان امروز به فاصله اندکی از مرز آمریکا رخ می دهد، چیزی که قبلا نمی دانست وجود دارد و همین الان هم یک عده روی قطارها در این سفر هستند.

فیلم سین نومبره با بودجه ای اندک و به سبک مستند فیلمبرداری شده اما کری فوکوناگا از بازیگران جوان وناشناس و بی تجربه خود، بازی های گیرائی کشیده است.

 

کارگردان فوکوناگا می گوید تصور نمی کند بازیگران واقعی بتوانند کاری که ادگار فلورس بازیگر نقش کسپر می کند، انجام بدهند، برای اینکه تسلط به فرهنگ کوچه را در چشمهایش می توانید بخوانید، و هیچ بازیگر طبقه متوسط یا با تجربه ای نمی توانست این نقش را به این قوت بازی کند چون ادگار خودش بچه آن محل است، البته گنگستر نیست، ولی بچه خیابان است، و می بینید که تجربه زندگی بیشتر از سنش  دارد. فوکوناگا می گوید دور ادگار در فیلم بازیگران تثبیت شده گذاشته است و این طور توازنی برقرار کرده که همه طبیعی به نظر می رسند.

 

علیرغم هزینه اندک، فیلم سین نومبره با فیلمبرداری خیره کننده از مناظر طبیعی آمریکای مرکزی از بالای قطار، تجربه سینمائی ای خلق کرده است که مشابه آن فقط در فیلمهای پرخرج و عظیم هالیوود پیدا می شود.

 

مهاجرت مکزیکی ها، الان خیلی بیشتر از همیشه، با موضوع خشونت تبهکاران قاطی شده، و مبارزه با تبهکاران سازمان یافته آن طرف مرز، همانطور که در خبر ها می خوانیم، یکی از مشکلات دولت اوباماست و بنابراین، آقای فوکوناگا خیلی زیرکانه سوژه فیلمش را انتخاب کرده. اما ظاهرش این طور است.  چون  در هر مقطعی در بیست سی سال اخیر این فیلم بیرون می آمد، همچنان موضوع روز بود و می شد اتهام سوء استفاده از موضوع روز را  به آن بست.

 

sin_nombre_3جریانی که این فیلم نشان می دهد و امروز در خبرها تازه جلوه می کند، یک جریان مدام است که مثل هر چیز دیگری در فرهنگ و اقتصاد، مدام متحول می شود، و این فیلم هم اولی نیست که ظاهرا با زرنگی می خواهد از ترکیب مشکل مهاجرت و تبهکاری، درام بسازد و توجه وجدان عمومی را به آن جلب کند. همین چند سال پیش (2004) فیلم «ماری پر از تبرک» Maria Full of Grace بود راجع به دختر معصوم و مهاجر فقیری که کیسه های هروئین را می بلعید تا بیاورد اینطرف مرز برای قاچاقچی ها، یا همین پارسال (2008)، فیلم «زیر همان  ماه» Under the Same Moon از پاتریشیا ریگن Riggen که اتفاقا داستانش، به فیلم «گمنام» شبیه است. در آن فیلم پسربچه ای که برای پیوستن به مادرش در آمریکا، از مرز عبور می کند و ناچار می شود وارد بشود به کاروان زیرزمینی مهاجران. یا فیلم درخشان El Norte یا «شمال» از گرگوری ناوا Nava که 25 سال پیش بیرون آمد.

 

اما فیلم گمنام، که به خصوص با این بودجه کم و بدون هنرپیشه معروف، ساخته شده، باید فیلم کوچکی باشد دنباله فیلمهای مشابه دیگری مثل آنها که اسم بردم، در دست هنرمند نوآمده «کری جوجی فوکوناگا» به یک فیلم عمده تبدیل شده، که  به قول جو مورگنسترن، منتقد وال استریت جورنال، فیلم اولی خیره کننده ای است که مژده از راه رسیدن استعدادی بزرگ در فیلمسازی» و تاد مککارتی، منتقد ورایتی، تائید می کند با این جمله که «استعداد بزرگی وارد صحنه شده است.»  و اضافه کرده که تسلط خیره کننده ای که فوکوناگا بر موضوع، بازیگرها، منظره ها، دوربین و داستانگوئی نشان می دهد، کار او را با نمونه های دیگر از این فضا و این داستان، متفاوت کرده.

 

لو لومنیک در نیویورک پست نوشته فراموش کنید همه آن فیلمهای گریه دار لیبرالها در باره مشکلات مهاجران را برای اینکه برخلاف همه آنها، این فیلم تکان دهنده است، بدون اینکه بخواهد اشک انگیز باشد، یک فیلم حادثه ای عشقی درست کرده با پسزمینه مهاجرت و تبهکاری.

 

کسانی که تاریخ این تحولات را دنبال می کنند، یاد رو شدن استیو سادربرگ Soderberg می افتند، با فیلم «سکس، دروغ و نوار ویدیو»  و رابرت رودریگز، که «ایل ماریاچی» را ساخت.  ولی داستان فیلم رودریگز که آن هم در مکزیک، آن طرف مرز آمریکا اتفاق می افتد، جهانی خیالی را نشان می دهد، در حالیکه فیلم «گمنام» ما را به یک جهانی واقعی و مستند می برد، هر چند نادیده، یا کمتر دیده شده.

 

sin_nombre_1جذابیت فیلم «گمنام» به قول منتقدانی که آن را ستایش کرده اند، این است که تماشاگر را به جهانی می برد که کمتر به آن توجه می شود و در واقع راز موفقیت این فیلمساز، نفوذ به آن جهان است، جهانی درحال عبور، متشکل از آدمهائی که از کشورهای مختلف آمریکای جنوبی، که  زندگی سخت و پرماجرائی را می گذارند، برای گذشتن پنهانی از مکزیک برای رسیدن به آمریکا، دنیائی است با هزاران هزار سکنه که از چشم مردم پنهان است برای اینکه کاروان زیرزمینی مهاجران است از یک طرف، و کار باندهای تبهکار قاچاق انسان و مواد مخدر، که آن را هم دعوت نمی کنند ازش فیلم بسازند. برای همین اسم فیلم را «گمنام» گذاشته، برای اینکه داستان آدمهائی است که هیچکس اسم آنها را نمی شنویم.  برای ساختن این فیلم، فوکوناگا رفته با این مهاجران غیرقانونی، آن زندگی خطرناک و جان به کف سفر شبانه روزی روی سقف قطارها را تجربه کرده.

 

مرکز ثقل داستان فیلم یک سرقت مسلحانه از قطار است که راهزن ها می خواهند پول وسائل این مهاجران بی چیزی که روی سقف قطار سفر می کنند، از آنها به زور بگیرند ولی کاسپر با کشتن سردسته دختر را نجات می دهد و با او فرار می کند. از این نظر، نصفه دوم فیلم به یک فیلم هیچکاک شبیه می شد که دو آدمی که قبلا همدیگر را نمی شناختند حالا در سفر خطرناکی کنار هم قرار می گیرند.

 

منتقدان این داستان را به خاطر دنیای تیره اش و همه به خاطر خوش بینی امیدوارکننده اش، ستایش کرده اند.  مورگنسترن، منتقد وال استریت جورنال، استفاده از فیلم و نگاتیو به جای فناوری دیجیتال برای ضبط صحنه ها را عامل غنای بصری صحنه های آن می داند. با این حال، بعضی ها آن را تحویل نگرفته اند، مثلا پیتر راینر در کریستین ساینس مانیتور می نویسد چرخش های خامدستانه قصه، تازه کاری فیلمساز را نشان می دهد.

 

یک نمونه مشخص فیلم در باره  تبهکاری و فقر و بچه های تفنگ بدست را در فیلم فرناندو می یرلس، کارگردان برزیلی  دیدیم، «شهر خدا»  City of God که مثل خیلی دیگر از فیلمسازهای جهان سومی، از جمله فیلمسازهای ایرانی، فقر و محرومیت را به کالاهای شیک جشنواره ای تبدیل کرده بود.  مانولا درگیس، منتقد نیویورک تایمز، می نویسد هر چند شباهت ها به خصوص از نظر استفاده ابزاری از خشونت بین این دو فیلم خیلی زیاد است، اما صداقت فوکوناگا باعث شده که فیلم او به آن ورطه سقوط نکند.  ولی اسکات فانداس در ویلج وویس، سخت به فوکوناگا تاخته، و نوشته باور ندارد که فوکوناگا  با تحقیق و تجربه در محل، به این فیلم رسیده باشد، بلکه به نظر این منتقد، تحقیق او تماشای مکرر فیلم «شهر خدا» بوده است. 

 

sin_kambiz فونداس، برعکس منتقدان دیگر، فوکوناگا را صادق نمی داند، و معتقد است که فوکوناگا آگاهانه روی نقطه های حساس منتقدان و تماشاگران معاصر، فشار می آورد و به اصطلاح رگ خواب آنها را پیدا کرده. فونداس آنچه  در فیلم «گمنام» به عنوان واقعیت و شبه مستند عرضه می شود، ساختگی و فریبنده می داند، و می نویسد فیلم «گمنام»  آشکارا تقلید فیلم «شهر خدا» هر چند که به بی پروائی آن نیست در استفاده ابزاری اش از فقر،  و بچه های تفنگ بدست.

7 comments:

  1. Anonymous3/27/2009

    خدایی بهنام

    ReplyDelete
  2. Anonymous3/27/2009

    salam wbw zibaye dari va hamchenin barnamehaye khobi va khili mosalat be barname moafafh bashi
    behnam az alman

    ReplyDelete
  3. عاشق این فیلمهای کوچیک هستم در این فیلمها خود فیلم حرف اول رو میزنه نه اسمها و ستاره ها
    ممنون از گزارش کاملتون

    ReplyDelete
  4. Anonymous3/29/2009

    سلام بهنام ... از اینکه این وبلاگ رو راه انداختی واقعا خوشحالم ... در ضمن می خواستم ازت درخواستی بکنم ... در صورت امکان در زمینه موسیقی روز و سبک های موسیقی در وبلاگت مطلب بگذار ...سعید از تهران

    ReplyDelete
  5. سلام. من امیرم از ایران منم علاقه مند به سینما و تا حدودی نقد فیلم. میشه برنامه ای داشته باشی در باره ی نقد نوسی و منتقدین چیزی که راهنمای برای ما باشه؟

    ReplyDelete
  6. همیشه برای من سئوال بوده که یک فیلم چقدر می تونه به واقعیت نزدیک باشه . اصلن فیلم نامه ای که نوشته میشه و دکوپاژی که کارگردان می کنه ، زاویه ی دوربین و لنزی که بکار میره ، روایت کارگردان از داستان و کلی چیز دیگه . همه ی اینها باید ( چه باید احمقانه ای) به چیزی شبیه باشه که اسم اش واقعیته . همیشه برای من سئوال بوده چرا باید به واقعیت بپردازیم؟ مگر نه اینکه تصنعی ترین چیز اینه که از واقعیت تقلید کنیم . پس چرا این همه فیلم و این همه فیلم ساز سعی در کپی برداشتن از واقعیتن؟!! اینکه این همه واقعیت رو می بینیم کافی نیست؟ ضرورت ساخت اینچنین فیلم ها ( که در سینمای ایران نیز به وفور یافت می شود( چیست؟
    میشه بهنام به کامنت ها هم نظری بدی؟
    مرسی
    رهام گیلاسیان

    ReplyDelete
  7. Anonymous4/01/2009

    سلام هرکسی اینجا رو زده دمش گرم. خیلی باحالی و امیدوارم همیشه و همه جا موفق باشید.

    ReplyDelete

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند