March 16, 2009

Race to Witch Mountain”

«گریز به ویچ مانتن» برنده گیشه آمریکا

race-1 «گریز به ویچ مانتن» یک فیلم حادثه ای  و تخیلی - علمی  از شرکت دیسنی که با 25 میلیون دلار فروش در چهار هزار و 400 اکران سه روز گذشته به مقام پرفروش ترین فیلم بازار آمریکا رسید.  بیست و پنج میلیون دلار ممکن است خیلی پول باشد ولی فروش زیادی به نظر نمی رسد برای یک فیلم حادثه ای و محبوب با هواداران جدی.   چون فیلم اول هفته پیش واچمن یا دیده بانان 55 میلیون دلار فروخته بود، که تازه آن هم 20 میلیون دلار کمتر بود از فروش سه روز اول فیلم 300 از همین کارگردان دو سال پیش.  ولی این هفته، اکران فیلمها بی حال بود و مردم آمریکا هم کمتر سینما رفتند،  نسبت به سال پیش، و بنابراین، فیلمی که به قول خیلی از منتقدها فقط برای بچه های ده دوازده ساله مفهوم داشت، فروش قابل احترامی داشت، به خصوص که مقام اول را هم گرفت، بیشتر به خاطر فروکش یکباره بازار فیلم «دیده بانان» که انگار بیشتر کسانی که می خواستند این فیلم را ببینند، همان هفته اول دیده بودند.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی با پریسا

در فیلم «گریز به ویچ مانتن» هنرمند با سابقه در ورزشهای رزمی و فیلمهای حادثه ای،  دوین جانسن که قبلا اسم The Rock یا صخره را هم یدک می کشید، نقش یک راننده تاکسی را بازی می کند در کنار دو هنرمند نوجوان، با بازیهای اناسوفیا راب و الکساندر لادویگ، که خواهروبرادری هستند از یک کره در دوردستهای کهکشان به کره زمین آمده اند، با قدرتهای ابرانسانی، ولی  چون از یک طرف ارتش آمریکا و «سیا» و از طرف دیگر تبهکاران فضائی دنبال آنها هستند، آنها به کمک این راننده تاکسی احتیاج دارند که سفینه خود در ویچ مانتن را پیدا کنند. تا از آنجا بتوانند به سیاره خودشان برگردند و هم آنجا  و هم کره زمین را از دست تبهکاران فضائی نجات بدهند.

 

***

 

«گریز به ویچ مانتن» خاطره فیلمی به همین نام زنده می کند از سال 1975 -- اولین فیلم علمی - تخیلی شرکت دیسنی که همراه با دنباله آن که سه سال بعد بیرون آمد، پیروان سرسختی در میان هواداران فیلمهای افسانه علمی پیدا کرد. دووین جانسن می گوید اگر فیلمهای چهل سال پیش را ندیده اید، مهم نیست برای اینکه می توانید با دیدن این فیلم هم صددرصد سرگرم می شوید، ولی اگر فیلم اصلی را دیده باشید، متوجه می شوید که چه عناصری از آن را ما حفظ کرده ایم.»  در این داستان تخیلی پر از صحنه های غیرعادی، کار بازیگر این است که تماشاگر را همراه خود به داخل قصه ببرد.

 

دوین جانسن می گوید رازش در باورپذیر بودن است، در عشق، در تلاش برای حفاظت این دو بچه در هر صحنه باید باورپذیر بود و مثلا اگر باید مشتی زد به کسی، ضربه باید از درون قلب آدم بیرون بیاید.  

 

race-andy_dwayne اناسوفیا راب در نقش موجود فضائی، صاحب قدرتهای خارق العاده است، از جمله خواندن فکر دیگران.  درمراسم افتتاح فیلم تئاتر ال کپیتن  لس آنجلس، بازیگر اناسوفیا راب، در کنار سایر دست اندرکاران و همکاران فیلم حاضر شده بود.  خانم راب  می گوید اولین بار بود که نقش یک موجود فضائی را بازی می کرد و مراحل خلق چنین شخصیتی و داستان گذشته او و دیالوگهایش، خیلی باحال بود، و جالب بود یافتن قدرتهای ویژه شخصیت.

 

الکساندر لادویگ می گوید خود او از هواداران افسانه علمی کلاسیک سال 1975 است ووقتی بچه بود، عاشق شخصیت دختر بود و افتخار می کند که حالا نقش بچه هائی را بازی می کند که خودش در بچگی آنها را می پرستید.

 

***

 

ولی ظاهرا «گریز به ویچ مانتن» فیلمی است که بچه های کوچک داستان سر در نمی آورند و نوجوانان چهارده پانزده سال به بالا آن را بچگانه می دانند. البته هر فیلمی برای یک تماشاگر خاص ساخته می شود اما فیلم «گریز به ویچ مانتن» شاید نتواند بزرگترها را به بچه ها ده ساله تبدیل کند، اما برای بزرگترها، یادآور خاطره فیلمهای افسانه علمی قدیمی است که برای تحریک ذهنیت بچه ها، به قول مایکل سراگو، منتقد بالتیمور سان، نیازی به زرق و برق و رنگهای نئونی فیلمهای جدید نداشتند.  برادران واچاسکی، سازندگان مجموعه متریکس اخیرا در فیلم Speed Racer به چنان زرق و برقی متوسل شده بودند که نه تنها ماشین ها بلکه آدمها هم رنگ اسباب بازی داشتند. اما در این فیلم اینطورنیست.

 

race_annasophia کارگردان فیلم «گریز به ویچ مانتین» اندی فیکمن Fickman، که با اعتماد به نفس و بدون ادعا، این فیلم را به قول منتقدها، در نهایت مهارت، کارگردانی کرده، مثل همان فیلم قدیم، برای جلب علاقه تماشاگر به جذابیت شخصیت ها و تلاقی آنها با هم، و کمدی شیرین از روابط  انسانی تمرکز داده، برای همین است که علیرغم سوراخ های آشکاری که در قصه و شخصیت پردازی فیلم وجود دارد، تماشاگر را راضی از سالن بیرون می فرستد.

 

اما عجیب است که  این دو بچه فضائی با قدرتهای ابرانسانی، به کمک این تاکسیران لاس وگاسی احتیاج پیدا می کنند. ولی شاید آن دو بچه فضائی احتیاجی نداشته باشند  به تاکسیران، ولی ما به عنوان تماشاگر به او احتیاج داریم، که رابط ما باشد با این موجودات فضائی. ولی این فیلم، علاقه وسواس آمیز آمریکائی ها را نشان می دهد نسبت به موجودات فضائی، چون هر قدر هم مردم وجود چنین موجوداتی را غیرمحتمل می دانند، یک باور شاید مخفی در فراسوی ذهنیت عمومی آمریکائی وجود دارد که می گوید شاید هم افسانه ها در باره موجودات فضائی کاملا ساختگی نباشد.  در فیلم «گریز به ویچ مانتن» دو دسته اشاره نه چندان سر بسته به این نوع باور هست، یکی حضور دو بازیگری که چهل سال پیش نقش این بچه ها را در فیلم اول بازی کردند، که اشاره ای است به تاریخ این مجموعه و محبوبیتی که در فرهنگ عامه  یا پاپ کالچر آمریکا پیدا کرده بود، و دیگری، حضور ویتلی استرایبر Whitley Steiber   نویسنده کتاب مشهور Communion است در باره بازدید موجودات فضائی از کره زمین که یکی از کتابهای پرفروش آمریکا شد.

 

race_shot طبعا بررسی منتقدها در سایت های افسانه علمی، به خصوص سایت های مخصوص باورداران به وجود موجودات آسمانی و حقیقت داشتن داستانهای رویت بشقاب پرنده ها یا UFO، با فیلم «گریز به ویچ مانتن» برخورد متقاوتی دارند، ولی یک منتقد بی طرف مثل کرک هانیکات، منتقد هالیوود ریپورتر، از مدافعان سرسخت این فیلم است که نوشته فیلمی خوشدست و سرگرم کننده، ترکیبی از حادثه، شوخی و درام،  و بار دیگرموقعیت شرکت دیسنی را در بازار نوجوانان تثبیت می کند.

 

از دید جو لیدن، منتقد نشریه تخصصی ورایتی، این فیلم توازن دقیقی بر قرار می کند بین صحنه های تعقیب و تعلیق، یا ساسپنس، و طنز و زخم زبان، و کارگردان اندی فیکمن در ساختن صحنه های حادثه ای چنان با مهارت عمل کرده که دست کارگردانهای فیلمهای بزرگسالان را از پشت بسته. بیشتر منتقدها، ضرباهنگ سریع فیلم را ستایش کرده اند که از لحظه شروع تا آخر، یکسره و با سرعت پیش می تازد و راجر ایبرت، منتقد شیکاگو سان تایمز، از تحولی که دوین جانسن در شخصیت خودش روی پرده داده، حمایت کرده و می نویسد گزینه خوبی برای یک فیلم سرگرم کننده خانوادگی است. اما خوب، خیلی منتقدها هم جنبه فرمولی و کلیشه ای این فیلم را کوبیده اند و مثلا جومورگنسترن در وال استریت جورنال می نویسد این فیلمی است که روی ارقام و برای ارقام ساخته شده و وسلی موریس در باستون گلوب نوشته این فیلم نیست بلکه تبلیغ یک پارک تفریحی است.

4 comments:

  1. Anonymous3/17/2009

    بهنام من خیلی دوست دارم،تو واقعا جات توی ایران خالیه ،باید یه مجله ی تخصصی هنری توی ایران میزدی..من علیرضا هستم 23 سالمه و از نسل سومی ها هستم.من هر شب که برنامه داری برنامه ی تو رو دنبال میکنم،و الانم خیلی خوشحالم که یه سایت زدی....مرسی و واقعا خستی نباشی و اینو بدون که خیلیا توی ایران قدر تو وهنر رو میدونن و واسش ارزش خیلی زیادی میزارن

    ReplyDelete
  2. Anonymous3/17/2009

    با سلام.
    به نظر فیلم خوبی هست منتها نه برای ما ایرانی ها . چون بیشتر ما از این نوع فیلم ها که محوریتشون رو کودکان و نوجوانان بر عهده دارن خوشمون نمی یاد .ضمن اینکه فیلم هم اصلا با طبع پرشگر ما که همه چیز رو به چالش میکشه سازگار نیست . احتمالا اگه یه خونواده ی ایرانی این فیلم رو ببینه .پدر ومادر خونواده از تخیلی بودن فیلم بدشون می یاد پسر بزرگ خونواده از فانتزی بودن صحنه ها و دختر و بقیه افراد کم سن سال خونواده از اینکه این کارها رو عمرا دو تا کودک جوون بتونن انجام بدن صحبت میکنن . ولیخوب تو آمریکا همه چیز فرق داره.

    ReplyDelete
  3. Anonymous3/17/2009

    سلام
    بهنام عزیز باید بدونی که یکی از بهترین های صدای آمریکا هستی البته جای احمد بهار لو خیلی خالیه من میخوام یه چیزی بگمکه هیچ ربطی به فیلم و سینما نداره ولی امیدوارم که ناراحت نشی چند سالیه مونده تو دلم، نگم دق میکنم :چرا شما همیشه یک کت و کراوات رو میپوشی ببخشیدا ولی واقعا دلیل خاصی داره ؟ یک کروات هر شب هرشب !!!عیدی میخوام کروات نو بفرستم لطفا آدرس یا نه یه کروات جدید از طرف من برای برنامه های سال جدید . لطفا واقعن این خال خالای کروات دیگه آزار دهنده است .درووووود فراوان.سال نو مبارک
    صنم

    ReplyDelete
  4. Anonymous4/06/2009

    بهنام جان اگه امكان داره گاهي به معرفي فيلمهاي جدي تر هم بپرداز ما در ايران از ديدن و شنيدن هنر واقعي محروم هستيم در ايران هنر به معني واقعي وجود نداره و اين دردناك.ميخوام بدونم ايا براي صداي امريكا امكان پخش تاتر و يا كنسرتهاي حرفه اي وجود داره يا نه؟
    مونا

    ReplyDelete

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند