March 18, 2009

I Love You, Man

«دوستت دارم، رفیق» عشق برادرانه!

 

i_love_u_man_1 در میان فیلمهائی که پس فردا، جمعه، اکران عمومی آنها در آمریکا شروع می شود فیلم «دوستت دارم، رفیق»  شانس زیادی برای جلب تماشاگر دارد --  این فیلم بازتابی از یک روند کلی در جامعه ای است که رفاقت مردها با همدیگر چنان کمیاب است که تبدیل به رویائی می شود که مثل یک عشق بزرگ، می شود در باره اش فیلم ساخت، و حاصل آن این سری فیلمهائی است که به خصوص با مسئولیت جاد اپتو بیرون آمد در چند سال اخیر،  Superbad یا Knocked Up یا   Pineapple Expressو دهها مثال دیگر، مثلا Wedding Crashers می شود آورد. فیلمهائی که در آنها رفاقت مردها با همدیگر جشن گرفته می شود، مثل یک پیوند مبارک و دوست داشتنی. به این سری فیلمها می گویند bromance  به معنی عشق برادرانه…

 

برومنس واژه ای است ساختگی، از  ترکیب bro مخفف brother و برادر در زبان لاتی، و  رومنس، به معنی عشقی.  بااین حال، پال راد و جیسن سیگل، هنرپیشه های اصلی این فیلم،  در مصاحبه ها بارها تاکید کرده اند که از اصطلاح برومنس bromance خوششان نمی آید و دوست دارند به اینجور فیلمها man-date یا «قرارومدار مردانه» یا «رانده ووی مردانه» گفته شود. 

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی با کامبیز

به قول منتقد فیلم روزنامه گاردین لندن، شروع فیلمهای «برومنس»  در فیلم «داگما» Dogma بود از «که وین اسمیت» Kevin Smith فیلمساز موج نوئی آمریکا، که برای اولین بار، دوست و شریک  غیرهمجنسگرای زندگی، یعنی رفیق را مطرح کرد، و ماجرای دوست یابی مردها، کارش به جائی کشید که حتی برنامه های مسابقه های واقعی تلویزیون reality TV هم به آن پرداختند. پال راد، قهرمان این فیلم، یکی از پاهای اصلی این فیلمهاست که مثلا هم در Knocked Up بود هم در Role Models هم بود.  در فیلم «دوستت دارم، رفیق» راد  نقش یک دلال موفق املاک را بازی می کند که در آستانه ازدواج می بیند رفیق ندارد که ساقدوشش بشود.

 

فیلم «دوستت دارم رفیق» تلاش مستاصل و مذبوحانه مردی است برای یافتن رفیق، در دنیائی که مردها کمتربا هم دوست می شوند.

 

سناریست و کارگردان جان همبرگ، که فیلم «پالی سر می رسد» Along Came Polly  را از او دیده ایم، می گوید این مرد ابتدا برای راضی کردن نامزدش و دوستان نامزدش، و به بهانه یافتن ساقدوش برای عروسی، تلاش برای یافتن رفیق را شروع می کند ولی به تدریج می فهمد که این برای زندگی خودش است.

 

پال راد می گوید از این خوشش آمد که در این سناریو کسی مسخره نشده، و حسن نیت دارد، با قلبی مهربان.

جان همبرگ می گوید بعد از نوشتن سناریو وقتی مسئولان دریم وورکز از  او پرسیدند چه کسانی  را برای نقشها پیشنهاد می کند، اولین اسمهائی که به ذهنش آمد، پال راد و جیسن سیگل بودند.

 

همبرگ می گوید فیلمبرداری خیلی خوش گذشت غیر از موقعی که نماها با خنده بازیگرها خراب می شد که زیاد هم بود . او می گوید این کمدی در باره یک موضوع واقعی است ولی ما می خواهیم بازیگرها سبک و با حال باشد و در برابرهم بازی کنند، که خیلی خوب می کنند.

جیسن سیگل می گوید این فیلم برای همه جالب است چون همان وقاحت فیلمهای مردانه را دارد ولی حساسیت های یک رومانتیک کمدی را هم دارد و مرد و زن می توانند از آن لذت ببرند.

 

***

 

i_love_u_man_2 ولی برومنس Bronmance   یعنی فیلم در باره دوستی مردهای غیرهمجنسگرا، اگر قبول کنیم که همیچن گرایشی در فیلمسازی وجود  دارد و زیاد شده، تقریبا شبیه به همان چیزی است که در فارسی به آن می گویند «عشق لاتی،» و  یک حسن دارند و آن این است که نشان می دهند دوستی برای هر دوجنس خوب است، ولی به قول «رزاموند ویچر» منتقد روزنامه گاردین چاپ لندن، عیب این فیلم این است که دوستی بین مردها را به یک چیز مریض و تیره و سیاه تبدیل کرده به خاطر استیصالی که شخصیت پال راد برای یافتن دوست نشان می دهد که از نظر این منتقد، تضاد دارد با ماهیت این شخصیت که مرد موفقی است.

 

اشکال دیگر فیلم این است که گزینه هائی که این فیلم در محیط کار و بیرون برای دوستی سر راه این آدم قرار می دهد، بیشتر غیرعادی، خل وضع، و خیلی ناجور هستند، مثل آدم دیوانه ورزشگاه یا آن همجنسگرائی که مادر پیتر (شخصیت پال راد) نادانسته برایش پیدا کرده بود. با این حال، گاردین نوشته این هم فیلم بدی نیست و نگرش اجتماعی تیزی دارد. اما بالاتر از هرچیز، یک موفقیت بزرگ است در بازاریابی، برای اینکه همانطور که جیسن سیگل هم در مصاحبه گفت، می توانی دوست دخترت را ببری یا دوست پسرت را ببری، هر دو طرف را دارد.

 

i_love_u_man_hamburgفیلمهای «عشق لاتی»  دارند خیلی شبیه به هم می شوند، که در آنها مردها در حالت لذت بردن از خوشی های دوران دانشگاه یا دبیرستان یعنی زمان نوجوانی نشان می دهند.  این دسته از فیلمها که بیشترش را این سالها گروه جاد اپتو می سازند، برخلاف ظاهرجسورانه و زبان گاه وقیحی که دارند، خیلی محافظه کار هستند در طرحی که برای رابطه زن و مرد ارائه می دهند. یعنی  در تمام این داستانها، شخصیت مرد قهرمان فیلم را مردهای دیگر کمک می کنند که از زندگی  پسربچه ها و عشق لاتی، یعنی مشروب خوری و بیدارخوابی و تماشای فیلمهای پورنو و کشیدن علف و بی خیالی، بیرون بیایند و مرد شوند و مسئولیت بپذیرند، مثل Knocked Up که در آن شخصیت «ست روگن» عروسی می کند با دختری که ازش حامله شده، یا Superbad که می بینیم بلافاصله بعد از دبیرستان واقعیت دنیا، این پسربچه های تازه فارغ التحصیل شده  را مرد می کند با تعریف محافظه کارانه آن.

 

ولی فیلم «دوستت دارم، رفیق» هم یک فیلم فرمولی است مثل آن فیلمها، اما کار جالبی که کرده، به قول دیوید ادلستاین، منتقد هفتگی نیویورک، این است که این فرمول را روی پاشنه چرخانده و جاها را عوض کرده. یعنی اینجا، شخصیت پال راد، که مرد ملایم و دور از خشونت و سر به زیری است، وقتی متعالی می شود که به آن دنیای پسربچگی برگردد که با دوست نویافته اش به کنسرت راک گروه Rush بروند، که صداهای بد از خودش در بیاورد و بخندد و قراردادهای اجتماعی را مسخره کند. برخلاف تمام اینجور فیلمها که معمولا در آنها مردها به دوستشان کمک می کنند دختره را به چنگ بیاورد، اینجا زن ها به خصوص نامزد خودش به او کمک می کنند که دوست پسر یا «رفیق» پیدا کند. از این نظر، این فیلم با اینکه ظاهر محافظه کارانه ای مثل آن فیلمهای دیگر این دسته دارد، از این نظر فیلمی است انقلابی، یعنی subversive است.

 

این فیلم، قبل از اکران عمومی اش، چند شب پیش در آستین تگزاس در جشنواره South by Southwest نمایش داده شد که ناظران گفتند نشان قدرت گرفتن آن جشنواره است در معرفی فیلمهای کمدی مورد علاقه دانشجویان و جوانها.

 

i_love_u_man_3منتقد هفتگی تخصصی ورایتی، نوشته اگر سوژه این فیلم این است که آدم نمی تواند عروسی کند مگر اینکه رفیق مرد داشته باشد،  کمتر فیلمی را می شود پیدا کرد که مبنائی چنین غیرمحتمل و بی اعتبار داشته باشند اما این امکان می دهد که شخصیت پال راد در موقعیت های کمیک و خجالت باری قرار بگیرد که خنده دار است. با این حال، تاد مککارتی نوشته این که این شخصیت قرار می گذارد یا به اصطلاح مردها را date می کند برای پیدا کردن دوست، مسخره و ساختگی و زورکی است، به خصوص که باعث می شود نامزدش با بازی رشیدا جونز به کلی به حاشیه برود.

 

اما دیوید ادلستاین از نحوه غیرمتعارف دیالوگ فیلم تعریف کرده و آن را به شعر تشبیه کرده واجرای غیرمتعارف پال راد را که وقت شناسی کمدی غیرمتعارفی نشان می دهد را تحسین کرده. کریستی لومایر، منتقد آسوشیتدپرس، نوشته زیبائی این فیلم در جزئیات آن است و در رابطه ای که بین پال راد و جیسن سیگل برقرار می شود، و اعتبارش این است که جسارت کرده به قلب دوستی مردهای غیرهمجنسگرا نفوذ کند. منتقد یو اس ای تودی USA Today هم نوشته در ژانر برومانس، این بهترین و کمال یافته ترین نمونه است.

5 comments:

  1. Anonymous3/19/2009

    جناب آقای ناطقی بسیار ممنون و متشکرم بابت تمامی گزارش های بی نظیرتون . ای کاش آدرس ایمیلی ، کد پستی ، چیزی هم برای ارتباط مستقیم با خودتون معرفی می کردین .
    براتون آرزوی موفقیت روزافزون و سالی خوش را دارم .

    ReplyDelete
  2. Anonymous3/19/2009

    سلام بهنام و رهام ام .
    می خواستم بگم که به نظر فیلم جالبی نمیاد . بیشتر یه فیلم تلویزیونی تا یه فیلم سینمایی . ضمنن لینک ات کردم . تا بعد .
    رهام گیلاسیان

    ReplyDelete
  3. Anonymous3/19/2009

    درود
    به نظر من اکثر فیلمهایی که در صدای آمریکا معرفی میشه بدرد گیشه میخورد و کمتر ارزش هنری دارند
    نمی دانم آیا شما تایین میکنید که در رابطه با چه فیلمی صحبت شود یا نه؟
    اگر اینطوره بسیار عالی خواهد شد که بیشتر در رابطه با فیلمهای غیر متعارف و مستقل یا فیلمهای کشور های دیگر صحبت شود
    بحرحال ممنون از نقدهای خوبتان

    ReplyDelete
  4. Anonymous3/20/2009

    جناب ناطقی سلام
    اگر توی امریکا داشتن دوست پسر غیر همجنسگرا غیر متعارف است باید بگم توی ایران بخاطر محدودیتی که برای تماس دخترها و پسرها وجود داره این مسئله پایه و اساس روابط اجتماعی توی ایران شده.
    بطور میانگین هر پسری در ایران تا قبل از ازدواج با یک دختر رابطه پیدا میکنه نه بیشتر(البته اگه صحبت از فاصله یک متری را اسمشو رابطه بگذاریم) ولی هر مردی در ایران در مدت عمرش با بیشتراز بیست نفر رابطه صمیمی داشته.
    http://raimand.blogfa.com/

    ReplyDelete
  5. بهنام ناطقي عزيز و گرامي
    خواهشمندم قدري هم از سينماي اروپا صحبت كنيد بخصوص از سينماي ايتاليا و ستاره بيهمتايش خانم مونيكا بلوجي

    ReplyDelete

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند