March 8, 2009

Watchmen

روایتی تلخ از ناتوانی نظامهای سیاسی

watchman_01 فیلم «دیده بانان» فیلم  جدیدی است از «زک اسنایدر» کارگردانی که فیلمش «300» به خاطر تصویر ایرانیان در جنگ با یونانیان، بحث انگیز بود. در  این فیلم که اکران سراسری آن در آمریکا از جمعه یعنی دو روز پیش شروع شد، «زک اسنایدر» سراغ یک افسانه علمی دیگر رفته، آن هم  باز بر اساس یک کتاب قصه مصور.

کتابهای قصه مصور، یا comic books به خاطر تخیل تصویری و شخصیت های رنگارنگ و غیرمعقولشان، سرچشمه خیلی از فیلمهای امروز سینما هستند، از انواع روایت های مردخفاشی، Batman که سال گذشته شاهد روایت بسیار تاریک و تلخ ولی عظیمی از آن بودیم در فیلم سلحشور تاریک  Dark Knight، تا دیگران، اسپایدرمن و غیره... ولی کتاب «دیده بانان» یا Watchmen که خیلی در دهه هشتاد هواخواه داشت وقتی بیرون آمد، به خاطر آنکه به موضوع وحشت از جنگ اتمی پرداخته بود که در آن دهه با بالاگرفتن جنگ سرد میان آمریکا و اتحاد شوروی سابق، به اوج خود رسیده بود. این کتاب، کار یکی از غول های کتاب قصه مصور است به نام Alan Moore که آثار دیگر او مثل V for Vendetta را در سینما دیده ایم.

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

کتاب دیده بانان، را همراه با نقاش و تصویرگر، David Gibbons نوشته --  به خاطر تنوع شخصیت هایش و داستان عجیب و غریبش و  صحنه های خارق العاده تخیلی، یکی از سخت ترین دانسته می شد برای فیلم شدن، و شاید به همین دلیل، خیلی از فیلمسازها سراغ آن نرفتند، و ماند برای زک اسنایدر، که این را تجربه کند، زیرا که او، با ساختن فیلم سیصد  به تکنیک بسیار موفقی در برگرداندن یک قصه مصور به فیلم دست یافته بود، با هنرپیشه های واقعی ولی روی پسزمینه های نقاشی کامپیوتری... که به خصوص در آن،  وفاداری خودش را به اصالت بصری کتاب و بینش بصری نقاشی و نویسنده نشان داده بود.

اکران سراسری فیلم دیده بانان یا واچمن در آمریکا با سروصدای زیادی همراه بود و چند شب پیش در لس آنجلس، چندتن از ستارگان فیلم و هواداران سرسخت کتاب، در سینمای تاریخی چاینیس شرکت گومن جمع شده بودند... از جمله زک افران و وانسا هاجز، همبازی های فیلم «موزیکال دبیرستان»، جان وویت و پتریک ویلسن، بازیگر نقش جغد شب، Night Owl  و ملین اکرمن، بازیگر نقش جوپیتر، در این لباس از رمی کشو.

خانم ملین اکرمن می گوید فرق اصلی فیلم با کتاب مصور در پایان آنهاست، ولی او می افزاید که تغییر پایان داستان، حتی مورد استقبال هواداران سرسخت کتاب هم قرار گرفته و حتی بعضی پایان فیلم را به پایان کتاب ترجیح می دهند. جفری دین مورگن، بازیگر نقش کامدین، ابرمردی که اول داستان کشته می شود، می گوید عصاره کتاب فیلم شده است، منهای فصل مربوط به مرکب ماهی و کشتی سیاه، ولی نسخه کامل آن روی DVD آخر تابستان منتشرمی شود که سه ساعت و نیم خواهد بود.

برخلاف قصه های مشابه، در فیلم دیده بانان، تمرکز روی یک شخصیت ابرمرد افسانه ای نیست. کارگردان زک اسنایدر می گوید در نهایت، این فیلم در باره یک دسته ابرقهرمان بازنشسته است که یکی از آنها کشته می شود و بقیه از بازنشستگی می آیند بیرون برای یافتن عامل و علت این قتل... ولی این چارچوب قصه است که همه طنز و شخصیت های و چیزهای دیگر دیده بانان، روی آن آویخته است.

نقش شخصیت اصلی دکتر منهتن را که موجودی ماسکدار و ظاهرا همیشه عریان و رادیوآکتیو است،  بیلی کراداپ بازی می کند. کراداپ می گوید شخصیتی که او بازی می کند، مثل همه قهرمانهای دهه 1950 به خوبی ذاتی کشورش و پیروی از رهبران آن، اعتقاد دارد و می خواهد از استعدادهایش در خدمت دولت استفاده کند.

 

در این روایت، از آخرین تکنولوژی سینما استفاده شده، اما داستان در همان دهه 1980 اتقاق می افتد و خیلی از صحنه ها عینا از روی کتاب، فیلم شده. کارگردان زک اسنایدر می گوید فیلم می تواند بیشتر عاطفی باشد، در حالیکه کتاب مصور بیشتر ذهنی و فلسفی است.  نویسنده و طراح کتاب  الن مور، آنجا نبود،اما همکار او دیو گیبنز را خبرنگاران در مراسم افتتاح فیلم دوره کرده بودند. همکار نویسنده وطراح کتاب، نهایت آرزوی او و همکارش آلن مور، خلق کردن یک کتاب افسانه مصور خارق العاده بود و اینکه حالا بعد از بیست سال فیلم شده است، مثل رویائی است که حقیقت پذیرفته.

در خبرها بود که سه روز اول اکران سراسری فیلم در آمریکا یعنی تا پایان امروز، یکشنبه،  در بیشتراز 3 هزار و 600 سینما،  از 55 میلیون دلار تجاوز می کند، که فروش خوبی است، هر چند کمتر است از فروش سه روز اول فیلم «سیصد» از همین کارگردان، که 71 میلیون دلار بود.  خوب، با 120 میلیون دلار بودجه، فیلم «دیده بانان» یا Watchmen  فیلمی است به مراتب پرخرج از فیلم سیصد، که ساختن آن،  در واقع، جایزه ای است که داده شد به زک اسنایدر، به خاطر فروش غیرمنتظره فیلم سیصد...

به قول یک منتقد، فقط در فصل آغازین فیلم زیر اسامی اول فیلم، بیشتر از هر سه قسمت مجموعه سینمای اسپایدرمن و سوپرمن، حادثه و شخصت می آیند و می روند. داستان کتاب مصور «واچمن» که یکی از محبوب ترین کتابهای مصور جدید است در دهه هشتاد در اوج جنگ سرد بیرون آمد و مبنای آن واهمه جهانی است از انفجار اتمی...   حالا که بحث است از دسترسی حکومت هائی مثل جمهوری اسلامی و کره شمالی به بمب اتمی، این داستان به فیلم در می آید.

داستانی است بدبینانه و تلخ، که ابرقهرمانهای رنگارنگ آن با قدرتهای افسانه ای،  در واقع از صحنه کناره گرفته اند... بازنشسته  شده اند، و از طرف دیگر، ، اساسا قانون تصویب کرده اند علیه ابرقهرمانها...  در فیلم مردم، در صحنه ای که یادآور سلحشور تاریک است  یا بتمن آخری است، تظاهر می کنند علیه ابرقهرمانها... آنها دیگر نمی توانند با مصونیت قانونی در کار پلیس دخالت کنند و بدون رای دادگاه، جنایتکاران را دستگیر کنند یا نابود کنند...  فیلم با کشته شدن ابرقهرمانی نهیلیست ولی خنده دار به نام کامدین شروع می شود که می بینیم با بی رحمی دوست دختر خودش را می کشد، ولی دیدگاه تلخی ارائه می کند نسبت به توانائی سیاستمداران آمریکا در حل و فصل مشکلات کشور. 

watchman_06این فیلم هم مثل «سلحشور تاریک» یا Dark Knight در واقع تمثیل سیاسی است.. ولی فیلم Watchmen به عنوان هزل، تلخ سیاسی، از «سلحشور تاریک» فراتر می رود، ولی به قول کایل اسمیت، منتقد نیویورک پست، اینجا هم شاهد همان ابهام هستیم در باره تقابل حقیقت و افسانه، ولی برخلاف Dark Knight در داستان «دیده بانان» بر خلاف کارهای دیگر الن مور، جهت گیری سیاسی مشخصی وجود ندارد، و حماقت اساسی و بنیادین فیلمهای ابرقهرمانی، اینجا در حداقل نگه داشته شده.. کتابهای الن مور، طراح و نویسنده اصلی  داستان،  بیشتر جانب لیبرال ها را می گیرند و مثل V for Vendetta     هشدارهائی هستند در باره زیاده روی محافظه کاران و گرایش ذاتی بنیادگرایان و اصول گرایان به اقتدارطلبی و تمامیت طلبی... اما در داستان «دیده بانان» ، هر دو دسته، یعنی هم لیبرالها و هم محافظه کاران زیر لبه انتقاد قرار دارند.  مثلا همان قدر که اقتدارطلبی ریچارد نیکسون را کوبیده،  به قول تاد سیوی Todd Seavey نویسنده محافظه کار، شخصیت لیبرالی در فیلم هست مثل برک اوباما که مدعی است  راه حل همه مشکلات را در ذهن دارد و فیلم حال و هوای پیغمبری و دارودسته ای که او را پرستش می کنند و انواع یادبودهائی که برای بزرگداشت او ساخته شده، دست می اندازد.  در واقع، در درون ذهنیت نویسنده و طراح اصلی کتاب الن مور، یک جنگ عقاید در جریان است و در تجزیه و تحلیل نهائی، این نویسنده که به شدت نسبت به همه عقاید جزمی بدبین است، شاید برخلاف میل خودش، بیشتر از دست راست و محافظه کاران حمایت می کند برای اینکه لیبرالیسم بیشتر از محافظه کاری براساس ایمان به چیزهای غیرمحتمل بنیان گذاشته شده.

 

watchman_02داستان «دیده بانان»، یک روایت دستکاری شده و تحریف شده و تخیلی است از تاریخ معاصر آمریکا... که  فرض می کند آمریکا در جنگ ویتنام پیروز شده  و قدرت افتاده به دست ریچارد نیکسن،  که برخلاف قانون، پنج دوره به ریاست جمهوری انتخاب می شود و حالا، یعنی در زمان وقوع داستان فیلم، سال 1985، جهان دوابرقدرت دارد، یکی آمریکا و یکی اتحاد شوروی که رقص مرگبار تانگوی اتمی شان را با هم آغاز کرده اند.  در فیلمهای ابرقهرمانی، مثل سوپرمن یا اسپایدرمن، تماشاگر منتظر است که ابرقهرمان با شلوارهای چسبان تنگ، و سینه های پهن از راه برسند و بدکاران را مجازات کنند و زمینه را فراهم کند برای دنباله داستان در فیلم بعدی، ولی در فیلم دیده بانانان، همه چیز مبهم است و مسیر نهائی آن مشخص نیست.

بعضی منتقد ها به شدت ستایش می کنند این کار را، مثلا همان کایل اسمیت می نویسد در صدا و تصویر این فیلم خیرگی و طراوت فیلم ادیسه فضائی 2001 را دارد در زمان خودش... یعنی این قدر پیشتاز و قوی است، و نوشته به قدری اندیشه های متناقض در فیلم گنجانده شده که برای دنبال کردن همه آنها باید فیلم را بارها و بارها با دقت و ایمان، تماشا کرد.  راجر ایبرت، منتقد پیشکسوت در شیکاگو سان تایمز هم کار زک اسنایدر را ستایش کرده و نوشته آن قدر در بند داستان نیست، بلکه در واقع در باره  زندگی در جهانی است که امید از آن رخت بربسته.  اما  خیلی منتقدها به شدت فیلم را کوبیده اند.  مثلا کرک هانیکت نوشته فروش سه روز اول مهم نیست، بعدش فروش فیلم سقوط خواهد کرد برای اینکه اسنایدر و نویسنده هایش سناریو، هیچ سعی نکرده اند این فیلم را برای آنها که کتاب قصه مصور آن را نمی شناسند، قابل درک بسازند، و اضافه کرده که اشکال فیلم است که تماشاگر با هیچکدام از شخصیت ها، همدردی نمی کند.

 

انتونی لین، در مجله وزین نیویورکر نوشته خبر بد این است که این فیلم دو ساعت و نیم به مخ ما می کوبد ولی خبر خوب این است که شما مجبور نیستید بعد از سکانس درخشان شروع فیلم، در سینما باقی بمانید.  انتونی لین و خیلی دیگر از منتقدها عقیده دارند که این فیلم باید همان  موقع ساخته می شد که کتابش در آمد، برای اینکه شاید داستان آن در زمان جنگ سرد معنی داشت برای تماشاگر، اما حالا کهنه شده و انگار در باره مسائل دنیائی است که واقعا دیگر وجود ندارد.

No comments: