June 30, 2009

Transformers: Revenge of the Fallen

گریزگاهی به جهانی بیرون و دور

 

transformers_6پرفروش ترین فیلم روز در جهان، فیلم ترانسفورمرز - انتقام فروافتادگان با شرکت شایا لباف Shia LaBeouf و میگن فاکس، که در پنج روز اول اکرانش در آمریکا و 58 کشور دیگر نزدیک به 400 میلیون دلار فروش کرده، تماشاگر را به ماجرای نبرد دو دسته آدم آهنی متغیرالشکل بر می گرداند و ترکیبی است از نقاشی متحرک و صحنه های زنده با بازیگر، که باردیگر شایا لباف، ستاره جوان فیلمهای حادثه ای را در کنار همبازی سکسی میگن فاکس قرار می دهد.

 

فیلم ترانسفورمرز شاید از معدود فیلمهای دنیا باشد که منبع الهامش، یک اسباب بازی است، و بنابراین، ظاهرا این همه آدم که به تماشای آن رفته اند، فاصله زیادی با بچگی ندارند... حتی اگر بزرگ هم شده باشند...

 

این مجموعه از روی اسباب بازی هائی ساخته شده متعلق به شرکت معظم هسبرو Hasbro که در دهه 1980 گل کرد و آدم مصنوعی های متغیرالشکلی بودند که می توانستند با چرخاندن قسمت های مختلف آن، به چیزهای دیگر تبدیل شوند، موشک یا ماشین و هواپیمای جنگنده، ولی جاذبه این داستان ها و در زرق و برق نقاشی متحرک کامپیوتری و کارگردانی هیجان انگیز و انفجاری مایکل بی Michael Bay در یکی دو هفته اخیر از ترنسفورمرز یک پدیده بی سابقه جهانی ساخته است.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی
فروش آن در پنج روز اول فقط در آمریکا 201 میلیون دلار بود که به رکورد سلحشور تاریک Dark Knight که 203 میلیون دلار بود در همین پنج روز، نزدیک می شود. در 58 بازار خارج از آمریکا هم فروش آن به 186 میلیون دلار رسیده -- فقط در بریتانیا که یک هفته جلوتر افتتاح شد، 27 میلیون دلار فروش داشته، و در بازار چین هم رکورد شکن بود با فروش 22 میلیون... که برای یک فیلم انگلیسی زبان بی سابقه است.

 

از ترنسفورمرز اول هم دو سال پیش با شرکت همین شایا لباف و میگن فاکس به کارگردانی مایکل بی بیرون آمد هم به شدت استقبال شد به طوریکه 700 میلیون دلار فروش کرد. علیرغم این استقبال شدید، فیلمی نیست که منتقدها ستایشش کنند.

 

در دومین فیلم ازی مجموعه سینمائی ترنسفورمرز، یا دگرگون شوندگان که «انتقام از پای افتادگان» نام گرفته، شایا لباف بار دیگر در نقش سم ویتویکی، بازی می کند، ولی حالا که دو سال از فیلم قبلی گذشته، سم به دانشگاه می رود که از دوستان آدم آهنی اش فاصله بگیرد، اما ناچار به کمک آنها می آید وقتی خطر بزرگتری، موجودات زنده کره زمین را تهدید می کند. کمک او این است که چشمانش قادر است آدم آهنی های دشمن را خود را به شکل ماشین های کارخانه در آورده اند، تشخیص دهد.

 

transformers_5کارگردان جنجالی هالیوود مایکل بی Michael Bay هفته گذشته در مسکو بود برای شرکت در مراسم افتتاح اکران آن در روسیه.

کارگردان مایکل بی می گوید ترنسفورمرز اولین فیلمی بود که در آن شخصیت هائی با احساس و عواطف از روباتها به وسیله نقاشی متحرک یا انیمیشن خلق کرد که وجود خارجی نداشتند. و همین کار را خیلی بهتر در قسمت دوم انجام داده است. او می گوید مثل این است که یک فیلم زنده می گیریم و یک فیلم نقاشی متحرک، بعد آنها را با هم مخلوط می کنیم. او می گوید از این چالش لذت می برد که جهانی تازه خلق کند و آن را به همه دنیا نشان دهد.

 

هنگام فیلمبرداری، بازیگران حضور شخصیت های خیالی را باید برای خود تصور کنند. شیا لباف می گوید شخصیت مقابلش، آدم آهنی متغیرالشکلی به نام اپتیموس را مثل تماشاگران روی پرده سینما ملاقات کرد. او می گوید هنگام فیلمبرداری باید شخصیت و تصویر بازی اش با او را در ذهنش بسازد و بازیگری خیلی با پانتومیم همراه است، مثلا وقتی یک روبات 15 متری روی آدم خم می شود، آدم باید طبعا سرش راعقب بکشد، وگر نه هر چه هم نقاشی کامپیوتری خوب باشد، صحنه باورپذیر نمی شود.

 

در ترنسفومر جدید، میگن فاکس، نوستاره سکسی هالیوود، نقش مقابل شایا لباف را بازی می کند. در مراسم افتتاح فیلم در هالیوود، که هنرمندان فیلم در کنار کارگردان روی فرش قرمز حاضر شدند، شایا لباف در کنار همبازی اش میگن فاکس نگاه ها و ذره بین دوربین ها را به سوی خود کشید و خانم فاکس که پیرهن چاکداری از طرحهای کافمن فرنکو Kaufman Franco تن کرده بود، نمی توانست از دلبری دست بردارد.

بازیگر جان وویت، به خبرنگاران که میگن فاکس جوان را با دختر او انجلینا جولی مقایسه می کند ولی می گوید هر کس برای خودش یگانه است و البته دختر من در دنیا تک است.

 

میگن فاکس می گوید شاید علت مقایسه این باشد که هر دو آنها خالکوبی دارند و اینکه او هم بددهن است و راجع به سکس شوخی می کند، ولی او می گوید همه می خواهند جدیدی ها را جانشین قدیمی ترها قلمداد کنند، مثلا شایا لباف تام هنکز جدید است و ریانا، جانشین بیانسه است در حالیکه هیچکدام ما ربطی به قبلی ها نداریم خبرنگارها با این فکرها سر می کنند.

 

***

 

transformers_1«انتقام فروافتادگان» یا Revenge of the Fallen را همان هائی ساخته اند که ترنسفورمرز اولی را به وجود آوردند. یعنی در راس آنها استیون اسپیلبرگ به عنوان تهیه کننده قرار دارد، و همان سناریست های که اخیرا در نوشتن نسخه جدید فیلم استارترک هم کار کرده بودند، داستان این دومی را نوشته اند، هنر این سناریست ها، یعنی الکس کورتزمن Alex Kurtzman و روبروتو اورسی Orci این است که در اطراف شمایل های فرهنگی و قصه های موجود، افسانه بپرورانند.

 

در این فیلم شخصیت شایا لباف، نوجوانی است که از قضای حادثه در موقعیتی قرار می گیرد که به یک دارودسته روباتهای خوب، که خودشان را به شکل اتوموبیل های خوش تراش و براق آمریکائی در آورده اند، کمک کند که یک داردودسته از روباتهای ناکس را که اسمشان هم Decepticons است یعنی مزورهای دودره، شکست دهند --

 

فیلم جدید، همان داستان را دو سال بعد ادامه می دهد. حالا این روباتها که Autobot نام دارند با همکاری ارتش های انگلیس و آمریکا باید سعی کنند روباتهای خبیث را که خود را به شکل ماشین آلات سنگین در آورده اند، پیدا کنند و شکست بدهند، و خلاصه فیلم پراست از سروصدا و ماشین آلات فولادی براق و رنگارنگ و انفجار، که وجوه مشخصه کار خلاقه مایکل بی هستند، که به قول منتقدها، کارگردان مولفی است که در فیلمهایش، حرف نمی زند، بلکه فریاد می کشد.

 

سروصدا و زرق و برقش خیلی ها را میخکوب کرده وگرنه این قدر فروش نمی کرد در این چند روز اما این فروش خارق العاده نشان می دهد که این روزها، فیلمی که گریزی کامل بزند به بیرون از این جهان برای دو ساعت همه حواس و اعصاب تماشاگر را بمباران کند، هواخواه دارد -- و عظمت و زیاده طلبی و بلندپروازی و به اصطلاح فرازجوئی این کارگردان را نگاه کن که داستانش را از 17 سال قبل از میلاد شروع می کند که روباتها بشر اولیه را زیر پای فولادین شان له می کردند.

 

Megan Fox in Transformers2 صحنه شروع فیلمش، جنگی بین یک اوتوبات و یک دیسپتیکان (حقه باز دودره) در محلات مدرن و پیشرفته شانگهای امروز اتقاق می افتد و چنان صحنه هیجان انگیز و عظیمی است که سازندگان تمام فیلمهای حادثه ای تخیلی تابستان امسال، به قول رنه رودریگز، منتقد میامی هرالد، آرزو داشتند می توانستند چنین صحنه را به عنوان نقطه اوج در پایان فیلم داشته باشند، اما در ترنسفورمز آقای مایل بی، این صحنه تازه شروع کار است.

 

اما ی چه کسانی علاقمند هستند به دیدن این فیلم. طبقه بندی تماشاگران را از دید مانولا درگیس، منتقد نیویورک تایمز، می خوانیم، که نوشته تماشاگران ترانسفورمرز اول از همه پسربچه های نوجوانی هستند که هنوز هم با این جور اسباب بازی ها بازی می کنند یا اسباب بازی های ترنسفورمر، فرآورده میلیارد دلاری شرکت هسبرو را زیر تختخوابشان نگه می دارند. دسته دوم پسرهای یک کم بزرگتر هستند که دیگر با اسباب بازی بازی نمی کنند، ولی با شایا لباف احساس یگانگی و خودهمانی می کنند. دسته دیگر، پسران جوانی هستند که دوست دارند میگن فاکس اسباب بازی شان بود، و دسته چهارم، پسربچه های 9 تا 99 سال هستند که خیال می کنند با حال است بروند به جنگ و در کویر، و تیراندازی و داراق دوروق واینجور چیزها... و البته، ترکیب اینها هم هست، یعنی پسربچه های بزرگتری که مثلا مجموعه دار این اسباب بازی ها هستند و با شایا لباف هم خود احساس یگانگی یا خودهمانی می کنند.

 

بعضی از منتقد ها به شدت «ترنسفورمرز» را کوبیده اند. مثلا جان اندرسن در واشنگتن پست نوشته فیلمی است مشمئز کننده، پر از حساسیت های فاشیستی، روباتهای بی سواد با دندان طلائی، و مادری بی مغز - موزیکش را گوش خراش، و تصاویرش را سردردآور توصیف کرده و گفته دولت باید تحقیق کند که تحت چه شرایطی انسانها این فیلم را ساخته اند و تحت چه شرایطی باید انسانها به این فیلم نگاه کنند.

بتسی شارکی در لس آنجلس تایمز نوشته هر چند که نبردهای تن بن تن روباتها، علت اصلی وجود این فیلم است، ولی فیلم زیر بار سنیگن این نبردها له می شود. دیوید دنبی، در هفته نامه نیویورکر، می نویسد ولی این نبردها، جذابیتی ندارند، چون نبرد وقتی جالب است که در برابر محدودیت و موانع باشد، ولی نبرد موجوداتی که تابع هیچ محدودیتی نیستند، تکراری و غیرقابل تمیز می شود.

 

transformers ولی در هرحال، فیلمی است که یا باید اهلش بود یا نبود، و اگر از طراحی و اجرای صحنه های تخیلی پیچیده جنگ های افسانه ای در زمینه جهان واقعی، ولی با آدمهای نقاشی متحرک و ترکیب آنها با انسان ها، یعنی بازیگرها، را هنرمندانه یا الهام بخش بدانی، مایکل بی کارگردان بزرگی است، ولی اگر تلاش کارگردان برای استفاده از هر وسیله ای که بودجه صدمیلیون دلاری امکان استفاده اش را به او می دهد، برایت مذبوحانه و نشانه ضعف خلاقیت باشد، آن وقت ترنسفورمرز فیلم مسخره ای به نظر می آید .

 

به قول منتقد سنفرانسیسکو کرانیکل، ایمی بیانکولی، این فیلم زیادی مایکل بی گونه است، از مدت زمانش گرفته که 20 دقیقه زیادی است، چه تحرک آن که زیادی کند و بطئی است، چه داستان عشقی رویائی اش که زیادی سریع داخل آن شیرجه می رود... اما زیبائی ترنسفورمر از دید این منتقد در این است که جای ادعای زیادی برای سازندگان آن باقی نمی گذارد چون هر چه باشد، قهرمانان آن تعدادی اسباب بازی هستند با سروصدای زیاد و زمینی برای بازی به پهنای صحرای مصر.

 

کسانی که مایکل بی را بزرگترین هنرمند خلاق سینما می دانند، مدیران و تهیه کننده های فیلم هستند در شرکت پرامانت، و صاحب آن، شرکت وایاکام، که حالا دارند سرمایه برای ساختن سومین فیلم تدارک می بینند که به مایکل بی و همکارانش بدهند.

ویدیو و دنباله مقاله...

June 29, 2009

The Hurt Locker

دلهره واقعی جنگ

 

hurt_locker_2 فیلم «گنجه رنج» از کترین بیگلو را منتقدان بهترین فیلم غیرمستند در باره جنگ عراق می دانند که بعد از شکست تقریبا تمامی فیلمهای هالیوودی در باره این جنگ روی پرده می آید. این فیلم که تماشاگر را با جزئیات کار و زندگی سه درجه دار مامور خنثی کردن بمب های کنار جاده ای همراه می کند، در ظاهر یک فیلم حادثه ای و هیجانی است، بی اعتنا به مفاهیم سیاسی، اما به قول منتقد نیویورکر بیست سال بعد در دانشگاه ها تدریس می شود برای اینکه تصویری از واقعیت دلهره آور حضور سربازان آمریکائی در عراق بدست می دهد.

 

این کار جدید از کارگردان برجسته سینمای آمریکا کترین بیگلو که تا حالا به خاطر ساختن فیلمهای حادثه ای و پرحرکت و ماهیچه شهرت داشت، اولین فیلم هالیوودی در باره جنگ عراق است که قابلیت جذب تماشاگر را دارد، به خصوص برای اینکه اصلا کاری به علت این جنگ، به نحوه اداره آن، به حقانیت نیروهای آمریکا در عراق و جرج بوش ندارد، یعنی مطالبی که فیلمهای دیگر به آن پرداختند، بلکه نگاه می کند به سه درجه دار آمریکائی که یک واحد خنثی کردن بمب های کنار جاده ای را تشکیل می دهند و اینها را در ماموریت هیجان انگیز و خطرناکشان دنبال می کند، و خیلی واقعی گرایانه و از نزدیک تماشاگر رادر کنار آنها می گذارد.

 

در فیلم هرت لاکر یا گنجه رنج، تماشاگر با سه ارتشی آمریکائی همراه می شود در ماموریت های متعدد برای خنثی کردن بمب های خطرناک کنار جاده...

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

کترین بیگلو، کارگردان فیلم «گنجه رنج» می گوید در باره بمب های کنار جاده ای کنجکاوی زیادی وجود دارد و بیشتر مردم نمی دانند این بمب ها چی هستند و چطور کار می کنند و این فیلم شما را به صحنه وقایع نزدیک می کند و اگر به موضوع علاقمند باشید، از آن خوشتان خواهد آمد.

فیلم «گنجه رنج» یک فیلم حادثه ای - هیجانی است، انباشته از لحظه های دلهره آور رویاروئی نزدیک با مرگ. بازیگر نقش تکنیسین بمب جرمی رنر می گوید این فیلم در باره جنگ عراق نیست، بلکه جنگ عراق، زمینه فیلمی است در باره سه آدم جالب با کاری واقعا جالب.

داستان و تمرکز فیلم «گنجه رنج» روی تلاش خطرناک برای خنثی کردن بمب های کنار جاده ای، آن را از تمام فیلمهای هالیوودی در باره جنگ عراق متفاوت می کند.

 

hurt_locker_kathryn_bigelowانتونی مک کی، بازیگر دیگر فیلم می گوید فیلمهای جنگی نظامی که دیده همه بد بودند چون تبلیغات سیاسی بودند که برخلاف ادعا، حرفی هم برای گفتن نداشتند. مککی می گوید به همین سبب، از این جور فیلمها پرهیز می کرد.

 

ایونجلین لیلی، بازیگر فیلم، می گوید به نظر او پیام فیلم این است که در عراق ما با اشباح در جنگ هستیم و پیامی است که خریدار کمی دارد، مگر اینکه شما پرچم بسیار بزرگی تکان دهید. مردم این پیام را سرگرم کننده نمی دانند. ضرباهنگ سریع و بیان خشن و بی پرده، و حضور دائمی و قابل لمس خطر، تماشاگر فیلم «گنجه رنج» را میخکوب می کند اما پیام فیلم ساعتها بعد از تجربه دیدن آن، ذهن تماشاگر را رها نمی کند.

از جمله حاضران در مراسم افتتاح فیلم، کارگردان برجسته هالیوود جیمز کامرون بود. جیمز کمرون می گوید فیلم خارق العاده ای است که موعظه نمی کند و سیاسی نیست و فقط نشان می دهد که در جبهه چه می گذرد و سواری حیرت انگیزی است همراه شدن با این سربازها.

 

***

 

اما آیا می شود این فیلم را ضد جنگ دانست؟ با اینکه می گوید سیاسی نیست؟ سیاسی نیست، به صراحت، برخلاف فیلمهائی مثل دره الاه، که اتفاقا نویسنده اش همین نویسنده سابق، مارک بول Mark Boal است که این فیلم را نوشته، یا فیلمهای دیگر، مثل Redacted از برایان دوپالما و Stop Loss سیاسی نیست، یعنی نمی خواهد تقصیر جنگ را به گردن سیاستمداران آمریکائی بگذارد، اما سیاسی است به صورت غیرمستقیم، در مفهوم، و جذابیت آن، هیجان آن، مفهوم سیاسی آن، و مفهوم عاطفی و انسانی آن، همه در نگاه دقیق و از نزدیک فیلم است به کار این درجه داران متخصصی که اعزام می شوند به میان خیابانهای خطرناک و پراز دشمن در بغداد برای اینکه بمب کنارجاده ای که پیدا شده، خنثی کنند.

به قول دیوید دنبی، منتقد نیویورکر، کارگردان کترین بیگلو، Bigelow با درک کاملی که از زمان و مکان به تماشاگر منتقل می کند، برخلاف فیلمهای فانتزی خشونت، خشونت را لمس کردنی می سازد و با نمایش عدم اعتماد متقابل که در رابطه آمریکائی ها و عراقی وجود دارد، سئوال سیاسی خودش را مطرح می کند. و از دید این منتقد، فیلم «گنجه رنج» یا The Hurt Locker یک فیلم کلاسیک است که بیست سال آینده برای اینکه نشان دهند بر سربازان آمریکائی در عراق چی گذشت، این فیلم را در دانشگاه ها درس خواهند داد.

 

hurt_locker_3 این فیلم یک فیلم حادثه ای خشونت آمیز است از کارگردانی که تا حالا فیلمهای خشونت آمیز حادثه ای متعددی ساخته مثل Blue Steel از کارهای اولیه اش در باره یک پلیس زن، یا Point Break با کیانو ریوز و پتریک سویزی، در همه اینها و کارهای بعدی اش مثل Strange Days نوعی خشونت استیلیزه و طراحی شده می بینیم که انگار می خواهد خشونت و اعمال قدرت را به شعر بصری تبدیل کند اما در فیلم جدید، این روش را کنار گذاشته و خشونت خام و ویراستاری نشده ای نمایش می دهد که واقعی گرایانه بودنش، به هیجان و تحرک و جنبه تعلیق یا ساسپنس فیلم اضافه می کند.

 

از طرف دیگر، این فیلم را می توانی یک کار تحقیقاتی بدانی به خاطر اینکه با خونسردی، فهرستی از انواع بمب های کنار جاده ای به نمایش می گذارد، از نوع ساده آن، تا نوع پیچیده به هم مربوط، تا بمبی که داخل اتوموبیل جاسازی می شود، تا بمبی که به بدن انسان متحرک شاید قربانی شاید بمبگذار انتحاری، قفل می شود، تا بمبی که در داخل اندام مرده ها جاسازی می شود... دانه دانه، سه قهرمان فیلم به این بمب ها نزدیک می شوند و آنها را در خونسردی که مو بر اندام انسان راست می کند، خنثی می کنند... به قول لیزا شوارتزبام، منتقد EW این فیلم ضمن اینکه یک فیلم حادثه ای و پرتحرک است، احساس واقعی از جنگ به بیننده منتقل می کند به صورتی که از وسط جبهه دیده می شود.

 

منتقدها که در فصل تابستان فیلم دندان گیر برای ستایش کردن کم گیر می آورند، به شدت از فیلم Hurt Locker تقدیر کرده اند. اسکات فانداس، در ویلج وویس می نویسد فیلمی است که تماشاگر از آن کاملا یکه می خورد و مثل ویروس داخل بدن شما می شود به طوریکه اعصاب شما مثل چرخ گوشت له می کند و دل و روده شما را به هم می پیچد.

 

hurt_locker_poster سرمنتقد نیویورک تایمز AO Scot می نویسد این بهترین فیلم غیرمستندی است که تا حالا در باره جنگ عراق ساخته شده و اضافه کرده که اگر این فیلم بهترین فیلم حادثه ای تابستان امسال نباشد، ماشین خودش را منفجر خواهد کرد – از دید منتقد نیویورک تایمز، این فیلم نشان می دهد که حادثه ای و هیجانی بودن، لزوما بی کله بودن نیست وفیلمی است که تماشاگر را به فکر وا می دارد. – همه منتقدها، در ستایش این فیلم، یادآور شده اند که تمام فیلمهای با حسن نیتی که تا حالا در باره جنگ عراق ساخته شده اند، شکست خورده اند برای اینکه به قول منتقد نیویورک تایمز، نه روشنگر بودند نه سرگرم کننده، و مردم، که از واقعیت جنگ عراق نه دل خوشی داشتند نه اطلاع درستی، از این فیلم ها استقبال نکردند. اما در مورد Hurt Locker کاملا فرق می کند.

 

به قول جو مورگنسترن در وال استریت جورنال، فیلم هرت لاکر، ضمن اینکه تصویری موشکافانه از جنگ عراق می دهد، بررسی ای است نافذ از قهرمانی و نمایشگاهی است برای نویسندگی موجز، صرفه جوئی در تکنیک و بازیگری نفس گیر. این منتقد هم نوشته این فیلم یک اثر کلاسیک است که چگونه افیون جنگ، می تواند قربانیان خود را معتاد کند به طوریکه نمی توانند از آن دست بکشند.

ویدیو و دنباله مقاله...

Iran Election in Media – 11

بازتاب بحران ایران در رسانه ها – 11

 

cartoon_women_with_cellphone laptop خبرگزاری های خارجی و شبکه های تلویزیونی در ایران خبرنگار ندارند و کار آنها منحصر شده به خبررسانی از طریق شهروندان خبرنگار، با استفاده از دوربین های دیجیتال، دوربین تلفن و تیوتر و فیس بوک و دیگر سایت های اجتماعی در اینترنت. همین بحثی را پیش می آورد که این خبرگیری تا کجا می تواند ادامه داشته باشد، و چه مفهوم و جهتی به خبرها می دهد.

 

توئیتر و تلفن همراه و اینترنت به خصوص سایت های اجتماعی چنانکه در این طرح از هنرمند آمریکائی David Fitzsimmons می بینید، به مشعل آزادی برای خیزش اعتراض ایران تبدیل شد.

 

اندرو جیلنهال، سردبیر میامی هرالد، یکی از 28 روزنامه ای که شرکت McClatchy مکلاچی در آمریکا به انگلیسی و اسپانیولی منتشر می کند، نوشته با اخراج خبرنگاران خارجی از ایران، هیات تحریریه این روزنامه ها به سایت های اجتماعی، مثل توئیتر و بلاگها روی آوردند برای بدست آوردن خبر، ولی به این قناعت نکردند بلکه مصاحبه هائی از راه دور ترتیب دادند و از مترجمان و شاهدان عینی در محل هم استفاده می کنند. کاری مشابه سازمان های خبری دیگر.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

اما مثلا در بحثی که یکشنبه از CNN پخش شد، کارشناسان اشاره کردند که این شهروندان خبرنگار نمی توانند کار خبرنگاران حرفه ای را انجام بدهند، برای اینکه قادر نیستند خبر را در چارچوب یا بستر رویدادها قرار بدهند و تصویر کلی به تماشاگر بدهند و در نهایت، کار آنها مثل شهود عینی است، لحظه هائی که می بینند، ثبت می کنند. از طرف دیگر، بنا به گزارش یک کارشناس، تکنولوژی، خبررسانی از ایران از طریق توئیتر، باعث شده که این سایت شهرت جهانی پیدا کند و کاربرانش زیاد شوند، ولی کمکی به پرداخت هزینه ها و کم کردن از بدهی سرمایه گذاران آن نکرده.

 

توئیتر امکان می دهد به همه که بلاگهای کوتاه 140 حرفی یعنی در چند کلمه بنویسند و این پخش می شود به کسانی که ازقبل اعلام کرده اند دنباله رو بلاگ نویس می شوند. یا توئتیر نویس می شوند. توئیتر که مطالب آن از طریق تلفن همراه هم پخش می شود، به سمبول خیزش اعتراض علیه نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران تبدیل شد. چنانکه در این کارتون از Walt Handlesman می بینی، تظاهرکننده با پیرهن سبز، به سرکوبگر ریشو وعمامه بر سر می گوید نزن وگر توئیت می کنم.

 

اما به قول لوکاس کانلی، کارشناس تکنولوژی در سایت عظیم خبری Daily Beast روی آوردن شبکه های خبری به توئیتر به عنوان یک منبع، باعث شد که توئیتر، اولا کاربری جدیدی در خبررسانی از خود نشان داد، دوم نشان داد که پیوستن کاربران زیاد را از نظر فنی می تواند تحمل کند.

 

cartoon_stop_or_I_will_tweetاز اوائل هفته پیش، توئیت یا جیک جیک های کوتاه خبری در باره خیزش در ایران به شدت بالاگرفت و از ده هزار در ساعت به 50 هزار در ساعت رسید و روز 16 ژوتن به 220 هزار توئیت در ساعت رسید و از آن به بعد، تا ساعتی یک میلیون هم رسیده است. شمار بازدیدکنندگان سایت هم از 2 میلیون به چهارمیلیون و بعد به 9 میلیون و به 17 میلیون رسید اما بنا براین گزارش، افزایش شهرت و کاربران در وضع مالی توئیتر یا قیمت کل شرکت تاثیر مثبت نداشت، برای اینکه هنوز راهی برای اینکه شمار کاربران را به پول آگهی تبدیل کند پیدا نشده.

 

ولی به قول جولی پوزتی Posetti نویسنده و خبرنگار شبکه PBS ، استفاده خبرنگاران و روزنامه ها از توئتیر به عنوان منبع خبری، مسائل تازه ای مطرح می کند که بعضی سازمانهای خبری استفاده از آن را محدود کردند و بعضی مقررات و ضوابطی اعلام کردند برای بهره گیری محدود از این منابع. مثلا وال استریت جورنال، نیویورک تایمز، بلومبرگ و خبرگزاری آسوشیتدپرس از آنها بودند که به خصوص به سبب ترکیب محدوده های شخصی و عمومی در رسانه های اجتماعی، استفاده از آنها را در خبرگیری محدود کردند.

ویدیو و دنباله مقاله...

June 28, 2009

Iran Election in Media - 10

بازتاب بحران ایران در رسانه ها – 10

 

10-joan_snickers در گزارش امشب از بخش فارسی صدای آمریکا، بهنام ناطقی واکنشی مطرح می کند از پژمان یوسف زاده که می گوید خبر نیوزویک که کاخ سفید از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا ارزیابی نادرست در باره انتخابات ایران دریافت کرده بود، باورکردنی به نظر نمی رسد. در همین برنامه، خلاصه ای داریم از نظرهای چارلز کراتهمر، مفسر برجسته آمریکائی، و چند تن از استاتید صاحب نظر ایرانی در دانشگاه های آمریکا، از جمله ژانت آفاری، حمید دباشی، جواد صالحی اصفهانی و بهزاد یغمائیان، مولف کتاب «تغییر اجتماعی در ایران» سه قطعه ویدیو پحش می کنیم، ترانه جون بایز، اندی و بان جووی، و آگهی شیرینی شکلاتی اسنیکرز در باره قدرت سبز تحت عنوان «ایست نکن»

 

پریسا فرهادی: ... و می رسیم به گزارش امشب بهنام ناطقی، همکار شباهنگ در نیویورک، که این روزها، آن را اختصاص می دهیم به نگاهی به بازتاب رویدادهای ایران در رسانه ها... بهنام! . اما قبل از تفسیرهای مطبوعات، از گشت و گذار در اینترنت چی پیدا کردی؟

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

بهنام ناطقی: ویدیوئی که این روزها دست به دست می گردد، یک آگهی است برای شوکلات فندقی اسنیکرز، که به خاطر استفاده از رنگ سبز به عنوان رنگ تحرک و مبارزه، در چارچوب بحران ایران معنی پیدا کرده . فیلمی است روحیه بخش در باره قدرت سبز.

 

پریسا فرهادی: اولش معلوم نیست چی می شود... ولی انگاربرای ایران ساخته شده این آگهی، که فکر می کنم در اروپا پخش شده. ولی دائم شاهد ترانه های حماسی یا غمگین هستیم از هنرمندان موسیقی...

 

بهنام ناطقی: ترانه ای که اندی، ستاره پاپ ایران، و بانجوی Bon Jovi ستاره برجسته راک آمریکا اجرا کرده، یکی از دیدنی ترین است که گذاشته ایم برای آخر برنامه، ولی اگر یادت باشد خواننده folk music آمریکا جون بائز همراه باب دیلن، با ترانه های ضد جنگ، مبارزه های صلح دوستانه جوانان آمریکا را روحیه می دادند. حالا خانم بائز نزدیک به هفتاد سالگی، همان کار را برای خیزش آزادیخواهانه در ایران انجام داده و اعلام همبستگی...

 

پریسا فرهادی: قبل از اینکه احساساتی بشویم، برگردیم به تحیل ها. مطبوعات آمریکا پراست از تجریه و تحلیل از دیدگاه های مختلف...

 

10-joan_andy bon_jovi بهنام ناطقی: درسته، ولی تحولات ایران برای کار شناسان ایرانی تبار و ایرانیان محقق در دانشگاه های آمریکا به خصوص آنها که تحقیق شان در باره ایران بوده است، قابل فهم تر است و تجریه و تحلیل آنها عمیق تر می رود از بحث مطبوعات آمریکا در باره واکنش رئیس جمهوری آمریکا به اوضاع ایران. امروز می خواهیم از تعدادی کارشناسان ایرانی هم نقل کنیم.

 

مثلا، در یک مجله تحقیقاتی - سیاسی اینترنتی به نا New Ledger که بیشتر ناشر مقالاتی از متفکران نزدیک به جناح راست و راست میانه در آمریکاست، یک مفسر ایرانی، پژمان یوسف زاده، می نویسد اگر خبر نیوزویک در باره اشتباه محاسبه آنها در پیامد انتخابات ایران صحت داشته باشد، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا نیازمند اصلاح پایه ای هستند. نیوزویک، حتما در خبرها شنیده ای، به نقل از پنج منبع در کاخ سفید دیروز گزارش داد که سازمان «سیا» و سایر سازمانهای اطلاعاتی به کاخ سفید گفته بودند احمدی نژاد اکثریت قاطعی رای آورده و اگر هم تقلبی شده باشد، در نتیجه آرا تاثیر ندارد. یوسف زاده نوشته ولی من این داستان را قبول ندارم برای اینکه برای تردید کردن در نتیجه انتخابات، کاخ سفید کافی بود اخبار را نگاه کند که چطور 40 میلیون رای به سرعتی خارق العاده شمارش شد و تحلیلگر «سیا» لازم نداشت که ببیند نتیجه دو روز قبل از مهلت قانونی اعتراض اعلام شد یعنی که اعتراضی قبول نمی شود، و «سیا» لازم نداشت که شاهد همه تخلفهای انتخاباتی در جریان رای گیری باشد، و رئیس جمهوری و همکارانش این خبرها را از هر جائی می توانستند بگیرند.

 

10-joan_bn parisa پریسا فرهادی: از واکنش آمریکا گذشته، در باره اوضاع داخل ایران و شکافی که در هیات حاکمه افتاده، چی می خوانیم؟

 

بهنام ناطقی: در این باره، خیلی از متفکران آمریکائی به رهبر نداشتن خیزش اخیر اشاره می کنند. چارلز کراتهمر Charles Krauthammer، مفسر سندیکائی که مطالبش در صدها روزنامه آمریکا منتشر می شود، امروز نوشته ایرانی ها دنبال شخصیتی مثل بوریس یلتسین هستند، شهردار سابق مسکو که جلوی گورباچف ایستاد و سقوط اتحاد شوروی را تا به آخر هدایت کرد و رئیس جمهوری روسیه جدید انتخاب شد. کراتهمر می نویسد خشونت وحشیانه سرکوب، هوشمندانه به کار می رود، و هدفش جدا کردن اجزای اوپوزیسیون است. از دید کراتهمر، انقلاب اسلامی دوم، حالت تدافعی پیدا کرده و احیا نخواهد شد مگر به کمک گردهمائی توده های بزرگ -- کراتهمر پرسیده آیا موسوی می تواند نقش یلتسین را بازی کند؟

 

hamid_dabashi  اما یک مفسر ایرانی، رئیس دانشکده مطالعات خاورمیانه دانشگاه کلمبیا، دکتر حمید دباشی، در مقاله ای که در الاهرام انگلیسی نوشته، بعد از آیت الله خامنه ای، رهبر نظام، و آقای احمدی نژاد، دو بازنده اصلی، بازنده سوم این انتخابات و پیامد آن، میرحسین موسوی است که مبارزه انتخاباتی ضعیفی اداره کرد...

ناآماده، احساساتی و پراز رنگ و لعاب لازم، اماخالی از محتوای جدی، بدون برنامه ای روشن و دقیق، فاقد جزئیات سیاست های اقتصادی و برنامه سیاسی، و بدون تلاش برای گسترش دادن دامنه مخاطبان -- از دید دکتر دباشی، مبارزه انتخاباتی میرحسین، نخبه گرا بود و در ظواهر و نشانه ها و شمایل هایش، از زبان بصری ای استفاده کرد که بیشتر برای محلات شمالی تهران قابل درک بود تا کل کشور. آقای دباشی، تنها برنده این انتخابات را مردم ایران می داند که بلوغ سیاسی بی بازگشتی از خود نشان دادند با بیش از 80 در صد مشارکت.

 

پریسا فرهادی: ولی تفسیرهائی دارد منتشر می شود در تجزیه و تحلیل ریشه ای انتخابات و پیامد آن.

 

behzad_Yaghmaian بهنام ناطقی: درسته. مثلا بهزاد یغمائیان، استاد دانشگاه و مولف کتاب تغییر اجتماعی در ایران که ده سال پیش جریانی که امروز شاهد آن هستیم را توصیف کرده بود، در مقاله ای برای Foreign Policy Journal انتخابات دوم خرداد را یک کودتا توصیف می کند توسط سپاه پاسداران علیه هاشمی رفسنجانی و الیگارشی خانواده او. او می نویسد اقتصاد ایران جولانگاه چند مافیای رقیب است، از جمله سپاه پاسداران که از چهار سال پیش برای تحکیم پایه های مافیای اقتصادی خود دست بالا را بدست آورد، از جمله دو قرارداد عمده غیررقابتی از شرکت نفت گرفت.

 

یغمائیان می نویسد تلاش برای تشکیل مجلس خبرگان و جمع کردن رای برای برکناری آیت الله خامنه ای، آخرین حربه قانونی رفسنجانی است در جنگ علیه خامنه ای و سپاه پاسداران. او می نویسد نخبگان سیاسی در ایران به چند دستگی دچار هستند و جنبش دمکراسی ممکن است به قربانی جانبی جنگ بزرگتری میان جناح های مختلف نظام تبدیل بشود. عباس امانت، استاد تاریخ دانشگاه Yale و محقق تحقیقی در باره شیعه گری در ایران، در مقاله ای خیزش کنونی را نشانه شکل گرفتن یک طبقه متوسط جدید در ایران می داند، که فرآورده جمهوری اسلامی هستند، و سرکوب آنها توسط محافظه کاران، بیگانه ساختن تولیدکننده ترین بخش یا سکتور جامعه ایران است.

 

اما جواد صالحی اصفهان، استاد اقتصاد در دانشگاه ویرجینیاتک، و محقق میهمان موسسه تحقیقاتی بروکینز، بعد از بررسی اخبار مربوط به رای گیری و اعتراض های پیامد آن، در سایت نیویورک تایمز می نویسد موسوی بیشتر در میان جوانان ساکن شهرهای بزرگ ایران هوادار داشت نه در شهرهای کوچک. از دید آقای صالحی اصفهانی، غیرمحتمل نیست که احمدی نژاد اکثریت آرا را گرفته باشد، اما نه اکثریت آرای تهران را، و توصیه کرده که ساکنان مرفه تهران و رهبران سیاسی شان بهتر است برد احمدی نژاد را بپذیرند و خود را برای مبارزه در سال 2013 آماده کنند، چون چهار سال آینده ممکن است شاهد شکست سیاست های عوام گرایانه احمدی نژاد باشیم که پول توی جیب مردم گذاشته، اما نتوانسته اشتغال در کشور ایجاد کند.

 

محقق دیگر،خانم جانت آفاری، استاد دانشگاه کالیفرنیا و مولف تحقیق عمده ای تحت عنوان «سیاست جنسیتی در ایران امروز» (و البته تحقیق عمده دیگری در باره نقش روحانیت در قیام مشروطه ) در مقاله ای در نیویورک تایمز می نویسد پیروزی موسوی به دمکراتیزه شده نظام ایران می انجامید و تحقق خواسته های زنان، که خانم زهرا رهنورد برای آنها مبارزه کرده و این رهبر نظام را به شدت هراسان کرد. خانم آفاری می نویسد سیاست جنسیتی، موضوع غالب در انتخابات بود.

 

پریسا فرهادی: بهنام! ای کاش فرصت بود و تو خلاصه تفسیرهای بیشتری را می گفتی... اما تصویرها گویا ترند. امروز چه کاریکاتورهائی انتخاب کرده ای که نمایش بدهیم؟

 

بهنام ناطقی: شروع می کنیم از کار چند هنرمند ایرانی.

cartoon_angel_dies(tahrif)_Behnam_Bahrami

این کار از بهنام بهرامی، اسمش است «تحریف» که نشان می دهد از فرشته ای که مرده اهریمن ساخته می شود روی زمین.

cartoon_happy_sad

این هم به سادگی، وصف حال مردمی است که شادی انتخاباتی شان به عزاداری تبدیل شد.

Cartoon_rubic_cube_by_Arash_Moslehi

در این کار از هنرمند ایرانی آرش مصلحی، صندوق رای به مکعب روبیک تبدیل شده که رمزی است برای شکافتن.

cartoon_zakhmi_by_Hessam_Fetrati

این کار از حسام فکرتی، نشان می دهدکه مبارزه زخمی و خونین شده اما هنوز ایستاده...

cartoon_burying_Neda

در این کارتون از ادم زیگلیس Adam Zyglis هنرمند آمریکائی، رهبر نظام می گوید زود باشید ندا را خاک کنید قبل از آنکه به سمبول تبدیل شود.

Cartoon_divider

در این طرح از مطبوعات هلند، نشان می دهد که چطور رهبر جمهوری اسلامی و آقای احمدی نژاد، آویخته به او، دارند در همان شکافی سقوط می کنند که در ایران پدید آوردند.

 

کارتون زیاد است و صدها طرح دیدنی بیرون می آید هر ساعت... ولی فکر می کنم وقت آن رسیده است که به این ویدیوی دیدنی نگاه کنیم از ترانه مشهور Stand by Me با همکاری اندی و بان جووی و ریچی سومبورا، با همکاری تهیه کننده های برجسته موسیقی پاپ آمریکا Don Was و John Shanks سه روز پیش در یک استودیو در لس آنجلس ضبط شده و دو روز است که دارد در اینترنت دست به دست می گردد.

ویدیو و دنباله مقاله...

June 25, 2009

Iran Election in Media - 9

بازتاب بحران ایران در رسانه ها – 9

 

poster_crying_&_praying در بررسی رسانه ها و مطبوعات، بهنام ناطقی نگاهی دارد به چند نمونه مقالات مطبوعات شهرهای کوچک آمریکا، در ادامه تم «جهان دارد نگاه می کند» برگزیده ای می بینیم از کاریکاتورهای سیاسی در باره بحران ایران و همچنین یک نقاشی متحرک در باره مبارزه «سوپربسیحی» با «انحراف» های فرهنگی مثل «عروسک باربی» و آرایش صورت، و به یاد نقش زنان در خیزش اعتراض، ویدیوئی با ترانه رپ شاهین نجفی پخش می کند در ستایش زنان، با ترجیع بند «ما که از مردی افتادیم، تو زن باش.»

 

بهنود مکری: ... و می رسیم به گزارش همکار شباهنگ – بهنام ناطقی – که امشب هم از لس آنجلس به ما ملحق می شود—برای نگاهی به رسانه ها در پیامد بحران در ایران. (به بهنام!) مثل اینکه در آمریکا، موضوع اصلی مطبوعات همچنان واکنش اوباما به بحران ایران است، و مثل هر روز، جهان دارد نگاه می کند.

 

بهنام ناطقی: بله، The World Is Watching این را در خیابانهای تهران به هم می گفتند که بچه ها نترسید، «دنیا دارد شما را نگاه می کند» و جمله ای بود که آقای اوباما هم تکرار کرد. ولی از دید ناظران سیاسی که دارند نگاه می کنند، چنانکه خبرگزاری آسوشیتدپرس در تجزیه و تحلیلی می نویسد، بازنده اصلی در بحران پیامد اعلام نتایج انتخابات جمهوری اسلامی را رهبر جمهوری اسلامی می دانند. آیت الله خامنه ای با اعلام عجولانه نتایج و بعد هم صدور دستور سرکوب خونین، ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی را در سراشیب سقوط قرار داد. از طرف دیگر، رهبر دیگری که در این جریان صدمه دید، رئیس جمهوری آمریکاست که به خاطر اظهارتش در باره ایران و حتی قرار قبلی کاخ سفید با خبرنگاری که سئوالی از طرف از یک کاربر اینترنت در ایران پرسید، مورد انتقاد شدید مطبوعات آمریکا قرار گرفت.

 

گزارش ویدیوئی بهنام ناطقی

بهنود مکری: در تفسیرهای مطبوعات آمریکا که مرور می کنی، به چه حرفهای ناشنیده ای برخوردی؟

 

بهنام ناطقی: چند روز است که از روزنامه های برجسته نقل قول کردیم، اما برای اینکه ببینی جهان با چه دقت و وسواسی دارد، نگاه می کند، امروز فکر کردم نمونه هائی از هزاران روزنامه کوچک محلی در آمریکا بیاوریم.

 

مثلا روزنامه دیلی تایمز در ایالت کوچک Delaware نوشته آنها که از موضع اوباما انتقاد می کنند به نکته اصلی حرف او توجهی ندارند، که این مبارزه، مبارزه ای است که مردم ایران باید انجام دهند و می افزاید این جمهوریخواهان که می گویند اوباما باید راه رانلد ریگن را برود، یادشان رقته که ریگن به ایران از طریق اسرائیل، تدارکات نظامی فروخت، و در ازای آزادی گروگانها در لبنان، آلیور نورث را به ایران فرستاد با یک انجیل و یک کیک شکلاتی، و همین نئوکان ها (یا نومحافظه کاران) بودند که تا چند وقت پیش خواهان بمباران مراکز اتمی ایران بودند، که تلفات جانبی آن بیشتر از کشتگان خیابانی این روزها می بود.

 

paper_Dallas_Morning_news_cover روزنامه دالاس مورنینگ پست، از ایالت تگزاس، در سرمقاله ای امروز می نویسد اوباما حق دارد که احتیاط توصیه می کند برای اینکه اتخاذ لحنی تهاجم آمیزتر از سوی آقای اوباما، خطراتش بیشتر از منافعش است. ولی دالاس مورنینگ پست می گوید دولت آمریکا و سایر دولتهای جهان در ماههای آینده نباید به تلاشهای دولت احمدی نژاد برای بهبود روابط، روی خوش نشان بدهند، چون قصد حکومت ایران از این تلاشها، دادن امتیازهای مورد نظر غرب نیست بلکه می خواهد از مذاکره با غربی ها را به عنوان دلیل و مدرک برای اثبات مشروعیت خود، استفاده کند.

 

مثلا در یکی از شهرکهای نیوجرسی در یکساعتی نیویورک، شهر ترنتون، روزنامه ترنتونین یا ترنتونیائی، در سرمقاله اش به نکته ای اشاره می کند که شاید به این صراحت جای دیگر نیامده باشد. ترنتونین می نویسد به نظر می رسد جنبش اعتراض به نتیجه انتخابات ایران، جنبشی بدون رهبر است.

 

paper_Trentonian مفسر ترنتونین می نویسد منظور از ما انتقاد از حرفهای اوباما نیست برای اینکه لحن اوباما، خیلی هم مناسب بود، ولی منظور ما کسی که شایسته انتقاد است، میر حسین موسوی است که نتوانست در این موقعیت بالقوه تاریخی، به پا خیزد. ترنتونین نوشته علیرغم اعلام تقلب در انتخابات، موسوی از محکوم کردن حکومت روحانی سالاری که این تقلب را اداره کرده بود، پرهیز کرد و حتی حمایتی که از نظام ابراز کرد، باعث شد که رای دهندگان به او شگفت زده شوند، ولی شگفتی ندارد. موسوی دستاورد همین نظام ماست و استناد کرده به حرف تظاهرکننده ای در گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس که گفته دوست دارد خیال می کرد پیرو موسوی است و به او رای داده، ولی حالا دیگر مطمئن نیست.

 

paper_National_Post_Canada روزنامه نشنال پست کانادا در سرمقاله ای در انتقاد از اوباما می نویسد اظهارات توخالی رئیس جمهوری آمریکا، ایرادش در این بود که اشاره ای به انگیزه تقلب کنندگان در انتخابات و چماق زدن و تیرانداختن به مردم در روزهای بعد از آن نداشت.

 

نشنال پست کانادا می نویسد اوباما به حربه ای متوسل شده که حامیان روسیه کمونیستی در جنگ سرد به کار می بردند، یعنی نسبیت اخلاقی، یعنی شوروی کمونیستی و غرب دمکرات، با هم مساوی هستند از نظر اخلاقی، و هر دو بمب اتم دارند.

 

در اوضاع کنونی، موضوع نسبیت گرای اوباما یعنی که یعنی ایراد اساسی در نظام ایران، در اعتقادات افراطی سران آن وجود ندارد که آنها را وادار می کند نتیجه انتخابات را منکر شوند. نشنال پست می نویسد زنان و مردان شجاع در خیابانهای ایران جانشان را به خطر می اندازند برای فراخوان آزادی و کمترین کاری که اوباما می توانست بکند این بود که سرکوبگران آن هارا آنچه هستند معرفی کند، یعنی فاشیست های اسلامی.

مردم اعتراض می کنند، چنانکه در این کارتون از گلن مککوی Glenn McCoy هنرمند برجسته آمریکائی می بینی، پاسداری، چهار تا از معترضین را کشته و احمدی نژاد می گوید رقیب من همین الان چهار تا رای دهنده از دست داد.

 

تفسیرها زیاد است ولی وقت نیست، و حالا برای تنوع هم که شده، می خواهم توجه ها را به یک انیمیشن جلب کنم در باره تلاش بسیجیانی که برای ترویج رعایت آموزه های دین، و جلوگیری از نفوذ فرهنگ غرب، به سروکله مردم می کوبند: اسم این فیلم کوتاه نقاشی متحرک هست ابربسیجی یا سوپربسیجی، که با الهام از سوپرمن درست شده.

 

ویدیوی انیمیشن «سوپربسیحی»

 

بهنود: مرسی بهنام از این انیمیش که فکر نمی کنم در تلویزیون ایران نشان داده شود..... این چند روز کاریکاتورهای سیاسی ای نشان دادی که تماشاگران خیلی استقبال کردند. امروز چی داری؟

 

بهنام ناطقی: امروز چند کاریکاتور انتخاب کردم از هنرمندان داخل ایران. تند نشان می دهیم، چون مفاهیم آنها هر چند عمیق و شاعرانه کار شده اند، خیلی روشن است.

 

cartoon_Nokia

اولی در باره نقش نوکیا در فروش تکنولوژی جاسوسی علیه معترضین به جمهوری اسلامی است.

cartoon_khas_o_khashak_Hossein_Safi

این طرح از هنرمند حسین صافی در باره روفتن خس و خاشاک است... طرح ترسناکی است در باره خشونت کور

cartoon_Mana_Neyestani

این طرح از هنرمند برجسته مانا حسینی، نیازی به شرح ندارد... کشتار تظاهرکنندگان در خیابانها را به صورت یک بازی ویدیوئی نشان می دهد.

cartoon_the_opposite_Ali_Derakhshi

این طرح از علی درخشانی نشان می دهد که چگونه همه چیز می تواند وارونه باشد.. اسمش است اوپوزیت.

cartoon_trimming_grass_pantea_vaez

و این قسمت را با این طرح زیبا و دردناک تمام می کنم از خواهرم پانته آ واعظ، که نشان می دهد چگونه توک رویش سبز با قیچی خشونت، چیده می شود.

 

بهنود مکری: مرسی بهنام، برای این طرح ها، که می دانم خیلی زیاد داری و بعدا باید بیشتر نشان بدهی... حالا از ویدیوها...

 

بهنام ناطقی: خیلی ها محور این انتخابات و اعتراض پیامد آن را حقوق زنان و رهبری آن را با زنان می دانند و دیدیم که قربانیان آن هم چندین زن و دختر شجاع بودند. این ویدیو در هنرمند موسیقی رپ، آقای «شاهین نجفی» در باره زنانگی زنهاست و مردهائی که دیگر خودشان را مرد نمی بینند. «ما که از مردی افتادیم، تو زن باش.»

ویدیو و دنباله مقاله...

June 24, 2009

Iran Election in Media – 8

بازتاب بحران ایران در رسانه ها – 8

 

cartoon_up_by_Ken_Catalino در ادامه تم «جهان دارد نگاه می کند» در این برنامه ابتدا می پردازدیم به بازتاب مرگ فجیع ندا آقا سلطان در رسانه های جهان، و نگاهی داریم به نقش زنان در خیزش اجتماعی مردم ایران، از جمله از دانا گلدستاین و همچنین جودیت ریچ، نویسنده کتاب آینده فمینیسم، و مصاحبه ای پخش می شود در باره گردهمائی کارشناسان ایرانی در موزه «تحمل پذیری» لس انجلس.

 

کامبیز حسینی: و می رسیم به گزارش امشب بهنام ناطقی، همکار شباهنگ، که بار دیگر از لس آنجلس به ما ملحق می شود. بهنام! لس آنجلس رفته بودی برای جشنواره فیلم، ولی ظاهرا موضوع عوض شد. چون همانطور که اوباما گفت و مردم حاضر درخیابانهای تهران می گویند، جهان دارد نگاه می کند.

 

بهنام ناطقی: درسته جهان دارد نگاه می کند و چهارچشمی هم نگاه می کند. و رویدادهای تاریخی که در ایران جریان دارد، همانطور که برای تماشاگران ما حال و هوای فیلم دیدن نمی گذارد، برای ما همان مجال پرداختن به موضوع های دیگر را نمی دهد. ولی روز گذشته در لس آنجلس جمعی از فعالان سیاسی و آزادی مذاهب در جلسه ای در موزه تحمل پذیری اوضاع ایران را از دیدگاه های خودشان برای چند تا از نمایندگان مطبوعات و رادیوتلویزیونها تشریح کردند که در پایان برنامه امشب گزارشی از آن پخش می کنیم.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

کامبیز حسینی: در میان یادداشتهای کاربران اینترنتی در ایران می خواندم که به دلیل سانسور شدید فضای خبری در داخل کشور، خیلی از ایرانیان که به ماهواره و اینترنت شاید دسترسی نداشته باشند، هنوز نشنیده اند که چگونه ندا آقا سلطان، برای میلیاردها نفر در سراسر جهان به چهره بارز و شمایل اصلی بحران امروز ایران تبدیل شده.

 

بهنام ناطقی: درسته، و مطالب جراید و رادیوتلویزیون ها در باره او ادامه دارد. شب گذشته تمام شبکه های خبری آمریکا گزارش های مفصلی در باره این قربانی ناخواسته و این قهرمان اتفاقی پخش کردند.

 

بعضی او را ژاندارک ایران خوانده اند و بعضی فرشته آزادی، اما همه برای عمر کوتاهش که بیهوده پرپر شد، اشک ریختند. از اقوام و. دوستانش نقل کردند که او حتی سیاسی نبود و در انتخابات هم رای نداده بود. و با شروع حمله چماقداران سرکوبگر جمهوری اسلامی، تصمیم داشت همراه با معلم فلسفه و معلم موسیقی اش، از محل تظاهرات خارج شود. در هرحال، حضور او به عنوان شمایل اصلی این خیزش، نشان دهنده نقش تعیین کننده زنان است در تحولات اجتماعی ایران، که از سی سال پیش، اندام زن، به صحنه جنگ عقیدتی درایران تبدیل شد و حالا هم حقوق زن، یکی از اعتراض های اصلی و یکی ازخواسته های اصلی خیزش ضدجمهوری اسلامی است که با اعتراض به تقلب در انتخابات شروع شد.

 

Neda by O'Brienدر پایگاه عظیم سیاسی اجتماعی اینترنتی هافینگتن پست که هنرمندان و نویسندگان مشهور در آن مطلب می نویسند، خانم دکتر جودیت ریچ، نویسنده کتاب «آینده فمینیسم» می نویسد 12 سال پیش که اولین چاپ این کتاب را منتشر کرد، تصورش را هم نمی کرد که جواب به سئوال آینده فمینیسم کجاست را بشود در خیابانهای قیام زده ی تهران پیدا کرد.

 

جودیت ریچ می نویسد زنان ایران ریخته اند به خیابان برای اعتراض چون دیگر نمی خواهند خواسته های خود در باره اصلاح قانون اساسی و قوانین دیگری که حقوق زن را محدود می کند، فرو بخورند.

 

انگار از زن چادر پوش ناگهان پوست می اندازد و به پروانه ای تبدیل می شود برای آزادی... آیت الله حیرت کرده و فریاد می زند خودت را بپوشان زنیکه...

 

دانا گلدستاین، نویسنده سایت خبری و تفسیری Daily Beast پایگاه پرباری که سردبیر مشهور تینا براون آن را اداره می کند، می نویسد که چیزی که کمتر در گزارش ها می بینیم این است که رهبری تظاهرات اعتراض آمیز را دختران ایرانی بر عهده دارند، زیر چماق و شیلنگ آب داغ و حتی ضربات گلوله... و نقل قول جالبی کرده از خانم سنم اندرلینی Sanam Anderlini فعال سیاسی در واشنگتن که گفته نمی خواهد بگوید که این انتخابات نقطه عطف، یا دگرگونگاهی برای زنها بود بلکه عقیده دارند زنها نقطه عطف و دگرگونگاه برای این انتخابات بودند. خانم آذر نفیسی، نویسنده کتاب مطالعه لولیتا در تهران، هم در سی ان ان زنان ایران را به قناری های معدن ذغال سنگ تشبیه کرد و گفته اگر می خواهید جهت آینده ایران را بدانید، زنان ایران را نگاه کنید در پیامد این انتخابات.

 

 Cartoon_Liberty_Chador_buterflyفرید زکریا، سردبیر هندی تبار مسلمان نیوزویک در CNN گفت اگرنظام به سرکوبی تظاهرکنندگان و پاکسازی های استالینی در دستگاه دولت و ارتش بپردازد، چنانکه این روزها شاهدش هستیم، این نشانه ضعف نظام جمهوری اسلامی و علامت این است که دیر با زود ساقط خواهد شد. به این ترتیب، خطی کشیده می شود از جنبش زنان به خیزش اعتراض به نتیجه انتخابات، به سرکوبی و سرانجام، سقوط نظام.

 

کامبیز حسینی:  بهنام با سرکوبی شدید امروز در میدان بهارستان، بعضی ها در اینجا از پایان اعتراض حرف می زنند. در این باره چیزی شنیده ای؟

 

Newsweek_coverبهنام ناطقی: حرف راجر کوئن، ستون نویس نیویورک تایمز را که در تهران است باید برایت نقل کنم که با یادآوری اینکه انقلاب سال 1357 یک سال طول کشید تا به نتیجه رسید، می نویسد قیام 2009 حالا اولین مرحله اش را به پایان رسانده است، اما هرج و مرجی که نتیجه انتخابات پدید آورد و فشار «جناح راست نوین» برای سرکوبی به یقین ادامه خواهد یافت و جمهوری اسلامی تضعیف شده است.

 

کامبیز حسینی: از گشت و گذارت در رسانه ها، مطبوعات و پایگاه های اینترنتی، امروز چه چیزی برای تماشاگران فراهم کرده ای؟

 

بهنام ناطقی: بعد از مصاحبه مطبوعاتی دیروز در کاخ سفید که اوباما بخش بزرگی از آن را به تشریح موضع خود در قبال رویدادهای ایران اختصاص داد، مفسران برجسته در برنامه های خبری تلویزیون، آن را نخستین لغزش های ریاست جمهوری او در سیاست خارجی توصیف کردند و از جمله همه گفتند واژگان سرسخت تری که دیروز به کار برد برای محکوم کردن کشتار در خیابانها و یادی که از ندا آقا سلطان کرد، در روزهای گذشته بیسابقه بود در حالیکه خود اوباما تغییر موضعش را انکار کرد. این موضوع با انتشار خبر روزنامه گاردین حاکی از اینکه قبل از انتخابات از سوی رئیس جمهوری آمریکا نامه ای به آیت الله خامنه ای ارسال شده بود، شاید کمی توجیه بشود که چرا روزهای اول درگیری، اوباما لحن ملایم تری داشت شاید چون امیدوارتر بود. اما اگر در آمریکا مفسران نگاهشان به واکنش رئیس جمهوری خودشان است، باید گفت جلودار خیزش آزادی خواهانه درایران، رئیس جمهوری آمریکا و دولت آمریکا نیست و این موج، واقعا در سطح خیابانها ودر کوچه و بازار ایران با اعمالی که مردم انجام می دهند، جلو می رود، نه با حرفهای تند یا کمترتند اوباما و براون و دیگر رهبران جهان، و نظام هم فقط می تواند واکنش نشان دهند. سکان دار خود مردم هستند.

 

کامبیز حسینی: این روزها می بینم دوستان در فیس بوک کارتونهائی که تو در شباهنگ پخش می کنی را تقاضا می کنند. امروز کارتون های سیاسی چی داریم؟

 

بهنام ناطقی: در انتقاد از موضع اوباما، به این کارتون بر می خوریم...

Cartoon_Yawn_by_Eric_Allie

خوریم از هنرمند آمریکائی اریک الی، براساس تابلوی معروف فریاد از ادوارد مونش، تحت عنوان خمیازه...

اما خیلی ها به نقش توئیتر و اینترنت و سایت های اجتماعی پرداخته اند...

Cartoon_Citizen-Journalism_Monte_Wolverton

از جمله این کارتون در باره نقش اینترنت و تیوتر، که به قول نیتان هاج، نویسنده مجله Wired برای اولین بار قابلیت های رسانه های اجتماعی مثل یوتیوب و فیس بوک و تیوتر را نشان داد در دور زدن سانسور دولت و سازمان داده به اعتراضهای دسته جمعی.

cartoon_twitter  

یا در این اثر، با استفاده از نام توئیتر که به معنی جیک جیک گنجشک است، شاهد هستیم که توئیتر به صورت پرنده آزادی بر سر و کله رهبر جمهوری اسلامی و رئیس جمهوری مورد علاقه او چکار می کند.

cartoon_1_man_1_vote_John_Trever

صحبت از رئیس جمهوری انتخابی شد، این کارتون در زیر می گوید برای انتخابات در ایران یک مرد و یک رای کافی است. اثری است از جان ترور

Cartoon_Khamenei_by_Taylor_Jones  

در این کارتون از تیلور جونز، بازهم رهبر جمهوری اسلامی را داریم و خبرنگاری را که بعد از قرار گرفتن رای رهبری در صندوق آماده است برنده انتخابات را پیش بینی کند.

Cartoon_Hostage_by_John_darkow

در این کارتون از John Darkaw موجودی که شبیه احمدی نژاد است می گوید مافقط بلدیم گروگان بگیریم وم نشان می دهد که چگونه انتخابات ایران را گروگان گرفته.

Cartoon_Fraud_by_Nate_Beeler

در این یکی، از Nate Beeler آقای احمدی نژاد می گوید در حرف معترضانی که او را به تقلب متهم می کنند، همانقدر حقیقت است که در هولوکاست یا کشتار یهودیان توسط آلمان نازی، که به یاد داریم آقای احمدی نژاد منکرش شده بود.

Cartoon_Mockacracy_by_Gordon

در این کارتون، سران نظام به خبرنگار توضیح می دهند که نظام آنها دمکراسی یا اقتدارگرائی یا دیکتاتوری نیست بلکه مسخره سالاری است یا Mockacracy

 

کامبیز حسینی: مرسی بهنام از این کارتون ها... ولی در لس آنجلس چه کار کردی، هنوز نگفتی.

 

بهنام ناطقی: دیروز در لس انجلس در موزه Tolerance تحمل پذیری، جلسه ای برپا شده بود با شرکت چند کارشناس و فعال سیاسی و مذهبی ایرانی برای تبادل نظر و تشریح امور ایران برای خبرنگاران مطبوعات آمریکا، و از جمله به این نتیجه رسیدند که اختناق در ایران باید توسط شورای امنیت سازمان ملل رسیدگی بشود.

 

ویدیو و دنباله مقاله...

June 23, 2009

Iran Election in Media – 7

بازتاب بحران ایران در رسانه ها – 7 – شهروند خبرنگار

 

0623_Tahmineh_Milani در این گزارش هفتم با تم جهان دارد نگاه می کند، ابتدا نگاهی داریم به نقش شهروندان خبرنگار، چند کاریکاتور از مطبوعات غرب در باره فیس بوک و تیوتر در خیزش ایران نشان می دهیم. بخشی از پیام مقاومت فیلمساز و فعال سیاسی مخملباف را نشان می دهیم، و آنگاه کارگردان برجسته سینمای ایران، تهمینه میلانی، در نخستین مصاحبه با صدای آمریکا، نتایج انتخابات ریاست جمهوری اسلامی را محکوم می کند.  در همین برنامه، موضع گیری کاخ سفید در برابر خیزش ایران مورد بحث قرار می گیرد از دید جراید و مفسران آمریکا.

 

کامبیز حسینی: ... و می رسیم به گزارش بهنام ناطقی، همکار شباهنگ، که امشب هم از لس آنجلس به ما ملحق می شود –  بهنام!  بازهم دیشب و امروز، سی ان ان، فاکس نیوز و شبکه های تلویزیونی دیگر، ساعتها وقت اختصاص دادند به بحث در باره ایران و مسائل ایران، که بار دیگر یاد آور نکته ای است که برک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا تاکید کرد. The World Is Watching

 

بهنام ناطقی:  درست است، جهان دارد چهارچشمی نگاه می کند و در این واقعیت یک هشدار هست علیه خشونت، که حالا، پیامد این حوادث هر چه باشد، تصاویر بی پرده و ناپالوده و عریان این خشونت، به صورت این ویدیوها و این عکس ها، در یادها، در وجدان جهانی،  ماندگار خواهد بود، برای اینکه علیرغم اخراج خبرنگاران، خیزشی که در ایران می بینیم، یکی از مستندشده ترین و پرعکس و فیلم ترین حوادث اجتماعی تاریخ است.

 

 

چون هر کس با یک تلفن یا یک دوربین کوچک خبرنگار است--  و تصاویر ویدیوهائی که دوان دوان و نفس زنان، در میان دود و وحشت، از خونریزی و خشونت گرفته می شود...  با تصاویر نیمه روشن، نیمه محو، که گاهی یک لحظه برای ضربه زدن به قلب، دقت خاصی پیدا می کند و بعد دوباره می چرخد و رنگ ودود را کش و قوس می دهد، حالا وارد وجدان جهانی شده اند به عنوان شمایل ها یا آیکان ها یا  هویت بصری جنبش اعتراض آمیزی که بعد از انتخابات در ایران بیدار شده...  مثل تصاویر نخل ها و هلیکوپترها که از جنگ ویتنام مانده، یا تصویر تانکها و مردم از میدان تیان آن من پکن...  

کاریکاتور از دن واسرمن، لس آنجلس تایمز

جهان دارد نگاه می کند و چهارچشمی هم نگاه می کند و این حرف اوباما را من در یکی از همین ویدیوهای خیابانی چند ساعت پیش از زبان یک جوان تظاهرکننده شنیدم. این ویدیو ظاهرا مربوط به روز شنبه است...   حرفی که اوباما امروز می زند، تکرار حرف این جوان است که می گوید بچه ها نترسید دنیا دارد شما را نگاه می کند.

 

کامبیز حسینی: ولی بهنام از دنیای رسانه ها چه خبر، در باره انقلاب فیس بوکی و تیوتری چی می گویند؟

 

Time_Magazine_Cover بهنام ناطقی:  یکی از هوشمندانه ترین  تحلیل ها را از جو کلاین، روزنامه نگار آمریکائی را شنیدم که برای مجله تایم می نویسد و آقای احمدی نژاد را به جرج بوش تشبیه کرده بود، و نوشته بود عوامفریبی است که چهره سرسختی به دنیا نشان می دهد بدون اینکه چیز زیادی در باره دنیا بداند. 

 

کلاین که چند روز است از تهران بازگشته و دیشب میهمان CNN بود و گفت هر چند این انقلاب فیس بوکی و تیوتری اسم گرفته اما یادمان نرود که بخش بسیار کوچکی از جمعیت ایران به این رسانه های اینترنتی دسترسی دارند و وسیله های انتشار خبر و تماس در میان مردم بسیار متنوع تر است.

 

جو کلاین ضمنا گفت که راهپیمائی های خیابانی برای رسیدن به نتیجه کافی نیست و به زودی شاهد کشیده شدن موج اعتراض به صنایع و اقتصاد باید بود.  با این حال، نقشی که اینترنت و پایگاه های اجتماعی ایفا کردند و می کنند، خبررسانی به خارج ازایران بود که به کمک شبکه عظیم کاربران ایرانی که در کشورهای دنیا پراکنده هستند، تسریع شد. 

 

درست همان نقشی که در دوران انقلاب، رادیوهای موج کوتاه مثل بی بی سی و صدای آمریکا و  نوارهای کاست که آن موقع وسیله انتشار پیامهای آیت الله خمینی بودند، انجام می دادند و دانشجویان خارج از کشور. و از این نظر، به قول رابین رایت، خبرنگار آمریکائی و کارشناس ایران که ماهها برای نوشتن کتابش در ایران گذرانده، انقلاب ایران یک دور کامل زده، و همه چیز از نو تکرار می شود. 

 

رابین رایت،  خبر لس انجلس تایمز و نیویورک تایمز،  که حالا در مجله پرتیراژ  «تایم» می نویسد، صحنه فیجع مرگ ندا آقا سلطان وسط خیابان درتهران به ضرب گلوله ای از یک منبع ناپیدا،  به سمبول بحران فزاینده ایران تبدیل شده – و همانطور که در سال 1978 یا 1357، هم مرگ  تظاهرکنندگان ضد شاه، دور تسلسل راهپیمائی اعتراض آمیز و راهپیمائی برای عزاداری بودیم، حالا هم مرگ در تظاهرات، راهپیمائی و عزاداری در پی دارد.  خانم رایت نوشته عزاداری در مذهب شیعه، صرفا برای ابراز غم و اندوه نیست بلکه به خصوص در دوران مبارزه، فرصتی است برای احیا،  و تجدید قوا -- و انقلابیون سی سال پیش، از شهادت و زمان بندی یا تقویم عزاداری سنتی در مذهب شیعه، برای برانگیختن مخالفت با شاه بهره برداری کردند و حالا هم در پیامد مرگ ندا آقا سلطان و دیگران، امکان دارد شاهد تکرار همان پدیده باشیم.

 

کامبیز حسینی: بهنام، در لس آنجلس هستی، مرکز سینما در آمریکا و شاید فرصتی باشد برای ذکری از سینماگران... و هنرمندان

 

بهنام ناطقی:  فیلمسازان ایران که در جریان انتخابات به کاندیداها کمک می کردند، حالا در خارج، صدای اعتراض مردم را پخش می کنند. از جمله محسن مخملباف که چند روز در پاریس و حالا در رم، در مصاحبه و جلسات متعدد شرکت می کند. این بخشی از پیامی است از آقای مخملباف که تازه به دست من رسید.

 

0623_makhmalbaf

یهنام ناطقی: از میان فیلمسازان برجسته ایرانی، داریوش مهرجوئی هم جمعه پیش در آمریکا بود در جلسه ای همان روز انتخابات  در Brooklyn Academy of Music  نیویورک فیلم «لیلا» را نشان می دادند، شرکت داشت.

 

خانم تهمینه میلانی، فیلمساز برجسته هم در آمریکاست برای نمایش فیلم موفق و پرفروشش «سوپراستار» که چند شب پیش در هالیوود در یک نمایش ویژه پخش آن در آمریکا شروع شد. در مصاحبه ای با خانم میلانی، در باره این فیلم می شنویم و همچنین در باره پیامد انتخابات در ایران.

 

کامبیز حسینی: بهنام تودر چند روز اخیر برگزیده از عکس ها  و کاریکاتور و طرح از این ور و آن ور نشان می دادی در باره حوادث روز... امروز چی داری؟

 

بهنام ناطقی:  در حالیکه نظام سانسور را به نهایت رسانده، معترضین در ایران به نهایت آزادی دست پیدا کرده اند و این زمینه جوشش خلاقیت ها را فراهم کرده که در پوسترها و طرحها و عکسهای اعتراض آمیز و این همه ویدیوکلیپ و موسیقی که در آمده شاهد آنها هستیم اما برای نمونه، من به این پوستر برخوردم که دست به دست می گردد،  که برای قوت قلب ساخته شده با متن «خدا با ماست».

 

خدا با ماست

ویدیو و دنباله مقاله...