May 28, 2009

Up

سفر «بالا» به درون و بیرون

 

up_scene درفیلم نقاشی متحرک «بالا» – برنامه افتتاحیه جشنواره سینمائی کن - بیوه مرد 78 ساله، بریده ازمردم و زندگی، با کمک 20 هزار بادکنک انباشته از گاز هلیوم، خانه اش را به پرواز در می آورد به سوی دوردستهای آروز و خیال، و کودکی که اتفاقی او را در این سفر روی جنگلهای سرسبز آمریکای جنوب همراه می شود، ارزش زندگی را به او یادآور می شود

 

فیلم کارتونی «بالا» از شرکت دیزنی - پیکسار، دو هفته پیش، نخستین فیلم کارتونی بود که در جشنواره سینمائی کن به عنوان برنامه افتتاحیه نشان داده شد. فیلم «بالا» بعد از Incredibles نخستین فیلم پیکسار است که قهرمانهای آدم هستند. تا حالا بیشتر اهالی فیلمهای پیکسار، اشیاء یا حیواناتی بودند که با جادوی نقاشی وموسیقی و دوبله، صدای و روحیات انسانی و بار عاطفی پیدا می کردند، مثل اسباب بازی ها، در Toy Story یا ماشین ها در Cars --  حالا در خلق شخصیت ها، به جائی از تخصص و مهارت در کارشان رسیده اند که بتوانند شخصیت های انسانی و باور پذیر خلق کنند.

 

فیلم «بالا»  فیلم دهمین فیلم «پیکسار» Pixar است  که استیو جابز، بنیانگذار شرکت Apple آن را به وجود آورد. شرکت معظم دیزنی، بنیانگذار فیلمهای کارتونی بلند مدت و صاحب شاهکارهای کلاسیک سینمای کارتونی، بعد از اینکه دید نمی تواند با پیکسار رقابت کند، آن را خرید و ادغام کرد.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

فیلم «بالا» نخستین فیلم سه بعدی «پیکسار» است که تصاویر آن، با عینک های مخصوص جان می گیرند.  خود دیزنی قبلا کارتونی سه بعدی داشته مثل فیلم «بولت»  Bolt  و  قبلا شرکتهای رقیب دیزنی، از جمله دریم ورکز DreamWorks فیلم سه بعدی کارتونی بیرون دادند. مثلا فیلم  Monsters & Aliens که  با تکنولوژی تازه ای از شرکت Intel مستقیم به صورت سه بعدی طراحی شده بود.  پیکسار هم اعلام کرده است که از تکنولوژی تازه ای برای ساختن تصاویر سه بعدی استفاده کرده -- اما منتقدها هر  چند در ستایش فیلم «بالا» همصدا هستند اما همه فکر نمی کنند که سه بعدی، کمکی به انتقال داستان یا احساسات و عواطف فیلم کرده باشد. بعضی حتی تجربه تماشای سه بعدی را باعث پرت شدن حواس تماشاگر دانسته اند.

 

***

در فیلم «بالا» پیرمرد بدعنق و رویائی که با هیچکس معاشرت نمی کند، راهی پیدا می کند برای پروازاندن خانه اش با استفاده از بادکنک های پر از گاز هلیوم، و همراه با یک همسفر اتفاقی، که بچه همسایه است که می خواهد به او محبت کند، در آسمانها روی آمریکای جنوبی به پرواز در می آید.

 

اد ازنر Ed Azner، بازیگر کهنه کار سینما و تلویزیون که نقش «کارل» رااجرا می کند، در مصاحبه ای می گوید این شخصیت پیر است و زندگی عشقی خارق العاده ای با زنش داشته که حالا تنهاش گذاشته، بدون فرزند، و در رویاهای زیبایش هنوز با اوست.  او می گوید به  این شخصیت احترام می گذارد،  چون برای حفظ رویاهایش، با سگهای جامعه مبارزه می کند.

 

اد ازنر Ed Azner سناریست و کارگردان فیلم پیت داکتر Pete Docter می گوید شخصیت کارل یک پیرمرد خلق تنگ است ولی مثل شخصیت اسکروج در داستان کریسمس از چارلز دیکنز، یا ریک در فیلم کازابلانکا، یکباره به زندگی بر می گردد چون مثل آن شخصیت ها، آدمی است که به روزمرگی افتاده و واقعا زندگی ندارد.  و تنها در ارتباط اجباری با این بچه است که  به زندگی بر می گردد.

 

در بیابانی دور افتاده، پیرمرد و بچه همسفر سوم خود را پیدا می کنند، سگی که با قلاده سحرآمیز، می تواند به همه زبانهای دنیا صحبت کند، با صدای باب پیترسون، همکار کارگردان -- پیت داکتر می گوید در کنار خلق تنگ، شخصیت  پیرمرد قلب گرمی دارد که  ومردم دوست است و ضمنا خنده دار هم هست و تنها اسمی که برای بازی این نقش به نظر رسید اد ازنر است که انگار نقش برای او نوشته شده.

ماجراهای تخیلی فیلم، با استفاده از نقاشی متحرک سه بعدی، برای تماشاگر لمس پذیرتر می شود.

 

داکتر می گوید در صحبت با همکارش باب پیترسن، فکر فرار، سهم بزرگی در این داستان داشت و توضیح می دهد که چون خودش آدمی درونگرا است، که زیاد نمی تواند با مردم باشد و کارگردانی عکس این است و بنابراین، آخر روز بعد از سروکله زدن با آدمها، دوست دارد به کنجی بگریزد و تنها باشد و خانه پرنده این حس دور شدن از دیگران و تنها بودن را متجلی می کند.

***

 

 

up-3 اول بار بود که جشنواره کن با یک فیلم نقاشی متحرک افتتاح می شد. ولی  درست است که حضور دیزنی و شرکتهای دیگر عمده آمریکائی به جشنواره کن رونق می دهند، چون هم ستاره ها را می آورند و هم پارتی های بزرگ را می دهند، ولی خوب فیلم بالا یا Up برای افتتاح جشنواره سینمائی بی مناسبت هم نبود، برای فیلمی است که اگر سینماباز باشی، مثل اهالی جشنواره کن، از اشاره ها و برداشتها و الهام هائی که از فیلمهای عمده و کلیدی سینما گرفته، لذت می بری.

 

مثلا بدیهی است که داستان خانه پرنده، اشاره مستقیم است به یکی از قصه های کلیدی ادبیات کودکان در آمریکا و دنیا، یعنی جادوگر شهر زمرد، که گردباد خانه قهرمان داستان «دوروتی» را می برد به دوردستها.   فیلم Wizard of Oz هم با شرکت جودی گارلند، یکی از فیلمهای تاریخی سینماست و مفهوم  فیلم Up هم در  باره  رهائی از قیدهای زمینی و  پریدن با خیال ها و آرزوها، خیلی از آن داستان ملهم است.

 

از طرف دیگر شخصیت های محوری، یعنی پیرمرد و بچه،  و همچنین شیوه احساساتی قصه گوئی آن هم یادآور فیلمهای چاپلین است، و چرخش های داستان را مایکل ریکتشافن ، منتقد هالیوود ریپورتر، بزرگداشتی از آثار هیچکاک می داند.  جنبه هائی هم از فیلم «زندگی خارق العاده ای است» It’s A Wonderful Life روایت همیشگی شبهای کریسمس تلویزیون ها در آمریکا را در آن می بینی، داستان مردی که به ارزش زنده بودن و رابطه های زندگی اش پی می برد، آنهم درست در لحظه ای که می خواهد با زندگی وداع کند.

 

فیلم دیگری که خود پیت داکتر از آن تاثیر دارد، فیلم حماسی ورنر هرتزاگ است «فیتزهرالدو» در باره مردی که اراده کرد برای رسیدن به موقع به اپرا، یک کشتی را بکشد بالای کوه برای صرفه جوئی در وقت.   اینجا خانه را برده در آسمان... این بیوه پیرمرد، از ترس اینکه به خانه سالمندان منتقل شود، 20 هزار بادکنک را به خانه اش می بندد و پرواز می کند به طرف جائی که با زنش رویای رسیدن به آن را در سر داشت.   تاثیر چاپلین به خصوص در صحنه های آغازین فیلم است که ما را بر می گرداند به جوانی این آدم، و داستان آشنائی اش را نشان می دهد، با الی، همسر از دست رفته اش، و اینکه چطور عشق به ماجرا و کشف سرزمین های جدید  و جادوئی در آمریکای جنوبی، آنها را به هم نزدیک کرد.

 

up_poster_1 صحنه خارق العاده ای  که ما نشان دادیم، یعنی بلند شدن این خانه، که به خصوص در سه بعدی، نفس گیرتر می شود، این صحنه را دارند مجانی پخش می کنند در دنیا، به خاطر اینکه تحریک تماشاگران به دیدن فیلم، و تنها وقتی بلیط بخری و بنشینی درسینما، می بینی فیلم چیز دیگری است، فیلم داستان یک عشق رومانتیک و افسانه ای است، که در غالب یک فیلم حادثه ای – ماجرائی بازگو می شود. به قول ریچارد کورلیس، منتقد هفته نامه تایم که دیوانه و مدهوش این فیلم شده، چهار و نیم دقیقه اول فیلم که شیرین ترین و غم انگیزترین چهار و نیم دقیقه ای است که در سینما دیده اید.     دیوید ادلستاین منتقد هفته نامه «نیویورک» نوشته نصفه اول فیلم، با منطق رویا جلو می رود، و ربط آزاد خاطرات، ولی در نصفه دوم، تاحدودی فرمولی می شود.

 

تا اینجا که تعریف های منتقدها از فیلم، به انتقادها می چربد، و تعریف ها گاهی خیلی هم ستایش آمیز است. مثلا راجر ایبرت نوشته این یک فیلم خارق العاده است با شخصیت هائی باورپذیر به اندازه شخصیت های هر فیلمی ... و شاهکار دیگری است از پیکسار که پیشتاز نقاشی متحرک مدرن است. فیلمی است که مثل فیلمهای جادوئی دوران کودکی، تخیل را قلقلک می دهد.  خیلی ها این فیلم، هم مضامین فیلم و هم جنبه های بصری آن را با کار موفق و خیره کننده سال گذشته شرکت پیکسار تشبیه کرده اند، یعنی فیلم Wall e که یک ماشین اشغال کوبی را نشان می داد که هیکلش بی شباهت به پیرمرد قهرمان فیلم «Up» نبود، که تنها بازمانده بود روی کره زمینی که چیزی جز آشغال روی آن باقی نمانده. اینجا هم همان بیان تغزلی «وال ای» را می بینیم، و بیان تصویری و احساسی با موسیقی مایکل جاکینو، روح پیدا می کند و مثل «وال ای» داستان بدون نیاز به کلمه، جلو می رود. این فیلم هم مثل وال ای در باره یک موجود تنهاست، و کم حرف، ولی پراحساس، که دست به سفری خطرناک می زند به دوردستها، و مثل وال ای، سفر دو جنبه دارد، هم سفری است پرماجرا به بیرون، و هم سفری است عرفانی به درون...

 

در باره تاثیر سه بعدی بعضی منتقدها می گویند سه بعدی یا دوبعدی این فیلم فرقی ندارد. از  جمله، رابرت ویلانسکی، منتقد Village Voice که ده دقیقه اول این فیلم را بی نقص و بقیه اش را خیلی نزدیک به بی نقص توصیف کرده نوشته لازم نیست سه بعدی ببینید برای اینکه تاثیری جز پرت کردن حواس شما ندارد. منتقد دیگری نوشته جالب است که پیکسار فیلم سه بعدی بیرون داده، برای اینکه نقاشی متحرک های پیکسار از اول هم سه بعدی بودند، به خاطر نوع تصویرسازی.

 

up_bn bm دیوید ادلستاین، منتقد هفتگی نیویورک نوشته بعضی از صحنه ها، مثل فروافتادن از روی صخره، سرگیجه آور است، و اشیاء از جمله هزاران بادکنک رنگی که خانه را هوا می برند، در سه بعدی، مثل انگور روی خوشه، چیدنی می شوند، و وقتی آن پرنده افسانه ای عظیم الحثه سرش را نزدیک صورت شما می آورد، در سه بعدی، حتی نم نفسهای او را هم حس روی پوست خود، احساس می کنید.

7 comments:

  1. salam
    بهنام عزیز من همیشه برنامه هات رو می بینم و عالی هست
    میدونم که وقت شباهنگ کم هست اما اگر به فیلم های بیشتری ببردازی ازت ممنون می شوم
    اگر به وبلاگ من هم سر بزنی خوشحال می شم
    ارزوی موفقیت می کنم برات بهنام عزیز
    درنام عیسی مسیح شادباشید
    خداوند به شمابرکت دهد
    رضا از تهران

    ReplyDelete
  2. آبان5/31/2009

    راه اندازي اين بلاگ كار بسيار ارزنده اي ست. بسيار ممنون از تلاشهاي شما و اميدوارم ماداميكه برنامه شباهنگ اجرا مي شود اين بلاگ پا به پايش به روز شود.
    پاينده باشيد.

    ReplyDelete
  3. یه زودی این انیمیشن به دستم میرسه عجیب مشتاق دیدنش هستم از همون روز اولی که تیزر تبلیغاتیش رو دیدم بی طاقتش شدم! ممنون از توضیحاتی که دادین

    ReplyDelete
  4. Anonymous6/03/2009

    merci behnam jan az kare jalebi ke dari mikoni ,va ma ro ba cinema va film haie jadid alabteh ba tozihate bishtar ,ashena mikoni,omidvaram ke movafagh bashi dar karet mesle hamishe.

    ReplyDelete
  5. دمت گرم آقای ناطقی من اگه خونه باشم برنامتونو همیشه نگاه می کنم اما وقتی می رم خوابگاه دانشگاه خودتون که می دونید شرایط چطوری
    فقط یه موضوع آقای ناطقی اینکه من چطور می تونم فیلمهای روز رو داشته باشم آخه اینجا فیلمها با فاصله یه سال می رسه دست آدم ولی من می خام فیلمایی که نگاه می کنم به روز باشه
    اگه جایی واسه دانلود بدید خیلی عالی میشه
    می دونید که از داخل ایران از سایتهای خارجی نمیشه خرید کرد.اگه راهنمایی کنین ممنون میشم

    ReplyDelete
  6. مانا6/05/2009

    سلام بهنام. خیلی این کارتون قشنگ بود. تقریبا می شه گفت بهترین انیمیشنی بود که توی زندگیم دیدم. مخصوصا اون قسمت که یه دفعه ازدواج می کنند و زندگیشون می گذره (که فکر کنم بیشتر از 2-3 دقیقه طول نکشید) تقریبا انقدر کامل بود که همونجا هم اگه فیلم تموم میشد قابل تعجب نبود!

    ما اینجا (اصفهان) خیلی دوست داریما!

    ReplyDelete
  7. خيلي دوست دارم اين فيلمو ببينم.ولي چون تو ايرانم نميدونم دي وي ديش مياد!اگه كسي از بچه هاي ايراني تهيه كرده لطفا بگه از كجا گرفته؟مرسي

    ReplyDelete

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند