August 31, 2006

MTV Awards 2006




گزارش جوائز ام تی وی 


لونا شاد:  امشب میلیونها آمریکائی و دهها میلیون دیگر در سراسر جهان به جشن سالانه شبکه تلویزیونی MTV  چشم میدوزند که تحت عنوان جایزه موزیک ویدیوی ام تی وی، به بهترین ویدیوهای موسیقی در رشتههای مختلف پاپ و راک جایزه می دهند و فرصتی است برای چشم دوختن به ستاره های پاپ و هنرمندان مشهور.  (رو به بهنام):  جذابیت برنامه امسال ظاهرا حضور کمدین سینما جک بلک است.


بهنام ناطقی: بله، آقای جک بلک که این روزها در فیلم کوبا لیبره هنرنمائی میکند، یک قطعه کمدی حاضر کرده که در آن به عنوان عضو یک گروه راک ساختگی روی صحنه ظاهر میشود و اینها همه به خاطر فیلم درخشان چند سال پیش School of Rock است که در آن اقای جک بلاک نقش یک هنرمند پاک باخته موسیقی راک را بازی میکردکه بچههای یک مدرسه را به این موسیقی علاقمند می کند واز طریق این موسیقی، به آنها راه رهائی را  نشان می دهد.


لونا شاد: که یعنی می گی موسیقی راک یعنی رهائی...


بهنام ناطقی: به یک تعبیر، همینطور هم است، موسیقی است که نه تنها به این ستاره ها و هنرمندهای معروف بلکه به میلیون ها جوان و نوجوان امکان می دهد احساسات خود را بیان کنند. اگر دقت کرده باشی در هر مجتمع بازرگانی در آمریکا یک مغازه عظیم گیتار فروشی هست اگر این همه خریدار گیتار نبودند،  این همه مغازه لازم نبود. ولی از  خبر دور نشویم


لونا شاد:  باشه، جوائر امسال MTV که امشب برگزار می شه. گزارش تو رو می بینیم. 


***


بهنام ناطقی: جک بلک Jack     Black   هنرمند کمدی سینمای آمریکا میزبان جوائز ام تی وی است که امشب پنجشنبه شب بعد از دو سال که به جای نیویورک در میامی برگزار شد، به تالار عظیم وتاریخی رادیو سیتی نیویورک باز می گردد. 


کریستینا اگیلرا، با ترانه مرد بهتری نیست و مادونا با ترانه هانگ اپ و گروه های نو گل  امسال از جمله Panic in the Disco  برای جوائز امسال با هنرمندان قدیمی مثل خانم مادونا و ستارگانی نظیر بیانسی نولز، The Killers لودیکروس و فارل و البته جاستین تیمبرلیک، رقابت میکنند.  


جاستین تیمرلیک، خواننده موسیقی پاپ که قرار است در برنامه امشب روی صحنه برود، از برگشتن جوائز ام تی وی به نیویورک خوشحال است. تبمبرلیک ترانه جدید خود Sexy Back را به همراه گروه راک جدیدی که با آن این روز ها در تور است، روی صحنه رادیوسیتی میوزیک هال اجرا می کند.


رقبای اصلی برای بیشترین جوائز خانم شکیرا است با ویدئوی کمرها دروغ نمیگویند و گروه فانک راک Red Hot Chili Pepers  این دو هر کدام برای هفت جایزه نامزد شدهاند. 


 گروه راک  Fall Out Boy  با ویدیوی دنس دنس،  و گروه رپ پیشتاز و مبتکر گنارلز بارکلی  از دیگر نامزدهای دریافت جوائز متعدد هستند،  به اضافه خانم بیانسی نولز، که امسال بار دیگر روی صحنه میرود و زنده برنامه اجرا میکند.  و اینهم نمونههائی از رقبای دیگر برای جوائز امسال، از جمله جیمی فاکس همراه با لودیکروس هنرمند رپ، و ستاره ریتم اند بلوز خانم مری جی بلاج و البته بلبل موسیقی پاپ  خانم مرایا کری که البوم تازهاش به بالای فهرست پرفروشها صعود کرد وجایزه امی گرفت برای ویدیوی Shake it Off نامزد است.


خانم بیانسی در مصاحبه ای میگوید از اینکه بار دیگر در این جوائز برنامه اجرا میکند هیجان زده است و می گوید دومین تک ترانه از آلبوم جدید خودش را که قرار است هفته آینده منتشر شود، اجرا خواهد کرد.


برنامه عظیم و با شکوهی که ستارگان سینما، ورزش و موسیقی را برای تفریج ده ها میلیون تماشاگر زیر یک سقف جمع خواهد کرد،  روی چند صحنه همزمان جریان خواهد داشت و کسانی که با DSL به اینترنت دسترسی داشته باشند، می توانند برنامه همزمانی را از پشت صحنه از طریق اینترنت روی سایت MTV تماشا کنند. 



* * ** 


لونا شاد: اگر کسی بخواهد این برنامه را نگاه کند امشب چه چیزهائی خواهد دید؟ 


بهنام ناطقی:  غیر از اینکه کدام هنرمند برای کدام ویدیو جایزه می گیرد، در این بیست و سومین مراسم جوائز میوزیک ویدیوی ام تی وی،  چیزهای جالب اجراهای زنده خواهند بود، از جمله همانطور که دیدی بیانسه، جاستین تیمبرلیک، جسیکا سیمپسون، همچنین گروه های جدید مثلا گروه راک Ok Go که یک رقص روی ویدیوی مشهورشان درست کرده اند که اول در سایت youtube گذاشته بودند، قرار است آن را زنده تکرار کنند، و همچنین دیدن هنرمندهائی که برای جلب توجه دوربین با لباسها و آرایش های عجیب و غریب با هم رقابت می کنند جالب توجه است.  


لونا شاد: اما نکته ای که گفته نمی شود این است که این ویدیوها که  در این برنامه برای جایزه رقابت می کنند زیاد در ام تی وی نشان داده نمی شوند.


بهنام ناطقی: بله، این کانال MTV در دهه 1980 کار خودش را شروع کرد به عنوان یک رادیوی مصور که به جای ترانه بعد از ترانه، ویدیو بعد از ویدیوی ترانه ها را می داد که صنعت جدیدی را رشد داد و هنر جدیدی را که هنرمندهای خیلی زیادی را که کارشان با ساختن این ویدیوها شروع کردند، حتی به عالم سینما تحویل داد مثل آقای اسپایک جونز و این اواخر هم زن و شوهری که با فیلم Little Miss Sunshine مطرح شدند، کارشان را از میوزیک ویدیو شروع کردند.  اما به قول کلیفا سنه، منتقد موسیقی نیویورک تایمز کانال ام تی وی که دیگه ویدیوی موسیقی نشان نمی ده و مثل تلویزیون های دیگه برنامه هاش در باره چهره های معروف است یا reality TV   یا مسابقه نامزد بازی و کمدی و نظائر آن پر می کنه، هر سال یکبار  با برپا کردن این مراسم جایزه برای موزیک ویدیو، همه را به یاد منشاء خودش و اصل خودش می اندازه که در واقع اختصاص داشت به نمایش میوزیک ویدیو.  البته حالا ویدیوهای موسیقی را می شود در اینترنت مثلا در سایتی که خود ام تی وی راه انداخته یعنی MTV OverDrive تماشا کرد و در سایت های دیگر، و ظاهرا نیازی به تلویزیون نیست وقتی بشود ویدیو ها را ondemand یا به اصطلاح بنا به درخواست در وقت مناسب تماشا کرد.  جوان های علاقمند موسیقی هم شروع کردند با دوربین های ارزان و سیستم ادیت ارزان ویدیو روی کامیپوتر برای آهنگهائی که دوست دارند ویدیو می سازند و حتی از حرکات رقصی روی ویدیو تقلید می کنند،  و آن را روی سایت هائی مثل مای اسپیس دات کام یا یوتیوب و نظائر آن پست می کنند. 


لونا شاد:  ویدیوهائی که هم نامزد جایزه می شوند فرق کرده اند.


بهنام ناطقی: بله، اگر به پنج تا نامزد جوائز اصلی نگاه کنیم، تاکید ویدیوها به جای داستانهای عجیب، بر  نشان دادن اجرا و جنبه های تئاتری اجرا کردن موسیقی روی صحنه متمرکز شده است و این وجه مشترکی است که مثلا در ویدیو جدید مادونا، رد هات چیلی پپرز،  بیانسی، و پنیک ات در دیسکو می شود دید، هرچند که البته این ها هر کدام صدها هزار دلار خرج برداشته اند بیشتر برای دکورها و لباس ها و کمتر برای قصه پردازی و تخیل عجیب که ویدیوهای قدیم داشتند.

ویدیو و دنباله مقاله...

August 30, 2006

Shakira Tours The World





 
 

خانم شکیرا در آغاز تور جهانی خود در مصاحبه‌ای در مادرید می‌گوید در این کنسرت بهترین تلاش خود را به خرج می‌دهد که همه انرژی فیزیکی و همه خلاقیت‌ خود را به کار بگیرد برای اینکه این سفر  را عمده ترین سفر هنری خود می‌داند و واکنش تماشاگران به کنسرت او این را نشان  می داد.  


شکیرا در این کنسرت با خواننده رپ هائیتی‌تبار نیویورکی، آقای واکلاف جین همراه بود که ترانه کمر دروغ نمی‌کند یا Hips Don’t Lie  با او اجرا کرده است. آقای واکلاف جین در دهه 1990 با گروه رپ پیشتاز فوجیر به شهرت رسید. 


چندماه پیش شکیرا در نیویورک بود برای تبلیغ تورش به دور دنیا و دو آلبومی که تحت عنوان Oral Fixation همزمان بیرون داده، وسط خیابان یک ترانه برای مردم اجرا کرد که از یک برنامه صبحگاهی تلویزیونی در سراسر آمریکا پخش شد.  شکیرا گفته از 60 ترانه ای که نوشت 20 تا را برای دو آلبوم اورال فیکسشن انتخاب کرد و توضیح می دهد که هر ترانه، نیازهائی دارد و به عنوان ترانه‌سرا و تهیه‌کننده، احساس می‌کند که باید با ترانه‌های خودش گفتگو داشته باشد و موسیقی هر ترانه انتظارات خودش را دارد و چیزهائی خاص خود را مطالبه می‌کند، و برای همین است که همه انرژی و تمرکز و بدن و روح خود را به آن موسیقی اختصاص می‌دهد.

 

***


لونا شاد: برای من جالب این است که یک نفر با این همه آدم بتونه در آن واحد رابطه برقرار کند.


بهنام ناطقی:  یک جادوئی در هنر هست، در هر سطحی، از سطح هنر جدی و اپرا و موزه و کلاسیک گرفته تا هنر عوام‌پسند، و موسیقی راک و پاپ، که وقتی به دست می‌آید که هنرمند بتواند تماشاگر را از دنیای خودش از جهان  اطرافش جدا کند و با خودش به دنیائی دیگر ببرد. اون وقت دیگه هیچ مرزی باقی نمی مونه. مثلا جمعیت راحت به یک تکه ویدیو نگاه کرد از شکیرا و یک خانم دیگه که داشتند به یک قطعه پیانو از آهنگساز قرن 19 فرانسه اریک ساتی باله مدرن می رقصیدند. حالا این باله مدرن در نیویورک هم که بگذاری می رود در یک تئاتر کوچک حداکثر با 300 تا 400 تماشاگر، و در واقع من یادم می آید مارک موریس، طراح بزرگ رقص مدرن 20 سال پیش روی همین قطعه ساتی یک رقص درست کرده بود برای یک رقصنده، شنیدن این قطعه ساتی و دیدن رقص مدرن وسط کنسرت شکیرا یک کم حیرت انگیز بود، ولی جمعیت راحت آن را جذب کرد.  


لونا شاد: تو این را احساس کردی دیشب که اونجا بودی؟ 


بهنا ناطقی: کاملا. شکیرا هم سراینده ترانه‌های عاطفی و هیجان‌انگیز پاپ - راک است به دو زبان اسپانیائی و انگلیسی، که مستقیما با احساسات و عواطف شنونده‌ها، به خصوص زن‌ها سرو کار دارد،  و هم رقصنده خارق‌العاده‌ای است در رقص عربی، و هم در انواع رقص‌های دیگر،  ، و به خاطر تبار لبنانی اش، ملیت کلمبیائی اش و موسیقی جهانی که دارد، خیلی‌ها او را از خود می‌دانند. هنرمندی Global یا جهانی به معنی واقعی کلمه.    


لونا شاد:  آره، نگذاشت زبان اسپانیولی او را به موسیقی لاتین محدود کند.  زود به خودش انگلیسی یاد داد. 

 

بهنام ناطقی: لاتین راک، چون خوب که نگاه کنی و گوش بدهی، در آخرین تحلیل، شکیرا در واقع یک هنرمند موسیقی راک است که این تاثیرها از موسیقی‌های مختلف را در موسیقی راک می‌آورد. گروه او روی صحنه، در ذاتش یک گروه راک بود  و بهترین ترانه‌هایش هم در واقع راک هستند.  نکته جالب در باره شکیرا تاثیری است که یک تنه در فروش موسیقی لاتین داشته. مجله بیلبورد که معمولا فروش صفحه‌ها را می‌نویسه، گزارش داده بود که در سال 2005 فروش همه انواع موسیقی حدود 5 تا 10 درصد تنزل داشت، شاید به خاطر اینترنت، و به خاطر مسائل دیگه، که موضوع صحبت امروز ما نیست اما موسیقی لاتین فروش ده درصد بالا رفته بود و آنهم فقط به خاطر شکیرا که در آن سال دو تا آلبوم بیرون داد، یکی به انگلیسی و یک به لاتین هر دو به اسم  Oral Fixation که 25 میلیون نسخه روی هم فروش داشت.   


بهنام ناطقیحس غریبی است وقتی 20 هزار نفر آدم، آنهم از ملت‌های مختلف و فرهنگ‌های مختلف یک جا جمع بشوند به عشق دیدن کسی که سالهاست با قلب و روحشان سروکار دارد... قیافه‌های این‌ها تماشائی بود وقتی شکیرا روی صحنه ظاهر شد و واکنشی که به او می‌دادند، نصف تالار که اسپانیائی بلد بود تقریبا همه ترانه‌ها را همصدا با او فریاد می‌زدند، که خیلی جالب بود. و همچنین ترکیب تکنولوژی پیشرفته با این کنسرت دیدنی بود. مثلا مردم با تلفن همراه پیام می‌فرستادند به کل جمعیت یا به دوستی درمیان جمعیت که روی پرده بزرگ ظاهر می‌شد، یا برای نشان دادن عشقشان به جای اینکه شعله های فندک ها را روی دست بلند کنند، چراغهای تلفن‌های همراه را بلند می‌کردند، یا همه سعی می‌کردند با دوربین تلفن همراه یک عکس از خودشان بگیرند در حالیکه صحنه شکیرا پشت سرشان بود.

ویدیو و دنباله مقاله...

August 29, 2006

Cassie



کسی، حاصل خاصیت ستاره سازی اینترنت

لونا شاد:  این روزها دسترسی جوان‌ها به اینترنت، مسیر تازه‌ای برای شهرت جهانی در اختیار استعدادهای نوپا قرار می‌دهد، نمونه آن، خانم کسی Cassie هنرمند 19 ساله نیویورکی است که با قراردادن ترانه‌های خود در سایت اینترنتی myspace.com که دهها میلیون جوان آمریکائی را به هم وصل می‌کند، تقریبا یک شبه به شهرت جهانی رسید، به یک خواننده بین‌المللی تبدیل شد و حتی ممکن است به یک ستاره سینما تبدیل شود.  (رو به بهنام)  اوج یکشبه شهرت کسی Cassie موضوع گزارش امروز همکار ما بهنام ناطقی است که ظاهرا وقت خیلی زیادی گذاشته برای تماشای ویدیو رقص جوان‌ها روی سایت مای اسپیس دات کام. 

*** 

بهنام ناطقی: ویدیوهائی که جوان‌ها به سایت کسی در مای اسپیس دات کام فرستاده‌اند، نشان دهنده واگیردار بودن موسیقی ساده‌ای است که این مانکن 19 ساله لباس برای موسسه  Abercombie and Finch  را به یک ستاره پاپ تبدیل کرده است.  به قول خبرگزاری آسوشیتدپرس، میلیون‌ها جوان تقاضا فرستاده‌اند که اسمشان به عنوان دوستان کسی به صفحه‌ مخصوص او در سایت مای اسپیس دات کام اضافه شود.  \ ترانه سکسی «من و تو Me & U»   کسی، که با وسایل ساده به عنوان demo روی کامپیوتر تهیه‌کننده جوان کسی، آقای رایان لسلی Ryan Leslie ضبط و تهیه شد، نه تنها در سایت مای اسپیس دات کام، بلکه در رادیوهای آمریکا و در تلویزیون mtv به پرهواخواه‌ترین ترانه تابستان امسال تبدیل شده است.  

کسی هفته گذشته در مصاحبه با آسوشیتدپرس داستان شهرت خود را شرح می‌دهد، از شروع مانکنی در 14 سالگی، قرارداد با شرکت مانکنی Wilhemina، نقل مکان از کنتیکت به نیویورک و تمایل به اینکه از خود چیز دیگری غیر از یک مانکن بسازد، و اینکه فکر نمی‌کرد به این زودی همه چیز برایش عوض شود. 

ترانه Me and U  و سایر ترانه‌هائی که آلبوم کسی را که هفته پیش توسط موسسه صفحه‌پرکنی Bad Boy  تحت ریاست رپر مشهور آقای Diddy  بیرون آمد، همه ریتم‌های ساده کامپیوتری را با صدای آرام وبدون تظاهر او قاطی می‌کنند، با شعرهائی در باره عشق و رابطه.  

کسی می‌گوید ترانه Me and U به عنوان نمونه یا demo ضبط شده بود، و خنده‌آور و شیرین و غیرقابل پیش‌بینی بودکه به فاصله کوتاهی ترانه شماره یک سایت مای اسپیس دات کام تبدیل شود، و باعث شد که او و تهیه‌کننده‌اش به انتشار ترانه از طریق اینترنت ادامه دادند.  

میلیونها جوان تقاضا کرده‌اند که در سایت اینترنتی کسی در مای اسپیس دات کام به عنوان دوست او اضافه شوند.  محبوبیت ترانه کسی به قدری است که جوان‌ها تشویق شده‌اند ویدیوهائی به تقلید از او و به استقبال از ترانه او بسازند که هر روز چند تا از آنها در مای اسپیس دات کام به عنوان برگزیده‌های روز پست می‌شود. به برنده نهائی قرار است یک آی پاد جایزه داده شود. 
هر کدام از اینها آرزو دارند که به نوبت خود به یک کسی دیگر تبدیل شوند و برخی استعدادش را دارند، البته اگر بچه داری اجازه دهد. اما البته کسی چیز دیگری است. 

کسی می‌گوید از طریق شهرت در اینترنت با تامی ماتولا Tommy Mattola تهیه‌کننده مشهور آشنا شد که مدیریت برنامه‌های او را به عهده گرفت ولی چون هنوز قراردادی با کمپانی صفحه‌پرکنی نداشت به عنوان یک خواننده منفرد کارهایش را میلیونها از طریق اینترنت می‌شنیدند، از جمله ترانه‌هائی که بعدا بخشی از آلبوم او شدند. 

منتقد موسیقی روزنامه نیویورک تایمز آقای کلیفه سنه،  در نقدی که بر آلبوم کسی نوشته است، کار مشترک او و تهیه کننده رایان لسلی را به خاطر سادگی و امساکش ستوده است و اینکه در هیج ترانه‌ای از سبک مینی‌مال خود خارج نمی‌شوند. حتی این ویدیو که مدام از MTV پخش می‌شود، هم ساده و فروتنانه است و در آن از ادعاها و غلوهای ویدیوهای هنرمندان برجسته و مشهور پاپ خبری نیست.  
خانم کسی می‌گوید ترانه‌هائی که نوشته است در باره موضوع‌های زندگی روزمره اوست و احساسات خودش که آن‌ها را با رایان لسلی و دیگر دوستانش که در گروه Pretty Boys  هستند، به صورت مشترک نوشته است. 

*** 

لونا شاد: خوب این خانم ظرف یکی دوماه ستاره شده!  

بهنام ناطقی: بله و در همین مصاحبه با آسوشیتدپرس می‌گوید کار بعدی‌اش این است که قرار است در دو تا فیلم با دنزیل واشنگتن کار کند، یکی به کارگردانی دنزیل، و دیگری همبازی با دنزل. ولی چیزی که برای من جالب است این است که ترکیب ترانه‌سازی و انتشار وسیع در اینترنت، و خوشگلی و خوش‌صدائی و خوش‌ادائی،  به قدری  شهرت سریع برای این خانم آورده که وقت نداشته خودش را برای آن حاضر کند. هفته پیش در میان اخباری که در باره او بود، یکی هم این بود که در سایت خودش از علاقمندانش به خاطر اجرای زنده بد و غیرقابل قبول ترانه‌هایش معذرت خواهی کرده. 

لونا شاد: با میلیون‌ها شنونده و علاقمند آدم بهتر است یک کم تمرین هم بکند. 

بهنام ناطقی: بله و ضمنا هزارها هم دشمن دارد، که بنا به گزارش MSNBC عرضحالی را به شرکت صفحه پرکنی  بد بوی فرستاده‌اند  که قراردادش را با او فسخ کند برای اینکه می‌گویندهنری ندارد و حضورش در صنعت صفحه‌پرکنی آمریکا باعث سرشکستگی است.  

لونا شاد: چیزائی که می‌گی به نظرم خیلی آشنا می‌آید.   


ویدیو و دنباله مقاله...

August 28, 2006

Descent






دلهره در فیلم «نزول»


شش زن اسیر در دالان‌های بی‌پایان یک غار تاریک و مرموز


فیلم ترسناک Descent را منتقدها در میان فیلم‌های ترسناکی که تابستان امسال در سینماهای آمریکا به نمایش درآمدند، هنرمندانه‌تر و با سلیقه‌تر توصیف کرده‌اند. این فیلم (رو به بهنام) چنانکه در گزارش همکارمان بهنام ناطقی می‌بینیم، داستان گیر کردن چند توریست زن است در اعماق یک غار.


فیلم Descent یا نزول، از سناریست و کارگردان بریتانیائی، نیل مارشال Neil Marshal را منتقدهای آمریکائی آ یکی از گیراترین و مشغول‌کننده‌ترین فیلم‌های ترسناک امسال توصیف کرده‌اند، حتی قابل مقایسه با فیلم Alien اثر دلهره‌آور ریدلی اسکات Ridley Scott دانسته‌اند. جذابیت و تازگی این فیلم در این است که قهرمانان آن زن هستند، زن‌های شجاع و امروزی و ماجراجو. در داستان فیلم این شش زن جوان یک سال بعد از تصادفی هولناک که در آن دوستی را از دست داده‌اند، تصمیم می‌گیرند تعطیلات خود را به سفری اکتشافی در یک غار اختصاص دهند، و کارگردان در واقع دارد به یکی از قوی‌ترین غرایز انسانی رجوع می‌کند، یعنی ترس از گیر کردن در فضائی بسته.


شش زن جسور و اهل طبیعت به خیال تماشای اعماق غاری دیدنی وارد آن می‌شوند، ولی خیلی زود معلوم می‌شود که وارد دالان‌هائی شده‌اند که پای بشری به آن نرسیده است. دخترهای پردل از سوراخی به قعر غار سقوط می‌کنند و خیلی زود متوجه می‌شوند به جای یک غار توریستی و بی‌خطر، در فضائی بیگانه قرار گرفته‌اند که برخلاف تصورشان مهیمان‌نواز نیست، و در فضای تاریک و وهم‌آلود درون غار، دوستی خود را در آزمون تازه‌ای می‌یابند. روابط قدیمی دوستی به دشمنی و اعتماد به بدگمانی تبدیل می‌شود تا اینکه شش زن قهرمان این فیلم، سرانجام با جانوران زیرزمینی به شکل موشهای بزرگ انسان نما، روبرو می‌شوند و یکی یکی در تلاش برای گریز یا در مقابله با این هیولاهای درون سیاهی غار، جان خود را از دست می‌دهند.


نیل مارشال، کارگردان بریتانیائی فیلم نزول یا Descent با فیلم سربازهای سگی Dog Soldiers توانائی خود را در به وجود آوردن فیلم‌های دلهره‌آور تثبیت کرد. وی در مصاحبه‌ای برای تبلیغ این فیلم می‌گوید که از نظر او، فضای سیاه و تاریک، بهترین فضا برای ساختن فیلم‌های ترسناک است و فضائی از غار تاریک‌تر و ترسناک‌تر نیست.


فیلم نزول، یا Descent که فروافتادن هم به معنی عینی و هم به معنی مجازی از آن مستفاد می‌شود، یک فیلم ماجراجویانه در باره زنده ماندن در فضای دلهره‌آور است که به خاطر بسته بودن فضا و اسیر بودن قهرمانان زن در نبردی با جانواران ناشناخته، جک متیوز، منتقد دیلی‌نیوز نیویورک در باره شباهت آن به فیلم‌ ترسناک Alien یا بیگانه، یادآور می‌شود که در آن فیلم هم قهرمان اصلی، یک زن شیردل بود.


هنر نیل مارشال در امساک‌آمیز بودن صحنه‌ها و پرداز شفاف فیلم است. اما جنبه‌های روانی داستان اسارت در غار را نیز پرورش می‌دهد، مثلا جانواران هولناک غارنشین، در سیاهی کمین می‌کنند و تا یکی از رهروان خسته و زخمی شود یا ترس او را از پای در آورد، به او حمله نمی‌کنند.


از تخصص‌های نیل مارشال، کارگردان فیلم Descent وام‌گیری از فیلم‌های موفق تاریخ سینماست و در این کار مثل کوئنتین ترانتینو، قادر است آن صحنه‌ها و الهام را طوری در هم بپچیاند که مال خودش بشوند.


آقای کریس کلانتباخ، منتقد بالتیمور سان که فیلم Descent را یکی از نفس‌گیرترین فیلم‌های ترسناک سالهای اخیر می‌داند، می‌نویسد تصمیم مارشال که به جای مردها، قهرمانان فیلم خود را شش زن انتخاب کرده است، انواع بهره‌ها را به او می‌دهد، از جمله سرمایه‌گذاری روانی تماشاگر در شخصیت‌ها را بیشتر می‌کند و مردها، که تماشاگران اصلی فیلم‌های ترسناک هستند، نسبت به این زن‌های آسیب‌پذیر، حس حمایت پیدا می‌کنند، در حالیکه زنان تماشاگر، از یک طرف خود را با آنها همسان می‌بینند و یکی می‌انگارند واز طرف دیگر، از تماشای قهرمانی و دل نترس آنها، قدرت می‌گیرند.


منتقد مجله بریتانیائی امپایر Empire این فیلم را با فیلم ترسناک و موفق چند سال پیش فیلم «28 روز بعد» مقایسه می‌کند و می‌نویسد به این ترسناکی و گیرائی در فیلمی اخیرا بر پرده نیامده و به قدری دلهره‌آور است که بعد ازتماشای آن بدن تماشاگر از زور انقباض عضله، درد می‌گیرد.


خانم مانولا درگیس، منتقد نیویورک تایمز این فیلم را یک اثرسرگرم کننده می‌داند بر روی محور تئوری بقای قابل‌ترین‌های داروین و می‌نویسد فیلم نزول به تدریج بر میزان ترس تماشاگر می‌افزاید به طوری که در نیمه های فیلم تماشاگر از زودباور بودن خودش به خنده می‌افتد.


آقای نیل مارشال می‌گوید از ساختن فیلم‌های ترسناک لذت می‌برد و از نگاه کردن واکنش تماشاگران به فیلم‌های ترسناک هم به اندازه لذت می‌برد.


ویدیو و دنباله مقاله...

August 25, 2006

John Lennon vs US


مستند درباره مبارزه ضد جنگ جان لنون

آمریکا علیه جان لنون




اين روزها، که سربازان آمريکائی در جبهه‌های جنگ عليه تروريسم در عراق و افغانستان و ساير نقاط جهان درگير هستند، ياد آور 37 پيش، يعنی زمانی است که سربازان آمريکائی در ويتنام می‌جنگيدند و صلح‌طلبان در آمريکا و اروپا و کشورهای ديگر با آرزوی صلح به تلاش مشغول بودند. يکی از چهره های صلح‌طلب آن دوره جان لنون، ترانه‌سرا و خواننده گروه مشهور بيتل‌ها بود.



مبارزه جان لنون، خواننده ترانه مشهور Imagine يا خيال کن، عليه جنگ ويتنام يکی از موارد بارز استفاده يک شخصيت هنری از محبوبيت و شهرت برای پيشبرد هدف‌های سياسی واجتماعی بود که حالا در فضای موسيقی پاپ و سينما، به يک چيز عادی تبديل شده است، و برای جلب توجه به اين پيام هر روز دست به ابتکاری تازه ميزد. يادمان نمي‌رود موقعی که برای تبليغ پيام عشق نه جنگ در اطاق هتلی به فاصله کوتاهی بعد از ازدواجش با يوکو اونو، در رختخواب بست نشست و با ده ها خبرنگار در همان جا مصاحبه کرد. کار ديگر او، خريدن محل تبليغ در شلوغ ترين ميدان نيويورک بود با اين پيام که «جنگ تمام شد، اگر شما بخواهيد

عين پوستری که جان لنون در ميدان تايمز شهر نيويورک 37 سال پيش به معرض تماشا گذاشت و همان موقع به قبله گاهی برای صلح دوستان تبديل شد که با آن عکس يادگاری بگيرند، دو هفته پيش همان جا و روز گذشته در شلوغ‌ترين تقاطع مرکز شهر لس آنجلس، قرار گرفت، اين بار به هزينه شرکت معظم لاينز گيت Lionsgate که پخش‌کننده مستندی است که اين دو هنرمند و فعال صلح آمريکائي، آقايان ديويد ليف David Leaf و جان شاينفلد John Scheinfeld در باره مبارزه‌های صلح‌طلبانه جان لنون ساخته‌اند.


آقای ديويد ليف در مصاحبه‌ای با خبرگزاری آسوشيتدپرس مي‌گويد اين پوسترها در نيويورک و لس‌آنجلس خيلی کنجکاوی برانگيخت، برای اينکه اشاره‌ای به فيلم مستند جديد در باره مبارزه جان لنون برای صلح در آنها نيست و کارگذاشتن آنها در اين دو شهر در واقع برای يادآوری و بزرگداشت تلاشی است که جان لنون و همسرش خانم يوکو اونو 37 سال پيش انجام دادند، و البته، برای ايجاد نوعی کنجکاوی در باره اين مستند.


آقای شاينفلد، همکار ديويد ليف مي‌گويد واکنشی که در نيويورک و لس‌آنجلس به اين پوسترها بود، عين واکنش مردم در سال 1969 بود و مردم متعجب بودند که منظور چيست و اين به يک افسانه در فرهنگ عاميانه تبديل شد و ما هم تلاش مي‌کنيم که در همان مسير گام برداريم.


فيلمی که اين دو در باره تلاش جان لنون برای صلح در دهه 1960 و 1970 ساخته اند، جان لنون عليه آمريکا نام دارد John Lennon vs. US که نام دعوائی حقوقی بود که دولت فدرال عليه فعاليت های جان لنون اقامه کرد.


از نظر آقای ديويد ليف، اين فيلم در باره بزرگترين کار جان لنون خارج از همکاري‌اش با بيتل‌ها و ترانه سرائی است، يعنی مبارزه اش برای صلح و مسير جان لنون را دنبال ميکند از يک قهرمان موسيقی راک به يک فعال صلح و چهره بين المللی و سمبولی برای ايستادگی بر سر باورها، حتی مقبل قدرتی مثل دولت آمريکا.


فيلم آمريکا عليه جان لنون از همکاری کامل خانم يوکو اونو، بيوه جان لنون برخوردار بود. آقای ديويد ليف کارگردان فيلم، مي‌گويد که خانم اونو، هم به خاطر بزرگداشت اين قسمت از زندگی کوتاه ولی پرثمر جان لنون، و هم به خاطر اينکه فعاليت صلح‌طلبانه آن دوران او و شوهرش با وقايعی که امروز در جهان مي‌گذرد بي‌ارتباط نيست، با تهيه اين فيلم موافقت کرد و همه جور همکاری با تهيه کنندگان آن انجام داد.


فيلم «دولت آمريکا عليه جان لنون» قرار است برای نخستين بار در جشنواره تورونتو به نمايش بيايد و بعد از آن، اواسط ماه سپتامبر، در سينماهای نيويورک و لس آنجلس روی پرده ميرود.


اما نمايش اين فيلم اين روزها که موضوع مخالفت با جنگ عراق در ميان شاخه‌ای از افکار عمومی آمريکا مطرح است، اتفاقی نيست. اين دو کارگردان هم در واقع دو فعال سياسی هستند و موقعی سراغ جان لنون رفته‌اند که پيام سی سال پيش او پژواکی امروزی دارد، هرچند که از يک ديدگاه ديگر هم که نگاه کني، اينکه هنرمند مشهوری از يک جريان سياسی حمايت کند، دليل بر حق بودن يا نبودن آن نمي‌شود. مثلا اگر خاطرت باشد، آقای بروس اسپيرينگستين، ترانه سرای برجسته که موسيقی اش زبان حال ميليون‌ها خانواده کارگری آمريکائی در دهه 1980 بود، دو سال پيش از جان کري، کانديدای دمکرات عليه جرج بوش حمايت می‌کرد و حتی کنسرت مي‌داد و هنرمندهای ديگر را به حمايت از جان کری تشويق مي‌کرد اما در مقاله‌ای خواندم که يک سری سياستمدارها و فعال‌های سياسی حزب جمهوري‌خواه و حتی بعضی از کارمندان مبارزه انتخاباتی بوش هم به کنسرت‌های بروس اسپرينگستين مي‌رفتند و حرفشان هم اين بود که اجازه نمي‌دهند عقايد سياسی يک هنرمند، جلوی لذت بردن آنها و عشق آنها به ترانه‌هائی که با آنها بزرگ شده اند را بگيرد.


فيلم «قتل جان لنون»


همزمان با اين ساخته شدن اين فيلم مستند، يک فيلم داستانی هم در باره جان لنون ساخته شده که در آغاز اين ماه در جشنواره ادينبورگ به نمايش در آمد و از همين هفته نمايش آن در سينماهای بريتانيا شروع شد. اين فيلم «قتل جان لنون» نام دارد و تمرکز آن روی زندگی و طرز فکر قاتل جان لنون است: مارک ديويد چپمن، که در يک بعدازظهر آفتابی در دسامبر 1980 جان لنون را جلوی ساختمان داکوتای نيويورک، که محل زندگی جان لنون بود، به گلوله بست.


فيلم The Killing of John Lennon را منتقدهای انگليسی به خاطر لحن ذهنی آن و کندو کاو فيلم در ذهن يک قاتل، به فيلم مشهور مارتين اسکورسيز Taxi Driver تشبيه کرده اند. ساختن فيلم برای کارگردانش آقای اندرو پدينگتن Andrew Piddington سه سال طول کشيد. نقش قاتل جان لنون در اين فيلم را هنرپيشه انگليسی جوناس بال Jonas Ball ايفا مي‌کند.

ویدیو و دنباله مقاله...