August 12, 2008

Tucker Robbins: Salvage Artist

تاکر رابینز: طراحی بازیافت

tucker_cu_tuckerیک طراح داخلی به نام تاکر رابینز، که ده سال پیش یکی از معدود کاهن های بودائی آمریکائی تبار بود، اینک در کارگاه عظیمش در نیویورک،  از تخته و الوار و کُـنْدِه های خیس و پوک درختان مرده، میز و تختخواب مدرن می سازد. اثاثیه ای که رشته ای از معماری داخلی با پروای محیط زیست را در بر می گیرد به نام «بازیافته» یا salvaged.  رابینز از پیش پا افتاده ترین دستمایه ها، اثاثیه سنگین ومدرن می سازد مناسب  فضاها و زندگی های امروزی.

 

اثاثیه ی طرح تاکر رابینز طوری کار شده اند که تقریبا هیچکدام را نمی توان به فرهنگ خاصی، مثلا آفریقائی، یا هندی، یا ژاپنی، مربوط کرد. منشاء کار تاکر رابینز، طراح برجسته نیویورکی، خود طبیعت است.  در آفریقا، جنوب آمریکا، آسیا، دهها کشور وجنگلی که تاکر سفر کرده، درخت، درخت است  و چوب، چوب است... سعی می کند جوهر طبیعت را در نهایت سادگی اش بیاورد داخل خانه ها. و البته آن هم چه خانه هائی! چه فضائی آدم باید داشته باشد  که بتوانند میزناهار خوری سه چهار متری با پایه های 500 کیلوئی را در خودشان جای بدهند.   سرچشمه اینها، منشاء اینها و مراحلی که باید دستمایه طی کند تا به این طرحها تبدیل بشود، هنر تاکر را به هنر گرانی تبدیل می کند که مثل کار هر هنرمند برجسته دیگری، داشتنش برای همه نیست، اما می تواند الهام بخش همه باشد.

 

***

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

  میزی که آشکارا مقطع یک درخت توخالی است؛  تختخوابی از کنده عظیم یک درخت باستانی... و طرحها برای اثاثیه سنگین دیگر، مثل این قطعه از یک درخت که تبدیل شده به میز قهوه خوری... یا مبل های سنگین، همه از چوب های متروک و بلااستفاده و دورانداخته شده، ساخته شده اند که برای مردم بومی، گاهی حتی به کار سوزاندن هم نمی آیند. تاکر رابینز، طراح و فعال محیط زیست، می گوید تخته های عظیم بازیافته از کنده هائی هستند  که غواصان سریلانکائی آنها را از زیر آب به کمک فیل و ریسمان بیرون کشیده اند، و در کارگاه او به میزهای ناهارخوری فاخر و زیبا تبدیل می شوند. جستجو در سفربه آسیا و آفریقا، برای تنه های عظیم درختان که به درد بازیافت بخورند، بخشی ازداستانی است که در میزها و تخت های تاکر رابینز، نهفته است.

 

قطعات بازیافته از درختان مرده آفریقا، جنوب آمریکا و آسیا، به این کارگاه در نیویورک مهاجرت می کنند، تا برای زندگی جدید آماده شوند.

تاکر رابینز می گوید آنچه اینجا می بینید، بازیافته است از سراسر دنیا؛ ابزار شخم زدن خاک  از فیلیپین، قایق از سریلانکا، ستون خانه از هند، تخته از سریلانکا، کامرون و فیلیپین، که اینجا می مانند تا با آب و هوای شمالی نیویورک آموخته شوند و به میزصندلی سنگین تبدیل شوند. 

محور طرحهای تاکر رابینز، بازیافت دستمایه های مصرف شده است، تقریبا با کمترین دخل و تصرف. تاکر رابینز می گوید عناصر معماری بازیافت شده از ساختمانهای چوبی و قدیمی، در و پنجره خانه ها هم اینجا می آیند که خشک شوند.

 

دستمایه های بازیافته، وقتی در کارهای های تاکر رابینز به اشیائی نوین برای زندگی امروز تبدیل شوند، تاریخچه های خود از طبیعت، قبیله ها و خانواده ها و قرنها را،  از سرزمین های دور دست، به میان ساکنان شهرهای مدرن و امروزی می آورند. تاکر می گوید  کنده کاری های روی هر تخته یا چوب، نمادی است از یک خانواده، علائم جادوئی انرژی، هر زخم و نشان  روی چوب، قصه گذر عمر است برای یک خانواده خاص.

تاکر رابینز می گوید چوب از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود، با نقش و نشان هر نسل... او می گوید آمریکائی ها همه چیز را شسته رفته می خواهند، و یادشان رفته که چوپ، تاریخچه اتفاقات گذشته است. او می گوید خوشحالی اش این است که نقش قصه گوی اثاثیه و اسباب منزل را به آمریکائی ها یادآور شود.

 

رابینز می گوید و این حرفها، ما را باردیگر می آورد سر این مجسمه های اسناکاواکا، که هر کدام از یک شاخه درخت ساخته اند، و به  گوی هائی می مانند که انگار روی هم سوار شده اند، تصوری از توازن در ذهن ما ایجاد می کنند. او می گوید تکنولوژی آفریقا را می گیرد و آن را با تفکر غربی مخلوط می کند تا بیننده را سردرگم کند.

 

tucker_tableمیزها و وسایل دیگر زندگی که تاکر رابینز طرح می کند، ضمن آنکه ریشه ارگانیک، طبیعی و باستانی دارند، ولی یادآور خطوط ساده طراحی مدرن هستند. تاکر رابینز می گوید خیلی از شکل های معماری و طراحی مدرن همیشه وجود داشته اند، ازلی هستند، مثل اهرام مصر...  از دید او، طراحی مدرن، درباره ویراستن پیراهه هائی است که در طول قرنها در فرهنگ ما روی هم جمع شده اند، و به نوعی بازگشت است به ریشه های مشترک انسانها.

 

فلسفه بازیافت، که تاکر آن را در طراحی داخلی به کار می گیرد، ملهم از فلسفه دین بودائی است که از گزند رساندن به محیط زیست می پرهیزد و به چرخه تولد معتقد است، به معنی بازگشت های چند باره به جهان. تاکر، قبل از پرداختن به طراحی داخلی،  ده سال به عنوان یک راهب بودائی به نیایش و آموزش مشغول بود.

 

tucker_bn_tucker تاکر می گوید یک کاهن بودائی قبل از هرچیز باید خود را بشناسد و او، وقتی در درون خود به خودشناسی رسید، تصمیم گرفت از گوشه خلوت بیرون بیاید و در میان راه های بودن با مردم، چوپ را مناسب ترین یافت زیرا دستمایه ای است مشرک میان همه، و خودش هم عاشق درخت است. در دستمایه های بازیافته، تاکر رابینز، زیبائی را در کاستی ها و شکلهای غیرمتعارف جستجو می کند. تاکر رابینز می گوید از خود درخت چیزی زیباتر نیست و هدف او آوردن زیبائی طبیعت به درون خانه هاست، و شناختن ناصافی و درهم برهمی آن، بی نظمی آن، برای اینکه خود او هم همانطور است، و هیچکس همیشه کاملا صاف و کامل و شفاف و منظم نیست.

 

طرحهای تاکر رابینز، میزناهارخوری های بزرگ با ابعاد غیرعادی، چارپایه های سنگین از کُنده درختان، و اشیاء دیگر از جمله این قطعات آسیاب نیشکر، همه از چوب بازیافته ساخته شده اند و می خواهند دیدگاه قبیله ای و باستانی نسبت به اصالت طبیعت را به داخل ساختمانهای پیشرفته و شیک نیویورک بیاورند. او می گوید در خود طبیعت دنبال زیبائی و هماهنگی می گردد و سعی اش این  است که به جای طراحی در مغزش، طرح هائی که در درون دستمایه ها پیدا می کند، تشخیص دهد و بشناساند.

 

***

 

tucker_luna ارتباطی که بین خطوط ساده و پاکیزه طراحی مدرن با فلسفه شرقی نشان داد، به یقین برای بیننده های «صدای آمریکا» جالب بود.  کار او، بیشتر شبیه مجسمه سازی است تا طراحی میز و تختخواب. چون کارها را تک تک می سازند، و هر کار به خاطر شخصیت دستمایه، یعنی آن تخته چوب خاص که انتخاب شده، با کارهای دیگر متفاوت  و یگانه است.  بعضی از آنها به اثر هنری شبیه است، و بلندپروازی اش نیز قابل توجه است که انگار می خواهد در یک شیء که برای زندگی به وجود می آورد، همه چپز را با هم تلاقی دهد، کار هنری با شیء قابل مصرف، بازیافت و پرهیز از اصراف، فلسفه شرق و زندگی غرب.

ویدیو و دنباله مقاله...

August 4, 2008

Dali & Films at MoMA

سالوادور دالی و سینما

 

Dali_dali نمایشگاه ابتکاری موزه ی هنر مدرن نیویورک از تجربه های سالوادور دالی در سینما – از فیلمهای سورالیستی با لوئی بونوئل گرفته تا طراحی صحنه برای فیلمهای هالیوودی در کنار آلفرد هیچکاک.

نقاش سورآلیست، سالوادور دالی، از جمله به خاطر همکاری هایش با فیلمسازان مشغول است. نمایشگاه بزرگی از کارهای سالوادور دالی در سینما، موضوع گزارش امشب بهنام ناطقی، همکار شباهنگ در نیویورک است.  چندین موزه در دنیا به نمایش کارهای سالوادور دالی اختصاص دارد، و جالب است که از کار سینمائی او در این موزه ها کمتر دیده می شود.

 

دالی  از  اعجوبه های قرن بیستم بود و از جمله هنرهاش، دستکاری کردن رسانه ها بود، پدیده ای کاملا قرن بیستمی، و تلاشش برای مشهور شدن از طریق وارد شدن در کار آگهی تبلیغاتی، سینما و تلویزیونی. 

 

ولی دلیل اینکه چرا در موزه ها کمتر از کارهای سینمائی دالی می بینیم، این است که اینکارها دست کم از نظر شرکت والت دیزنی که حقوق آنها را در اختیار دارد، هنوز ارزش تجاری دارند و می ارزد که جلوگیری بشود از تکثیر آزادانه آنها، که بشود برای نمایش آنها بلیط فروخت. بعضی از این کارها، به قدری حراست شده اند، که در موزه حتی اجازه عکسبرداری از آنها داده نمی شود. از جمله، دستینو Destino، فیلم کوتاه کارتونی سالوادور دالی برای شرکت والت دیزنی، که حتی اجازه عکسبرداری از نقاشی ها و طرحهای را هم نمی دهند. تماشاگران برای دیدن کاری که سالوادور دالی برای صحنه رویای فیلم «طلسم شده» Spellbound آلفرد هیچکاک انجام داده، باید خود فیلم را ببینند. نمایشگاه دالی، نقاشی وسینما را هنردوستان ابتدا در لندن دیدند، برای اینکه این  نمایشگاه با همکاری موزه هنر مدرن نیویورک، اول در Tate Gallery لندن افتتاح  شد.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

نمایشگاه دالی، نقاشی و فیلم، در MoMA موزه هنر مدرن نیویورک، از فیلم های صامت «سگ اندولسی» و «عصر طلائی» همراه با لوئی بونوئل، تا فیلم طلسم شده  Spellbound آلفرد هیچکاک با شرکت گرگوری پک، تا کارتون های دیسنی، بیننده ها را به دیدار کار دالی با فیلم و سینما می برد. خانم جودی هاتمن، هنرشناس موزه هنر مدرن که دو سال است همراه با هنرشناسان موزه Tate Gallery لندن روی این نمایشگاه کار کرده است، در باره اختصاص یافتن نمایشگاهی به کار سالوادور دالی در سینما می گوید: «بیشتر مردم سالوادور دالی را که یکی معروفترین نقاشان جهان است می شناسند. این نمایشگاه کوششی است برای نمایش بخشی کمترشناخته شده از کار او. بیشتر مردم با نقاشی های او آشنا هستند، که به عنوان سورالیست شناخته می شود و اینکه پیشگام یک تکنیک نقاشی بسیار دقیق بود.»

 

نقلشی های سالوادور دالی با دشتهای پر از آدمهای عجیب، زرافه های سوزان و خرچنگ ها و حلزون هایش در اندازه های مختلف برای همه آشناست. خانم هاتمن می گوید  بسیاری از مردم نمی دانند که سالوادور دالی فیلمساز هم بود و از جوانی به سینما علاقه داشت و در سال 1929 در جوانی نخستین فیلم خودش را ساخت و و علاوه بر  سینماگران آوانگارد مثل لوئی بونوئل، با فیلمسازان هالیوودی مثل الفرد هیچکاک و والت دیزنی نیز همکار بود.

 

دالی زبان بصری ویژه خود را ابتدا در فیلم «سگ اندولسی» به کار گرفت، فیلم مشترکی با لوئی بونوئل، که نخستین فیلم سوررالیست لقب گرفت و به خاطر تصویر آغازینش که تیغ صورت تراشی چشمی را به دو نیم می کند، معروف است. فیلم  عصرطلائی، دومین محصول همکاری سالوادور دالی و لوئی بونوئل، از سوی پیامبر سورآلیست ها، آندره برتون، به عنوان ستایش آزادی لجام گسیخته ستوده شد، اما لحن تیره و تهدیدگر آن، نشانگر نارضائی فکری اروپا بود که قدرت یافتن محافظه کاران دست راستی را در پی داشت.

 

خانم جودی هاتمن Judi Hauptman می گوید دالی خیلی به تغییر و دگرگونی علاقمند بود و در نقاشی هایش می بینیم که مثلا ساعت ها ذوب می شوند و کش می آیند.. او  در فیلم این تغییر و تبدیل ها  می توانست نشان بدهد، که مثلا چطور یک حلزون به شیر تبدیل می شود یا موی زیربغل یکی، روی صورت دیگری ظاهر می شود... در نقاشی ها این ها جدا هستند، اما در فیلم، اینها به هم تبدیل می شوند.

 

Dali_judi هر یک از تالارهای نمایشگاه به یکی از پروژه های سینمائی سالوادور دالی اختصاص یافته، هر اطاق اختصاص یافته، و طرحها و نقاشی های مرتبط با آن.  از خانم هاتمن در باره موفقیت سالوادور دالی در سینما سئوال می کنم، زیرا به نظر می رسد که چندان موفق نبود. خانم هاتمن می گوید صرفنظر از اینکه فکرهای او برای سینما بارها و بارها از سوی تهیه کننده ها رد می شد، سالوادور دالی به ارائه طرح و پیشنهاد ادامه می داد، و خیلی ها هستند که دالی مایل به همکاری با آنها بود،  ازجمله هارپو مارکس و استنلی کوبریک، اما اغلب وقتی کار مشترک آغاز می شدف دالی تقاضاهای دیوانه وار عجیب غریبی هم برای پول و هم برای چیزهای غیرممکن مطرح می کرد، که به ادامه پروژه لطمه می زد. به این ترتیب، از یک طرف مدام می خواست در سینما کار کند و از طرف دیگر، عقب می کشید.  مشهورترین همکار دالی در سینما، آلفرد هیچکاک است که با استفاده از ابتکارهای دالی، صحنه های رویای فیلم «افسون شده» خود را به وجود آورد. 

 

هنرشناس موزه هنرمدرن نیویورک می گوید برخی از تقاضاهای معروف دالی هنگام همکاری اش با آلفرد هیچکاک به روی فیلم افسون شده مطرح شد. هیچکاک که از صحنه های رویائی مبهم و مه آلود فیلمهای هالیوود دلزده بود، می خواست رویاهائی با تصاویر دقیق و درخشان برای قهرمان فیلمش خلق کند، تصاویری که به نقاشی های دالی شبیه بودند، اما دالی فکرهای دیوانه واری داشت، مثل فیلمبرداری از سوسکهائی که پشتشان تصویر چشم چسبانده بود یا  آویزان کردن دهها پیانو از سقف سالن رقص، که انجام آن برای تهیه کننده ها مقدور نبود. او می گوید ایده های دالی، فراتر از توانائی اجرائی تهیه کنندگان بود. نمایشگاه سالوادور دالی، نقاشی و سینما، که قبلا در لندن و لس آنجلس نیز برپا شد، فرصتی است برای تماشای مجذوبیت سینما برای هنرمندی که جهانی را مجذوب نقاشی های خود کرد.

 

***

Dali_installtion

  چیدمان این نمایشگاه خیلی ابتکاری بود، به خاطر اینکه نقاشی های دالی، طرحها و حتی نامه هاش راجع به هر فیلم، در هر تالار مختص آن فیلم قرار گرفته بود و خود فیلم روی پرده بزرگ، توی فضای تالار سلطنت می کرد...   که به خصوص برای فیلم های اولیه دالی، خیلی سنگ تمام گذاشته بودند،  مثل سگ اندلسی، اولین فیلم دالی که تمام فیلم تکرار می شد روی پرده، و جالب است که این فیلم هنوز هم خیرگی دارد، به خاطر سمبولیسم طنز آلودش در باره عشق و جنسیات، شهوت، و احساس گناه... که واکنشی هم بود به تحولات فکری و اخلاقی زمانه اش ... ولی تخیل بصری دالی را نشان می دهد که هر فریم فیلم  مثل یک تابلوی دالی است که به حرکت افتاده، مثل کلوز آپ دست، که یکهو از توش مورچه ها سرازیر می شوند... 

 

موفق ترین کارش در هالیوود سال 1945 با آلفرد هیچکاک بود برای طراحی صحنه مشهور رویا در فیلم طلسم شده... که انگار قهرمان فیلم فضاهای نقاشی های دالی را در خواب می بیند...  بعدش فیلم نقاشی متحرک Destino در شرکت والت دیزنی مهجور و ناتمام ماند تا اینکه سال 2003 با تکنیک های جدید تکمیلش کردند، که شاید آن چیزی نیست که دالی می خواست. این را هم اجازه فیلمبرداری یا حتی نمونه نشان دادن نداشتیم. دوره آخر رابطه دالی و سینما، کارهائی است که دالی با الهام از سینما و تصاویر هنرمندان سینما به وجود آورده بود، که آن هم یک خیزش دیگر در هنر دالی را نشان می داد.

ویدیو و دنباله مقاله...