کلاهبرداری دوجانبه
فیلم «برادران بلوم» فیلمی از سینمای مستقل آمریکا -- کار جدیدی است از کارگردان رایان جانسن، که اکران عمومی از جمعه این هفته شروع می شود. در این فیلم ادرین برودی، هنرپیشه خوش قیافه ای که برای فیلم پیانیست جایزه اسکار گرفت و مارک روفالو، نقش دو برادر را بازی می کنند که کارشان کلاهبرداری است - یک برادر قصه پرداز است و دیگری عاشق پیشه و قصه های برادر بزرگتر زن ها را برای برادر کوچکتر تور می زند. هدف آخرین کلاهبرداری آنها یک زن میلیونر غیرعادی است از نیوجرسی که وانمود می کند به دام حقه برادران افتاده برای سفری به دور دنیا در پی عتیقه ای گران قیمت اما آنچه هر سه می جویند در واقع عشق است. این فیلم دومین کار سناریست و کارگردان مبتکر رایان جانسن است که در فیلم قبلی اش، فیلمی با نام «آجر» Brick احترام خیلی از ناظران را برانگیخت برای اینکه یک داستان کارآگاهی و جنائی به سبک ریموند چندلر را برده بود در فضای دبیرستان، و به این ترتیب، یک تجلیل سینمائی ساخته بود از ژانر فیلمهای کارآگاهی. در فیلم جدیدش با شرکت سه چهره جایزه بگیر مثل ادریان برودی و ریچل وایس و مارک روفالو، بازهم سراغ یک ژانر سینمائی و ادبی می رود، یعنی داستان کلاهبرداران حرفه ای، ولی به سبک فیلمهای وس اندرسن، که آشکارا از آن متاثر است، حدفاصل قصه و تخیل و بزرگداشت سینمائی را پاک کرده و بنابراین فیلمی که برای بعضی یک داستان مفرح در باره کلاهبرداری و عشق است که در فضائی اتفاق می افتد خوشرنگ و عجیب، که نه گذشته است و نه حال است. اما برای بعضی، یک فیلم هوشمندانه است که سر داستان عاشقانه ای، کلاه گذاشته است، و در هرحال، فرصتی است برای تماشای این سه هنرمند که به گفته منتقدها، آشکارا از بازی در این نقش های بی درو پیکر، لذت می برند. *** ادرین برودی و ریچل وایس، هفته پیش در نیویورک، در کنار کارگردان ریان جانسن، در برنامه افتتاح اکران عمومی فیلمشان «برادران بلوم» - ادرین برودی نقش بلوم، برادر عاشق پیشه را بازی می کند که همراه با برادر زبان باز و حقه بازش، با بازی مارک روفالو، زرنگترین کلاهبرداران دنیا هستند که برای آخرین کلاهبرداری، یک زن میلیونر با بازی ریچل وایس را هدف می گیرند و سفری پرماجرا شروع می کنند دور دنیا که سرانجام به عشق می رسد. ادرین برودی می گوید پنهان کردن احساسات برایش سخت است و به عنوان بازیگر، به جای اینکه ادای حسی را در بیاورد، باید خودش را قانع کند که بتواند آن را منتقل کند، در نتیجه مدام باید زحمت بکشد، که کار را برای خودش جالب می کند. کارگردان رایان جانسن می گوید شخصیت ادرین برودی از برادر دیگر عاطفی تر است و اینکه از کلاهبرداری خسته و دلزده شده، به نفع او تمام می شود، .و آن عواطف بیرون می آیند. ریچل وایس می گوید برای او پنهان کردن احساسات درونی سخت، چون صورتش همه چیز را لو می دهد. او می گوید آدم خوشباوری است، بنابراین کلاهبردار بدی است و شکار خوبی برای کلاهبردارها. فیلم برادران بلوم، در کلاف درهم داستانی در باره کلاهبرداری های متعدد، تماشاگررا به یک جهان رویائی و درخشانی می برد و سفری به دور دنیا، برای اینکه نشان دهد در درون هر کلاهبردار، قلب گرمی می تپد جویای محبت. فیلمی است پر از شخصیت های عجیب و غریب، آدمهای غیرمتعارف. سبک این فیلم خیلی از منتقدها را یاد کارهای «وس اندرسن» فیلمساز پیشتاز و غیرمتعارف آمریکائی انداخته که اخیرا فیلم «دارجیلینگ اکسپرس» ، را از او دیدیم که ادرین برودی هم در آن بازی میکرد و بهترین کارش، «تننبام های خارق العاده» از آن فیلمهای درخشان نسل جدید فیلمسازان آمریکا است. اینجا هم چندین شخصیت غیرعادی مجموعه سیرک مانندی را تشکیل می دهند که زیاد شبیه به آدمهای دنیای بیرون نیستند و به خصوص لباسهای فاخر و مدل قدیم که به تن دارند، آنها را از زمان حال دور می کند هر چند که داستان فیلم در زمان حال می گذرد، یا در واقع در بی زمانی افسانه. کلاهبردارها، همیشه از طمع آدمهای ساده لوح استفاه می کنند. ظاهرا داستان این فیلم هم همین است. یک برادر، عاشق پیشه است و مردم گریز، با بازی ادرین برودی، که غم و دلسنگینی اش، زنها را فریب می دهد. برادر دیگر، با بازی مارک روفالو، خیال پرداز است و زبان باز، و همیشه با داستانهائی که به هم می بافد، زنها را به دام می اندازد برای برادر کمرویش... غیر از این دو شخصیت، یک زن چینی- یا شرقی هم اینجاست، به نام بنگ بنگ، با بازی رینکو کیکوچی، نماینده تمام فیلمهای کاراته ای هنک کنگی، که هر لحظه اسلحه عجیبی از جای نامعلومی بیرون می کشد. شخصیت میلیونر نیوجرسیائی با بازی ریچل وایس هم آدم عجیبی است بسکه پول دارد و بسکه دنبال هیجان می گردد در زندگی، از تیراندازی تا بانجونوازی، همه چیز را حاضر است یاد بگیرد و انجام بدهد که فرار کند از روزمرگی زندگی اش... و طبعا آماده است برای اینکه یک نفر سرش را کلاه بگذارد -- چون به قول معروف، بدتر از فریب خوردن این است فریب نخوردن است... برادر کوچکتر، یعنی بلوم، به «مونته نگرو» در یوگسلاوی سابق پناه برده که دیگر کلاهبرداری نکند اما برادر سراغش می آید برای آخرین کلاهبرداری... برش می گرداند که باهم بروند سروقت شخصیت ریچل وایس و خودشان را دلالان بین المللی اشیاء عتیقه جا می زنند و داستانی در باره پیدا کردن یک عتیقه با ارزش. اما این زن به قدری دنبال ماجراجوئی است که وقتی کلاهبردارها سراغش می آیند که گولش بزنند و او را به سفری دور دنیا ببرند، طبق معمول این جور فیلمها، معلوم نیست که کی دارد سر کی را کلاه می گذارد. فیلم پر است از شخصیت های رنگارنگ و عجیب. کلاهبرداران حرفه ای بین المللی در سفر دور دنیا با بازی ستارگان برجسته و این لباسهای گرانقیمت و مجلل. سناریوی قشنگی هم دارد. گویا رایان جانسن سناریوهاش را مثل کتاب قصه می نویسد، ولی فیلم جدیدیش، به قول منتقد الونسو دورالد، روی کاغذ بهتر کار می کند تا روی پرده. ایرادی که از آن گرفته، زورکی بودن آن است، با این حال، این منتقد آن را فیلم شاد و مفرحی می داند که تقریبا بیشتر مواقع، تماشاگر را سرحال نگه می دارد. موضوع فیلم، یعنی اینکه کلاهبرداری های پیاپی و پیچش های غیرمنتظره قصه، در خدمت جستجو برای عشق است، را خیلی ها تکراری می دانند. خیلی ها از فیلمبرداری و صحنه آرائی زیبای فیلم تعریف کرده اند، اما به قول یک منتقد این لباسها و این صحنه پردازی همه برای یادآوری است به تماشاگر که آنچه می بیند داستان واقعی نیست بلکه یک فیلم سینمائی است به سبک فیلمهای پسامدرن، الهامش را از خود سینما می گیرد نه از زندگی. یک فیلم کمدی سبک عشقی، به سبک کارهای کلاسیکی مثل Trouble in Heaven «دردسر در بهشت» و To Catch A Thief بیشتر منتقد ها آن را با فیلم قبلی رایان جانسن، یعنی فیلم Brick قابل مقایسه نمی دانند اما منتقد ویلج وویس، رابرت ویلانسکی نوشته این از آن فیلمهاست که دچار سوء تفاهم می کند منتقدها را. او نوشته کارگردان رایان جانسن علاقه ای ندارد که معمائی برای تماشاگر بگذارد که آخر فیلم حل بشود بلکه فیلم در باره آدمهای خیال پرداز و تنهائی است که به آن لذت و خوشی که در زندگی واقعی نمی توانندبه آن برسند، در این داستانها پیدا کنند. او نوشته این فیلم را بعضی ممکن است زورکی و تقلیدی بدانند اما رایان جانسن به قدری در این احساس عشق و زیبائی گذاشته که باید لحظه های ناراحت کننده آن را نادیده بگیریم و بار دوم تماشای آن است که به هنر او پی می بریم چون بار دوم، جریان مغشوش قصه دیگر برای ما مهم نیست.
با سلام
ReplyDeleteاقا بهنام واقعا خسته نباشيد بهتون تبريك ميگم چون واقعا توضيحات كاملي در مورد فيلم ها دادين و اميدوارو روز به روز پست هاي بيشتري به سايتتون اضافه بشه
ارمين از سنندج
Kadban Behnam
ReplyDeleteDastmarizad, mande nabashi ham mihane gerami!