سفری به گذشته آینده «اختر نورد»
ماجرای فیلم «استارترک» یا «اخترنورد» جدید، ده بیست سال قبل از داستانهای سریال تلویزیونی و یازده فیلم استارترک شروع می شود، اما علاقمندان این مجموعه که تعدادشان سر به میلیونها می زند در سراسر دنیا، را می برد به همان جهان آشنای تخیلی سفینه های فضائی و کابین فرماندهی سفینه جدید انترپرایز در سفری که آن را برای نخستین بار از کره زمین دور می کند، برای اولین نبردش با نیروهای اهریمنی فضائی که قصدی جز از بین بردن تمام سیارات عضو فدراسیون و نابود کردن کره زمین ندارند. در این سفر با جوانی آن شخصیت های آشنا همراه می شویم. جوانی شخصیت های کاپیتن جیمز کرک و اسپاک را دو بازیگر جوان با چنان مهارتی بازی کرده اند که بلافاصله تماشاگر را در فضای رابطه آنها، فضای آشنائی که چهل سال است بارها و بارها در صدها داستان، از تلویزیونها پخش شده است، قرار می دهد. فیلم سینمائی جدید «استار ترک» نمونه دیگری است از خلاقیت دو نویسنده سناریو، یعنی الکس کورتزمن و روبرتو اورچی که در فیلمهای بالاتر ازخطر و ترنسفورمرز با هم کار کردند و برگ برنده خیره کننده ای است از کارگردان جوان JJ Abrams که تماشاگران ما او را به خاطر اپیزودهای متعدد سریال Lost خوب می شناسند و چیره دستی اش را در فیلمهای حادثه ای با بالاتر ازخطر سه Mission Impossible III نشان داد. *** فیلم جدید استارترک یا «اخترنورد» Star Trek کارگردان جی جی ابرامز از چهل سال آشنائی هواداران استفاده می کند، نه برای یادآوری، بلکه برای نو کردن شخصیت ها و تم های این مجموعه، و به آن آغازی تازه می دهد. کارگردان جی جی ابرمز می گوید چون هوادار این مجموعه نبوده، ساختن فیلم برای او هم آموزشی بود. او می گوید سناریو او را جذب کرد، که عاطفی بود و بامزه و جای کار داشت برای عظمت و خلوت و امید. به خودش گفت حسود می شود اگر کس دیگری این سناریو را کار کند. هواداران، شخصیت های آشنای مجموعه را در بازیگران جدید و جوان، به راحتی پیدا می کنند و لذت می برند که بیشتر از شخصیت های جوان فیلم، در باره سرنوشت و اینده آنها چیز می دانند. کریس پاین که نقش کپتن کرک را بازی می کند می گوید افشار روحی زیادی بود جای ویلیام شتنر را گرفتن، ولی کارگردان جی جی ابرامز به او گفت لازم نیست سعی کند ادای کس دیگری را در بیاورد یا کاری که قبلا شده بازسازی کند. بنابراین چالش اصلی، بازاندیشی این نقش بود که از عهده او بر می آمد. از بازیگران سریال، تنها لنرد نیموی در فیلم جدید حضور دارد که در صحنه ای با جوانی شخصیت اسپاک با بازی زکری کوئینتو، روبرو می شود. نیموی می گوید دیدن این فیلم یاد رفتگان را زنده می کند، چون بازی ها ماهرانه، یادآور چهره های قدیم مجموعه است. او می گوید از دیدن جوانی شخصیت ها، تحت تاثیر قرار گرفت. زکری کوئینتو، بازیگرنقش اسپاک جوان هم می گوید حضور نیموی به او کمک کرد که شخصیت اسپاک را بهتر بشناسد و از حمایت او تشکر می کند. تیم جوانی که مجموعه استارترک را نو کرده اند، با گنجاندن شخصیت ها و اشاره های آشنا، هواداران را راضی می کنند، اما برای نوآمدگان به این داستان هم، یک افسانه علمی پرتحرک حادثه ای ساخته اند که لذت بردن از آن، نیازی به آشنائی با سریال قبلی ندارد. *** مسئولیت سنگینی روی دوش تیم جدید بود، با توجه به محبوبیت این مجموعه در میان هوادارانش... وقتی پخش این مجموعه چهل سال پیش در تلویزیون آمریکا شروع شد، در ابتدا محبوبیت چندانی نداشت، ولی به تدریج نسل های بیشتری را به خود جلب کرد به طوریکه چند سریال با هنرپیشه های دیگر از آن مشتق شد، و با فیلمهای سینمائی و سایر مشتقات، استار ترک مغازه عظیمی بود برای شرکت پرامانت، و به همین جهت وقتی فیلم آخری فروش نکرد، نگران شدند... حالا این تیم تهیه کننده و نویسنده و کارگردان، که از داغ ترین چهره های روز هالیوود هستند که همه استودیوها دنبالشان هستند برای ساختن فیلمهای تخیلی پولساز، آمده اند گرد هم برای اینکه یک ماشین پولسازی چهل ساله را نوسازی کنند و به قول منتقد ری بنت Ray Bennet منتقد هالیوود ریپورتر، برای نوسازی یک ماشین زهوار دررفته ولی دوست داشتنی کهنه، تعویض باطری و یک دست رنگ کافی نیست بلکه موتور جدید و شاسی وکلا تجهیزات جدید می خواهد و این چیزهائی است و که جی جی ابرمز، کارگردان این فیلم، به استارترک داده است. فیلمی است که سریع جلو می رود، صحنه های تعقیب و جنگ آن، پرداز ماهرانه دارند و بازیگران، به قدری در کار خود مهارت دارند که چهره های قدیم در رفتار آنها بلافاصله قابل تشخیص هستند. با روی پرده آمدن این فیلم امروز در پسزمینه فریادهای ستایش آمیز منتقدان روزنامه ها از هر سو، و پیش بینی فروش خارق العاده آن، اگر وضع اقتصاد و آگهی رسانه های اینطور فروافتاده نبود، امروز به یقین سهام وایاکام، صاحب شرکت پرامانت در بورس بالا می رفت. فیلم با صحنه خیره کننده ای از حمله رامولون های خبیث به سفینه انترپرایز شروع می شود که آن را نابود می کند و همزمان در سفینه نجات، شاهد به دنیا آمدن جیمز کرک هستیم، یعنی همان که بعدا با بازی ویلیام شتنر قرار است چهل سال سفینه انترپرایز را هدایت کند اما فعلا، با بازی چهره جوان و دوست داشتنی کریس پاین، در دانشکده افسری فضائی یک شاگرد سرکش و بی اعتقاد و لاابالی است و با همسفران آینده اش، آنجا آشنا می شود، از جمله با اسپاک، نیمه انسان، نیمه والکن... این دو جوان، که ابتدا دشمن هستند، به ناچار متحد می شوند وقتی در سفینه انترپرایز قرار می گیرند برای اولین بار و می روند برای نجات همدست اسیرشان و همچنین نجات جهان و کره زمین، یعنی ماموریتی مشابه همه ماموریت های قبلی... منتقدها از زیرکی نویسنده ها تعریف کرده اند در گذاشتن جوهر روابطی که در آینده پرورده می شود، در دیالوگها و روابط این فیلم، روابطی که تماشاگر بهتر از خود شخصیت های جوان، با جزئیات و بالاو پائین آنها آشناست. در این برخوردهای اولیه، و نقب زدن از آن، به داستان اصلی فیلم. مثلا یکی از تم های اصلی این سریال، رقابت همیشگی منطق و عقل است در قالب شخصیت اسپاک، و عاطفه و تصمیم های شکمی ولی جسورانه است در شخصیت جیمز کرک، اما خوب، این سریالی بود که به خاطر جنگ و تعقیب و گریزش معروف نبود، بلکه شهرت آن در میان علاقمندان پروپا قرص سریالی که «جین رادنبری» Gene Roddenberry خلق کرد و الان نزدیک به 17 سال بعد از مرگ او هم هنوز پایدار است، در بحث های فلسفی و سیاسی - اجتماعی آن بود، در پیام جهانی آن بود، در موضع پیشتازش در باره همزیستی نژادها و ادیان بود و در موعظه برتری و اصالت عقلانیت و خردورزی در اداره جوامع بشری... ضمن اینکه طبعا در دهه 1960 و. 1970، بحث در باره نارسائی های نظامهای توتالیتر، از فاشیسم گرفته تا کمونیسم، هم مطرح بود. امروز صبح، درروزنامه های آمریکا و در هفتگی ها، منتقدها مسابقه می دهند با هم در ستایش زیرکی تهیه کننده ودو نویسنده این سریال و همچنین هنر کارگردان جی جی ابرمز، در حرکت دادن به جریان عظیمی خیلی از منتقدها به زبانهای مختلف آن را بهترین فیلمی می دانند از نوع پیش درامد یک مجموعه سینمائی تلویزیونی بزرگ. جو نومه یر، در دیلی نیوز تعریف کرده که چطور داغ و نوین وامروزی را با کلاسیک قاطی کرده. رابرت ویلانسکی در ویلج وویس، نوشته از تمام جزئیات قدیمی استفاده شده برای ساختن یک آینده کاملا جدید. تای بر در باستن گلوب نوشته سفر در زمان که باعث روبرو شدن شخصیت ها با آدمهای قبلی می شود، فکر نبوغ آسائی است که یک جهان موزای خلق می کند با جهان استارترک قبلی، ولی راجر ایبرت منتقد کارکشته شیکاگو سان تایمز با بقیه در ستایش این فیلم موافق نیست و نوشته سرعت و حادثه جانشین مباحث سیاسی و فلسفی شده است که در این سریال وجود داشت.
ba doorood faravan bar aghaye behnam
ReplyDeleteman hamishe gozareshate shomaro donbal mikonam
lotfan az khanandeha va album hashon ham baramoon benvisid
doostar shoma amin ghasemi
sari city- mazandaran - iran
ba slam
ReplyDeletebe nazare man ham in filmha ta berese be iran va zir nevis beshe hodood 1 mahi tool mikeshe. bekhatere hamin momkene baad ye modat khaste konnade beshan dige.age momkene az dige attaefaghate hollywood ya hasheye ha va celeb afrade maroof ham gozaresh bedid jazabtar mishe.
you are great just have a report from shutter island(martin scorsese)
ReplyDeletes_m
salam,
ReplyDeleteage momkene ghesmati ke darmorede naghashio, mojasame hasto bishtar taghviat konid.
dar morede naghde filmha, ye chan sahne az filmo bezarid, chon mardome dakhele iran, in filmaro nemitoonan bebinan.
va dige inke age mitoonid mosahebehe 2, 3 daghighee ba honarpishehaye maroof dashte bashid.
khaste nabashid
سلام جناب ناطقی
ReplyDeleteبا توجه به اینکه این فیلم در ایران به نام سفر ستاره ای ترجمه شده عنوان شما برای فیلم کمی غریب به نظر می رسد و در عین حال واژه "نورد"در این عنوان نمی تواند ترجمه معادل انگلیسی اش در نام فیلم تلقی شود اگر امکان دارد توضیحی در این زمینه داشته باشید
با تشکر
نوری زاده