May 17, 2009

Persian Cats - Ghobadi

عبور از خط قرمزها: بهمن قبادی

 

ghobadi_cannes واکنش ها و بازتاب نمایش فیلم «کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد» در جشنواره بین المللی فیلم کن، رسیدن به مفهوم «هنر در فراسوی خط قرمزهای دولتی» بود -- به خصوص که او در مصاحبه هایش تاکید کرد که بعد از تلاش برای گرفتن اجازه فیلمبرداری از مقامات حکومت ایران، به این نتیجه رسید که به اجازه احتیاج ندارد و به عنوان یک فیلمساز بین اللملی، هر کاری بخواهد می تواند بکند. قبادی نشان داد که خط قرمز در مغز و فکر و روح هنرمندان کشیده می شود که خیال می کنند باید در راهروها برای مقامات حکومت سرخم کنند تا فیلم بسازند، در حالیکه راهی که قبادی رفت، برای همه باز است چنانکه هنرمندانی که در فیلم قبادی به آنها اشاره می شود، سالها مشغول کار هستند و آثار آنها هزاران هزار بار از طریق اینترنت دانلود شده.

 

فیلم جدید بهمن قبادی، «کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد» که جمعه گذشته، نخستین نمایش جهانی آن، آغازگر برنامه «یک نوع نگاه» جشنواره بین المللی فیلم کن بود. دیروز (شنبه) در برنامه خبرها و نظرها و همینطور این برنامه شباهنگ، مصاحبه هائی درباره این فیلم پخش شد، با دست اندرکاران این فیلم، که نظرهاشان را بیان کردند، و برای خیلی ها تازگی داشت حرفهای آنها.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

دیروز در حالیکه فیلمهای کارگردانهای برجسته ای مثل انگ لی -- Taking Woodstock را نمایش می دادند و چشمها خیره شده بود به فیلم فرانسوی «پیغمبر» از ژاک اودیار Audiard و همه در فکر Bright Star کار جدید جین کمپیون بودند که روز قبل ازنمایش داده شده بود و استقبال ولرم از انیمشین شرکت دیسنی وپیکسار فیلم Up که برنامه افتتاحیه جشنواره بود. حالا راجع به همه اینها فردا گزارش کاملتری خواهیم داشت از کن.

 

ولی برای ایرانی ها نمایش فیلم بهمن قبادی در جشنواره کن از خیلی جهات مهم ترین خبر جشنواره بود -- چون این فیلم، سوای ارزش سینمائی آن، در جریان فرهنگ روز ایران از این نظر اهمیت دارد که مدار فرهنگ خود جوش و مردمی در ایران را تکمیل می کند -- این فیلم، با نگاهش به هنرمندانی که در فرهنگ رسمی و مجاز دولتی ایران نقشی ندارند، در شرایطی خارج از نظام رسمی فیلمسازی کشور ساخته شده و حضور بهمن قبادی در جشنواره کن و از طریق این جشنواره در تلویزیون های فارسی زبان با پوشش ملی، از جمله صدای آمریکا، قوام تحول سی ساله ای را نشان می دهد در جهت مردمی شدن و غیردولتی و غیروابسته شدن هنر و فرهنگ در ایران جریان دارد -- تحولی که با کمک تکنولوژی های جدید و کمک مختصری از کشورهای خارجی، به تدریج خط قرمزها را بیرنگ کرده و حکومت را در حیطه فرهنگ، حیطه ای که به طور سنتی در آن خودش را متولی و صاحب اختیار می دانسته، منزوی کرده است.

 

ghobadi_film2 بهمن قبادی در فیلم «کسی از گربه های ایرانی خبر نداره» یک فیلم نیمه مستند نیمه داستانی ساخته که چهره هائی از میان فعالان موسیقی زیرزمینی ایران را معرفی می کند. قبادی چهره داغ جشنواره کن بود -- از جمله به دلیل ارتباط فیلم با چهره خبرساز روز، رکسانا صابری، و به خصوص به خاطر اینکه فیلمی است که خارج از نظام رسمی سینمائی کشور و در اعتراض به محدودیت ها و خط قرمز ها ساخته شده.

 

دوشخصیت اصلی فیلم از طریق یک دلال زیرزمینی فیلم و نوار، با هنرمندان موسیقی زیرزمینی ایران آشنا می شوند و تماشاگر را همراه خود به زیرزمینی ها و گاراژ ها و حتی یک گاوداری می برند که برای تمرین و ضبط موسیقی از فضای آنها استفاده می شود.

 

قبادی می گوید بیشتر از از هنرهای دیگر، موسیقی، و به خصوص خوانندگان زن، در سی سال اخیر با دشواریهای زیادی روبرو شدند. قبادی دیروز در مصاحبه با صدای آمریکا گفت سه سال دوندگی دنبال اجازه فیلمبرداری، او را دلسرد کرده بود اما ساختن فیلم گربه های ایرانی او را نجات داد.

 

بهمن قبادی، در مصاحبه با نازی بیگدلی، از صدای آمریکا، می گوید: من تخلیه باید می کردم من باید یک کاری می کردم آروم شم. کار من فیلمسازی است. نه اهل سخنرانی ام نه اهل اعتراضم. باید فیلم بسازم و تنها چیزی که می توانست مرا مدارا کند آن 17 روز فیلمبرداری بود 17 روز فیلمبرداری عین 17 روز بستری شدن در بیمارستانی بود که من خودم را بستری کردم.

 

ghobadi_filmi قبادی با ساختن این فیلم و نمایش آن در کن، از میان رفتن خط قرمزها را عملا تجربه کرد. او می گوید: «دیگر نمی خواهم دروغ بگویم. من مشکلم مشکلی که برای ما وزارت ارشاد به وجود می آورد، کاری می کنند که اکثر هنرمندها به سمت دروغگوئی بروند باید دروغ بگوئی که بتوانی فکرت را جلو ببری. بسه. من دروغ گفتم تا این فیلمها را ساختم. خودسانسوری کردم دیگر سانسوری کردم.»

 

نازی بیگلدلی می پرسد: در این فیلم (گربه های ایرانی) هم خودسانسوری کردی؟  بهمن قبادی می گوید: «کردم! مگرمی شود نکنی؟ ولی چرا؟ اسلامی ترین فیلمهای دنیا را ماها می سازیم. اگر نگذارند باید بیائی اینجا فیلمهائی بسازی که آنها بدتر بدشان می آید.» او می افزاید: «به همین دلیل فکر کردم هیچ چیز برای از دست دادن ندارم که از خط قرمزها عبور کنم. خط قرمز معنی اش چی است؟ در جهان امروز؟ دیگر هیچ خط قرمز در دنیا وجود ندارد. تو ظرف یک ثانیه می توانی همه اخبار و اطلاعات دنیا را بدست بیاوری.. ظرف یک دقیقه من می توانم من می توانم این فیلمم را برای ایران بفرستم و ببینند همه.»

 

***

 

در مصاحبه دیروزش با نازی بیگدلی، قبادی گفت هیچ خط قرمزی در دنیا وجود ندارد. اما فقط برای قبادی و چند تا فیلمساز دیگر که در دنیا معروف شده اند، اینطور است یا برای همه دست اندرکاران فرهنگی در ایران؟ خط قرمزها البته وقتی یک عده بریزند در منزل و کتابها و کامپیوترت را توقیف کنند، ملموس می شود و باور نمی کنی که وجود دارد، اما خط قرمز ترس است... و به این ترتیب، بیشتر از آنکه وجود داشته باشد، در باور اشخاص است.

 

دولتها می توانند انواع قوانین را برای خودشان وضع کنند، حتی در نظام های دمکرات هم سیاستمداران مشغول چاخان بازی و نعل را به میخ کوبیدن هستند. ولی تحمیل بعضی مقررات به خصوص وقتی مربوط به سنت و زندگی روزانه مردم باشد، امکان پذیر نیست. همانطور که در آمریکا پنجاه سال پیش، قانون منع فروش مشروبات الکلی باعث به وجود آمدن و قدرت گرفتن مافیا و رشد تبهکاری و فساد و رشوه بازی شد که حتی بعد از لغو آن قانون هم تبهکاری سازمان یافته ناشی از آن، همچنان ادامه پیدا کرد، و به جرائم دیگر کشیده شد، از جمله اخاذی یا نظایر آن.

 

ghobadi_ghobadiدر ایران هم دیدیم که در مورد مشروب خوردن یا در مورد لباس خانم ها یا در باره ماهواره، و در باره موسیقی امکان تحمیل قوانین به صورت انبوهش برای دستگاه عریض و طویل نیروهای انتظامی و مسلح وجود ندارد و وجود این مقررات باعث گسترش فساد می شود. آثار گروه های راک زیرزمینی مثل میرزا، اوهام، بالگرد، آلیاژ، فانوس، 127... و رپرهائی مثل زدبازی، عرفان، یاس، حس، فلاکت، رجز، و اونهائی که از ایران خارج شده اند، مثل کیوسک و اینها، سالهاست دارد در دنیا پخش می شود، چه از طریق آزاد به صورت فایل های اینترنتی که در سایتهای ایرانی برای دانلود مجانی گذاشته اند، چه به صورت آلبومهائی که مثلا شرکت بم آهنگ Bam Ahang در سیاتل Seattle در جهان توزیع می کند، چه از طریق iTunes و اینها... چهار سال پیش در رادیو فردا، خودمن بارها در باره آنها گزارش دادم و کیوان حسینی، برادر همین کامبیز حسینی خودمان، در برنامه موسیقی آنها را دنبال کرد، از زمان فستیوال موسیقی زیرزمینی اینترنتی، که کیوسک و محسن نامجو را برای اولین بار به دنیا معرفی کرد. اما هنرمند خودش باید از این خط عبور کند، همانطور که قبادی بعد از سه سال که برای اجازه رسمی صبر کرد، دید برای کار کردن نیازی به اجازه ندارد.

 

به خاطر اسم بهمن قبادی و شهرتی که در جشنواره کن دارد، توجه ها حالا به موسیقی زیرزمینی ایران جلب شده، اما پرداختن به این موسیقی در صحنه بین المللی تازگی ندارد. در باره موسیقی زیرزمینی در ایران بعد از صفحه ای که در انگلیس بیرون آمد با آثار گروه هائی مثل باراد در سال 2003 بود یا 2004، خیلی فیلم مستند ساخته شده در همین نیویورک من چندین تا از نمونه های کمتر معروفش را دیده ام که بعضی به مونتاژ نهائی نرسیدند اما فیلم سال 2006 مارک لازارز و امیر حمزه قابل ذکر است به نام Sound of Silence یا «صدای سکوت» که گروه های زیرزمینی ایران را معرفی می کند و همچنین فیلم های کوتاه آقای مجتبی میرطهماسب که در خیلی جشنواره ها نشان داده شده و در اینترنت هم هست...

 

صدها ویدیو هست از رپرهائی مثل هیچکس و زدبازی و نظائر آنها در یوتوب هست مدام لینکهاش را در فیسبوک می بینیم، و مشابه اینها فیلم سروش علوی و ادی مورتی در باره «متال راک در بغداد» یا فیلم کوین فریتز در باره موسیقی پانک در چین، به نام Wasted Orient -- که DVD آن در آمریکا پخش شده. بعضی از هنرمندان فیلم قبادی هم البته مال ایران نیستند، مثل رعنا فرهان که مقیم نیویورک است که فکر می کنم اولین گزارش در باره او کار من بود دوسال پیش از شباهنگ پخش شد و امسال عید هم که میهمان بی بی سی فارسی بود.

 

ghobadi_parisa نقدهائی که در باره فیلم قبادی در آمده، بیشتر به اهمیت فیلم اشاره کرده اند از نظر ساخته شدن آن در خارج از مجرای سینمای دولتی و مجاز در ایران، ولی به قول الیشا سایمون، منتقد فیلم ورایتی، فیلمی است که عجولانه ساخته شده و از بازی بعضی هم ایراد گرفته از جمله حامد بهداد در نقش نادر، ولی از جنبه های مستند فیلم تعریف کرده و از صحنه هائی که از شلوغی تهران امروز نشان می دهد. دیلی تلگراف چاپ لندن هم نوشته فیلم با عجله ساخته شده و داستان آن هر چند پایانی ملودراماتیک دارد، ولی زیاد قوام نیامده.

10 comments:

  1. Anonymous5/20/2009

    دمت گرم، عالی بود. مخلصیم جناب ناطقی

    ReplyDelete
  2. آدم از آدمایی مث بهمن قبادی انتظار زیادی داره ولی معمولن این آدما گند می زنن . بعد از فیلمای بسیار معمولی قبادی با آن تعاریف آنچنانی بایدم شاهد گند زدنشون باشیم.
    رهام گیلاسیان

    ReplyDelete
  3. morvarid5/20/2009

    mamnoon behnam joon!
    gozareshhaye shoma hamishe kamel, mostanad va kheili jaleb hastan.
    Ba mehr

    ReplyDelete
  4. Anonymous5/21/2009

    آقاي قبادي متشكريم.اميدوارم همواره چنين تفكري داشته باشي.

    ReplyDelete
  5. دوست داریم بهنام جان.
    تو فنز کلاب بابک مبرزاخانی فیس بوک، مطلبت رو لینک کردم.
    ارادتمندیم.

    ReplyDelete
  6. مرجان5/21/2009

    قبادی چیزی از موسیقی زیرزمینی نمی دونست، میرزا کمکش کرد، در حالیکه حتی برای جشنواره دعوت هم نشد، از اسم رکسانا هم برای معروف شدن استفاده کرده در حالیکه بینشون چیزی نیست

    ReplyDelete
  7. khod sansori,digar sansori, hame toye iran vase anjame karashon majboran anjam bedan.
    harcheghad in filmo khob az daresh nayavorde bashe bazam az filmaye darepiti k toye sinamaha ekran mishan kheili sare.
    migan chizi k az del biad bedel ham mishine.
    sorry k tolani shoda...

    ReplyDelete
  8. Anonymous5/22/2009

    با سلام .من نقدهاي شما را هميشه دنبال مي كنم.
    در مورد تعجل در ساخت فيلم بايد اين را در نظر داشته باشيم كه اگر چنين نمي بود فيلم هرگز نمي توانست به مراحل پاياني كار برسد و شما بايد اين را در نظر داشته باشيد كه كارگردان اصلا اين فرصت را نداشته كه با خيالي آسوده به كار خود بپردازد چون در غير اين صورت در يكي از مراحل ساخت فيلم و و پسص از آگاهي ارشاد فيلم توقيف مي شد.

    بهمن قبادي حالا يك نماد براي ملت كرد.كسي كه تونسته رنجهاي اين ملت به جهانيان بشناسه.(شما رو ارجاع ميدم به 4 فيلم قبلي قبادي بخصوص لاكپشت ها هم مي توانند پرواز كنند)
    كردي برخواسته از شهر مرزي و جنگ زده و و محروم پانه كه توانسته خود اوارگي جنگ و تبعيض هاي موجود را به خوبي حس كنه و حالا او براي جوانان كردي كه در شهرهاي مرزي ايران با شرايط مشابه زندگي مي كنند يك الگو يك الگو براي توانستن براي من 18 ساله.

    اويي كه بارها متهم به تجزيه طلبي شده لود فقط به اين خاطر كه فيلم كردي مي ساخت و با اعلانيه ارشاد نيز براي محروميت از كار تا اطلاع ثانوي مواجه شده بود.

    به هر حال قبادي حالا به فردي تبديل شده كه خطهاي قرمز رو مي شكنه و ديگران در پي جا پاي او گذاشتن هستند.

    به اميد موفقيت بهمن قبادي
    و شما بهنام ناطقي عزيز.
    بدرود

    ReplyDelete
  9. من عاشق كاراي قبادي ام وهميشه كاراشونو دنبال مي كنم. به اميد موفقيت هاي بيشتر

    ReplyDelete
  10. arz ehteram,
    az gozareshatoon besyar lezat mibaram,hamishe kamel va jame hastan,chand rooz pish to face book peidatoon kardam ke ...,be har hal omidvaram hamvare movafagh bashid

    ReplyDelete

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند