May 14, 2009

Next to Normal on Broadway

زیبائی دردناک نمایش جنون مادر

 

next-to-normal-2 الیس ریپلی، بازیگر نمایش موزیکال «در کنار نورمال» از اشتیاق برای بازی در نقش یک زن دچار جنون دوقطبی یا شیزوفرنی می گوید در اثری عاطفی که بیماری مادر و تلاش او برای بهبودی و «عادی» یا «نورمال» شدن، خانواده را زیر فشار روحی، در آزمونی دردناک قرار می دهد. خانم ریپلی برای بازی اش در این اثر، نامزد دریافت جایزه تونی است. «درکنار نورمال» که ماه پیش از غیربرادوی به برادوی آورده شده، نامزد ده جایزه دیگر تونی دیگر است.

 

این نمایش در باره بیماری روانی است، و از آنجا تماشاگر را گاهی به درون ذهن بیمار می برد و گاهی از دید دیگران به بیمار نگاه می کند، یادآور موزیکال هائی است در باره بیماری روانی، مثل اپرای تامی از گروه Who که در سال 1974 کن راسل هنرمند انگلیسی آن را فیلم کرده بود، بعدا برای صحنه تنظیم شد.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

ولی موضوع نمایش محلی تر است و تمرکز آن خیلی دقیق تر... می خواهد ضمن نشان دادن تلاش بیمار روانی برای عادی یا نورمال شدن، تاثیری که بیماری او بر کانون خانواده دارد، تشریح کند. محور نمایش شخصیت مادر است، دایان، که نقشش را خانم آلیس ریپلی بازی کرده... منتقدها نوشته اند روی صحنه غوغا می کند با بازی اش و با صدای خارق العاده اش -- یعنی همان طور که بیماری جنون یا اسکیزوفرنی یا دوقطبی، در ذهن این زن توفان به پا کرده، این زن صحنه را به توفان می کشد. خانم ریپلی که بازیگری از ایالت اوهایو است شانزده سال پیش برای اولین بار در برادوی نیویورک روی صحنه رفت و جالب اینجاست که نخستین کار او در برادوی در همان نمایش تامی بود از گروه هو. در مصاحبه ای که با خانم ریپلی داریم، در باره نامزدی اش برای جایزه تونی می گوید که می دانی اهمیت آن معادل اسکار است در تئاتر حرفه ای.

درنمایش «در کنار نورمال» تماشاگران خود را در بحران عاطفی شخصیت غرق می شوند. اجرای خانم ریپلی در این نمایش سال گذشته در تئاتر غیربرادوی، جایزه معتبر «دراما دسک» را نصیب او کرد.

 

خانم ریپلی می گوید مدتها بود که دوستش، تام کیت، آهنگساز نمایش، از او می خواست این نقش را کار کند و سرانجام سه سال پیش که فرصت شد، او با تمام وجود خود را به این نمایش و به این شخصیت متعهد کرد.

 

خانم ریپلی می گوید در حال حاضر قدرت خود را در اجرای نقش موزیکال می بیند، برای همین چنین نقشی فرصت بزرگی است. خانم ریپلی می گوید برای ساختن این شخصیت، بیماران را زیر نظر گرفت.

 

خانم ریپلی می گوید یک عضو خانواده او مبتلا به جنون افسردگی تشخیص داده شده اما دیگرانی هم هستند که بیمار به نظر می رسند اما معاینه نشده اند. ایفای نقش مجنون روانی، بر زندگی خصوصی بازیگر هم تاثیر گذاشته است.

 

خانم ریپلی می گوید شخصیت دایان را تمام روز زندگی می کند ولی وقتی روی صحنه می رود، فقط صدایش را بلند می کند و وقتی خانه می رود، صدایش را می بندد. از تحمل شوهرش تشکر می کند که مثلا حرفی نمی زند وقتی می بیند او در راه بندان ترافیک، پیاده می شود و جیغ می کشد سر راننده ماشین پشتی، که بوق زیادمی زند. او می گوید این رفتار خودش نیست بلکه رفتار دایانا است، دایانای درون اوست. او می گوید بیرون از صحنه گاهی زبان و رفتارش را مهار نمی کند که واکنش دیگران را ببیند.

 

خانم ریپلی می گوید خانه بود با لباس خواب که خبر نامزدی اش برای جایزه تونی را شنید و احساس کرد که با سرعت رسیده به شوق انگیزترین قسمت رویانئی که در آن زندگی می کند.

 

***

 

در خبرها بود که بالکن تئاتر را بسته اند و فقط برای سالن بلیط می فروشند. سالن بوث Booth Theater 1400 نفر جا دارد به قول یکی از تهیه کننده ها می خواهستند به اجرا حس خودمانی بدهند و از اول دنبال تئاتر 800 نفره بودند، گیر نیامد.

 

داستان این نمایش هم روی واکنش خانواده متمرکز است به بیماری و تلاشهای این زن برای درمان، و موسیقی راک برای بیان عواطف شدید و بیان عذاب روانی به کار رفته، و از این نظر، یادآور نمایش های موفق دیگر برادوی است در سالهای اخیر، مثل بیداری بهار Spring Awakening از آهنگساز راک دانکن شیک، که در باره عذاب روحی نوجوانانی که غریزه های طبیعی آنها را خانواده واجتماع و دین، سرکوب می کند. مایکل گریف،کارگردان نمایش «در کنار نورمال» یکی از موفق ترین نمایش های راک برادوی -- نمایش رنت Rent -- را کار کرده بود در دهه 1990 و الیس ریپلی هم که گفتم اصلا با نمایش راک تامی وارد برادوی شد، آن هم در دهه 1990 بود...

 

داستان بیماری روانی چیز تازه ای نیست، مخصوصا بیماری دوقطبی یا bipolar یا manic depression -- فیلمهای شبکه تلویزیونی Lifetime که بیشتر تماشاگرانش زن هستند، معمولا در باره این چیزهاست، بیماری زنها و واکنش خانواده ها و مقاومت شخصی و پیروزی با نیروگرفتن از عشق خانواده. حالا دیگر به این نوع فیلمها که به پرورش شخصیت و توانبخشی روانی می پردازند می گویند «لایف تایمی» و طبعا دیالوگ آنها، پر است از کلیشه های تکراری و آبکی، در باره التیام زخم های روحی و شناختن شیاطین درون و نظائر آنها... اما به قول بن برنتلی، منتقد تئاتر نیویورک تایمز، فرق این نمایش با آن فیلمها در این است که در این نمایش ها این عبارات آشنا و ظاهرا کلیشه ای را به آواز می خوانند، همراه با موزیک و این فرق زمین تا آسمان است، چون موسیقی این عواطف را لمس پذیر می کند برای تماشاگر.

 

برنتلی نوشته در حال حاضر هیچ نمایشی روی صحنه های برادوی نیویورک وجود ندارد که مثل نمایش Next to Normal به قلب تماشاگر پنجه بکشد. نوشته این نمایش شجاعانه و نفسگیر، مستقیما روی دردی انگشت می گذارد که خانواده را فلج می کند و اجازه نمی دهد حتی یک لحظه از محنتی که در مرکز زندگی افراد این خانواده است، فرار کنید.

 

نقدهای اکثر مثبت این اثر ماه پیش بیرون آمد، هنگامی که در پی چندماه تعطیلی و چند اجرای آزمایشی در واشنگتن، از غیربرادوی به تئاتر بوث در برادوی منتقل شد با سرمایه چهار میلیون دلار... که بخشی از آن مدیون نقدهای خوبی است که در غیربرادوی گرفته بود.

 

اما اجرای جدید صحنه پردازی گسترده تری دارد. مایکل کوچوارا منتقد اسوشیتدپرس نوشته جوابهای ساده نمی توان یافت در

این نمایش پرعاطفه که پیروزی ای است چشمگیر در ساختن یک سرگرمی به شدت عاطفی. کریس جونز، منتقد شیگاگوتریبون نوشته از جنبه های چشمگیر این نمایش این است که با قوت به ما یادآور می شود که نورمال، یا حال عادی، برای آدمهای نورمال، یا عادی، ممکن است کسالت بار باشد، برای آدمهای غیرعادی، قبله گاه آرزوهاست. از دید این منتقد، منظور از عنوان نمایش یعنی Next to Normal هم همین است.

دیوید رونی، منتقد ورایتی تغییرات نمایش از سال پیش به امسال در انتقال به برادوی را تحسین کرده و نوشته روابط بهتر پرورده شده اند و صداقت و بیان عاطفی گیرای آن، هر ضعفی داشته باشد، می پوشانند. همه منتقدها، حسن شقفت و غمخواری نمایش برای همه شخصیت های خانواده را ستایش کرده اند.

 

ملیسا روز در هفتگی سرگرمی ها، Entertainment Weekly نشریه پرتیراژ کمپانی «تایم» نوشته فروش موزیکال راک در باره بیماری روانی باید کار سختی باشد اما دیوانه شدن یکی دو نفر در یک نمایش از زمان شکسپیر تا حالا معمول است. او مثلا نمایش های دیگر موفق دیگر برادوی را مثال آورده است August Osage County از تریسی لاتز، نمایشهای یوجین اونیل و تنسی ویلیامز را یاد آور شده ولی نوشته آهنگساز تام کیت Tom Kit و نویسنده قصه و ترانه های نمایش، برایان یورکی Brian Yorkey تصمیم گرفتند دو ساعت و نیم به این موضوع غیرجذاب و ناراحت کننده اختصاص دهند ولی نتیجه به طرز دردناکی زیباست.

1 comment:

  1. Anonymous5/18/2009

    از چهاردهم ماه می تا به حال گزارش تازه ئی نگذاشته اید.

    ReplyDelete

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند