May 6, 2009

Adoration

کندوکاو در انواع حقیقت و هویت

 

adoration_2 فیلم ستایش، کار جدید کارگردان نوآور کانادائی، اتوم اگویان، که نمایش آن این هفته در سینماهای آمریکا شروع شده، بازگشتی است به تم و فضای فیلمهای بیست سال پیش اگویان که محور همه آنها، نقش تکنولوژی در وارونه کردن حقیقت بود و تاثیر آن در رابطه آدمها. در فیلم «ستایش» پسری که پدر اردنی و مادر کانائائی اش را سالها پیش در حادثه تصادف اتوموبیل از دست داده است، هویت کاذبی برای خودش می سازد به عنوان فرزند یک تروریست اردنی که در کیف معشوق حامله کانادائی خود، بمب کار گذاشته بود تا هواپیمای عازم اسرائیل را منفجر کند.

 

اتوم اگویان خیلی به تم ویدیو و تصور فرزند از پدرومادر برگشته در کارهایش. در یکی از کارهای اولیه اش که گل کرد بیست سال پیش، Family Viewing پدری دوست داشت از زندگی خانوادگی و اطاق خوابش فیلم بگیرد ولی پسرش نگران مادربزرگ بود که در خانه سالمندان مدام جلوی تلویزیون می نشست. در آن فیلم، حقیقت ویدیو و حقیقت تلویزیون و حقیقت زندگی را کنار هم می گذاشت. یا در فیلم دیگرش بیست سال پیش، Next of Kin باز پسری است که به دعواهای پدرمادر گوش می کند و روانپزشک از زندگی آنها ویدیو می گیرد. در خیلی دیگر از فیلمهای او، با بررسی حقیقت از دیدگاه های مختلف روبرو هستیم که بحث اصالت خاطره و هویت را مطرح می کند.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

جستجو برای حقیقت درونمایه خیلی از فیلمهای دیگر اتوم اگویان هم هست به خصوص مهم ترین فیلمش The Sweet Hereafter یا آخرت شیرین... که تحقیق است در باره یک تصادف اتوبوس مدرسه، از زبان آدمهای مختلف. اگویان، که پدرمادرش ارمنی های مصری هستند مهاجر به کانادا، در فیلم جدیدش، ستایش یا Adoration به موضوع تروریسم و اینترنت پرداخته، و حقیقت و دروغ، در خاطرات یک پسربچه که عامل و قربانی یک حادثه تروریستی را پدر و مادر خودش قلمداد می کند، و کارش به جائی کشیده می شود که تصورش را هم نمی کرد.

 

***

 

در فیلم «ستایش» اتوم اگویان بار دیگر به رابطه تکنولوژی، انسانیت و تروریسم می پردازد و می خواهد نشان دهد که تکنولوژی هر چند پیوندها و گفتگو میان جوامع را گسترش می دهد، اما می تواند حقیقت را وارونه جلوه کند.

 

کارگردان اتوم اگویان می گوید ما حالا توان خارق العاده ای داریم که همیشه در تماس باشیم و به جهان هائی دسترسی داریم که تصورش را هم نمی کردیم. اما هستی مان همچنان در فضای فیزیکی است و هنوز هم رابطه فیزیکی ما با آدمهای دیگر است که هویت ما را می سازد. او می گوید علیرغم تماس با جهان های دیگر، اینترنت و تکنولوژی نمی تواند به اندازه سفر ما در جهان فیزیکی، تاثیرگذار باشد.

 

بازیگر اسکات اسپیدمن می گوید خیلی از ماجراهای این فیلم فقط در سینما امکان پذیر است اما اساس آن، یعنی پسربچه ای که گذشته خودش، و پسر خودش را زیر سئوال می برد، کاری است که همه ما کم یا بیش می کنیم. به خصوص پدرمادری که مرده باشند. این پسر در سن یاغیگری است، سنی که می خواهد بداند کیست و هویت داشته باشد ودنبال راهی می گردد که در نقش جدیدی خود را گم کند، برایش شوق انگیز است که پسر یک تروریست باشد.

 

اسکات اسپیدمن در این فیلم نقش دائی پسربچه را بازی می کند که بعد از فوت خواهرش، پسر او را بزرگ می کند. اگویان توضیح می دهد که این نقش برای بازیگری مسن تر از اسکات اسپیدمن نوشته شده بود، ولی وقتی اسکات امتحان آن را داد، به قدری عاطفی بود که او نقش را به خاطر او عوض کرد، حالا این نقش معنی دیگری پیدا کرده یعنی دائی، به جای اینکه دهه چهارم عمر را صرف این بچه کرده باشد، بیست سالگی اش را وقف کرده... که از نظر عاطفی یک تغییر عظیم است ولحن فیلم را عوض می کند. او بازی اسپیدمن را «انفجاری» توصیف می کند.

محور داستان فیلم، نقش معلم مدرسه است که آن را هنرپیشه کانادائی خانم آرسینه خانجیان بازی می کند که همسر اتوم اگویان است و محور خیلی دیگر از فیلمهای او.

 

adoration_3 دیوان بوستیک می گوید از جمله، در این فیلم روی اینترنت برای مردم موعظه می کند در باره تروریسم و خانواده اش و تصور مردم در باره این چیزها. او می گوید موضوع فیلم این است که کار این پسربچه، با هویت کاذبی که برای خودش آفریده، به چه جاهای تیره ای کشیده می شود.

 

***

 

شاید داستان واقعی مرگ پدرومادر این پسربچه هم نوعی تروریسم بود -- پدر بزرگ بچه این اعتقاد را دارد یعنی می گوید تصادفی که در آن پدر اردنی بچه و مادر کانادائی او کشته می شوند، عمدی بوده، که این بچه را یتیم کرده. او همه عربها را به تروریسم متهم می کند.

 

معلم مدرسه یک خبر واقعی از روزنامه را می دهد به این پسربچه که ترجمه کند. خبر در باره تروریستی است که در چمدان معشوق حامله اش بمب گذاشته که هواپیمای عازم اسرائیل را منفجرکند. زن از ماجرا بی خبر است و جان او و فرزند نازاده اش، در جریان بازرسی امنیتی چمدانهای مسافران، نجات پیدا می کند.

 

به پیشنهاد معلم، این پسربچه که خودش از پدر اردنی و مادر کانادائی است، این خبر را داستان خودش می کند. یعنی خودش را می گذارد جای جنین زن حامله که در اثر کشف بمب در چمدانش، از مرگ نجات پیدا می کند. بعد، این را می برد گذارد روی اینترنت، به صورت ویدیو در چت روم، و بحث در می گیرد در چت روم ها.

 

حادثه تروریستی یعنی بمب همراه با مادر کانادائی حامله از شوهر اردنی، در اسرائیل منفجر نمی شود اما در فیلم، انفجار مجازی هم کافی است. تصادفی که گذشته و سرنوشت این بچه را شکل داده هم مثل این داستان دراماتیک و تکان دهنده است. مثل خیلی دیگر از فیلمهای اتوم اگویان، در هر حقیقت، یک چیز کاذب هست و در هر چیز کاذبی، حقیقت هست. و به این ترتیب، این بچه به جای دیگری می رسد از طریق هویت کاذبی که ساخته که یک خانواده جدید است و یک هویت جدید. این یک خلاصه بود از داستان فیلم که البته پر از پیچش و چرخش های عجیب و غریب است. یعنی یک ملودراماست در چارچوب یک فیلم غیرمتعارف.

 

اما فیلم، به قول ری بنت، منتقد ورایتی، که سال گذشته آن را در جشنواره کن دیده بود، فیلمی است در باره قدرت تفکر کاذب و دروغ به طور کلی و تاثیر آن بر تخیل و ایمان آدمهای دیگرکه دروغ را بارها و بارها تکرار می کنند. دروغی که بارها و بارها تکرار شود، به ایمان تبدیل می شود. فیلمی است با بصیرت، از دید این منتقد.

 

ولی ساختار فیلم، به این نیست. اگویان به سبک فیلمهای دیگرش، به خصوص فیلم «جائی که حقیقت نهفته» Where the Truth Lies ماجرا را در عین حال در چند لایه یا چند خط مختلف جلو می برد، یعنی قصه را همزمان در چند مقطع زمانی مختلف و از چند دیدگاه مختلف جلو می برد. ساختار پیچیده ای است، که می خواهد به بحث جنجالی در چت روم اینترنتی برسد. وقتی این پسربچه داستان را در اطاقهای گپ اینترنتی، یا چت روم ها بیان می کند، صدای اعتراض از گوشه و کنار بر می خیزد و مسائل جدیدی مطرح می شود، و از جمله بحث اخلاق تروریسم باز می شود و مفهوم قهرمانی و آنچه «شهادت» خوانده می شود.

 

adoration_egoyan سئوال این است که یک عرب اردنی می خواسته دوست دختر حامله کانادائی اش را در انفجار هواپیمائی در اسرائیل قربانی کند، آیا قهرمان بوده یا جنایتکار؟ آیا قربانی کردن زن جوان و فرزند به دنیا نیامده او، یک قهرمانی است یا یک عمل خبیثانه؟ آیا این زن شهید است یا قربانی؟

اما به قول منتقد ورایتی، تماشای این بحث های چت روم ویدیوی یک کم خسته کننده است چون بحث ها خیلی طولانی می شود. اما در این فیلم، اگویان موضوع های مختلفی را مطرح می کند، از مشکل ارتباط در ماورای مرزها و فرهنگها، تا علاقه انسان به خلق هویت های متعدد و حقیقت های متعدد، یا جانشین سازی.

 

ورایتی نوشته هرچند اگویان، همانطور که در فیلمهای دهه 1980 خودش هم نشان داد، خیلی به موضوع نقش تکنولوژی و سوء استفاده از تکنولوژی در زندگی های ما علاقه دارد، اما در این فیلم، این ها را کنار می گذارد برای اینکه به قصه دراماتیک فیلم چرخشی غیرعادی بدهد، وقتی معلم مدرسه با بازی آرسینه خانیان، می رود با دائی بچه ملاقات می کند با سئوال های عجیب و غریب در باره والدین بچه... با توجه به اینکه ایده ترجمه آن خبر تروریست هم از خود این معلم آمده، شاید بشود حدس زد که داستان به کجا کشیده می شود.

منتقدها فیلمهای پیچیده دوست دارند، چون امکان قلمفرسائی به آنها می دهد. وکارگردانهائی مثل اتوم اگویان هم طوری کار می کنند که خوراک بدهند به منتقدها برای این قلمفرسائی ها. اصلا انگار نقد فیلمش را قبل از سناریوی آن در ذهنش می نویسد.

 

اما بعضی منتقدها زیرکانه دم به تله نمی دهند. . اسکات فونداس در ویلج وویس نوشته در این فیلم اگویان دارد زور می زند و عرق می ریزد که حرفهائی که در فیلمهای بست سال پیش بدون زحمت طرح می کرد را به خورد تماشاگر بدهد. و اختلاف سلیقه ها هم جالب است. در حالیکه منتقد هالیوودریپورتر موسیقی مایکل دینا Danna را امتیاز فیلم دانسته، منتقد «ورایتی» نوشته این موسیقی همان لطمه ای که به فیلمهای دیگر اگویان می زند، به این فیلم هم زده است.

No comments:

Post a Comment

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند