April 21, 2009

Crank2: High Voltage

سینمای انفجاری و شنیع با «فشار قوی»

 

Crank_1 فیلم «کرنک 2: فشار قوی» در رقابت با چپاندن  حداکثر خشونت و سرعت و زیاده روی در همه چیز در یک فیلم، برنده می شود. در این فیلم، با شرکت ستاره کم حرف فیلمهای حادثه ای، جیسن استَتَم، شخصیت قاتل حرفه ای «چو چلیوس» است که در آغاز فیلم قلب بزرگ و پرتپش او را گنگسترهای چینی از بدنش بیرون می آورند و به جای آن یک قلب مصنوعی با باطری ضعیف می گذارند. بنابراین، برای پیداکردن قلب اصلی و مجازات تبهکاران، او به این قلب مصنوعی متکی است که هر ساعت باطری آن به شارژ احتیاج دارد.

 

فیلم Crank 2: High Voltage «پیچ: فشار بالا» --  که از جمعه پیش اکران سراسری آن در آمریکا شروع شد -- و فروش سه روز اولش روی بیشتر از 2 هزار و 200 اکران، نزدیک به 7 میلیون دلار بود، که آن را قرار داد در مقام ششم جدول هفته پیش.  با اینکه فروشش در مقایسه با فیلم قبلی همین مجموعه زیاد قابل ملاحظه نیست، اما منتقدها خیلی از فیلم Crank 2  تعریف کرده اند.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی با کامبیز

تعریف منتقدها شاید خودش نشانه بدی باشد برای فیلمی که راز موفقیتش در این است که نه به قهرمان داستان، نه به تماشاگر، نه به منتقد، به هیچکس فرصت فکر کردن ندهد.  قهرمان داستان،  که باید مدام به قلب مصنوعی اش برق برساند، اگر یک لحظه درنگ کند برای فکر کردن، همانجا می میرد.

 

دو فیلم Crank  کار دو هنرمند غیرمتعارف سینماست که هم سناریست هستند و هم کارگردان و هم تهیه کننده. «برایان تیلور» و «مارک نه ولدین» Mark Neveldine --  قهرمان داستان، قاتل حرفه ای است به اسم چو چلیوس Chev Chelios، با بازی جیسن استتم، در نقشی متفاوت با آنچه در سری جدی تر Transporter بازی می کند.

 

کرنک اول، یک فیلم حادثه ای یا action بود، خیلی kinetic، که اغراق هنرمندانه کرده بود در نمایش سرعت سرگیجه آور. در آن فیلم، چو چلیوس، قاتل حرفه ای را گنگسترهای مرموز چینی، زهرخور کرده بودند، و یک ساعت وقت داشت پادزهر پیدا کند، اما از شانسش، ترشح آدرنالین بیشتر در بدنش، می توانست تاثیر زهر را موقتا عقب بزند -- آدرنالین همان چیزی است که خطر و سرعت و وحشت و حیرت باعث ترشح آن در بدن می شود.

 

اما در سه سالی که از کرنک اول می گذرد، کسی منتظر فیلم دومی نبود، برای اینکه آخر آن فیلم، او را پرت می کنند از هلیکوپتر بیرون، و روی سنگفرش پیاده رو، پخش می شود.  ولی چنانکه  فیلم حاضر، یعنی Crank2: High Voltage یا کوک یا پیچ دو، فشار قوی،  نشان می دهد، این شخصیت، روئین تن، هر چند روی سنگفرش، تقریبا متلاشی می شود، اما به خاطر قلب قوی تپنده اش، زنده می ماند.

 

Crank_5 فیلم کرنک دو، دقیقا همانجا شروع می شود که کرنک اول به پایان رسید. صدای چولیوس در متن فیلم می شنویم می گوید که اینجا من نمردم! و بعد شاهد آن هستیم که چگونه گنگسترهای چینی جسد او را با بیل از روی سنفگرش جمع می کنند می برند به کلینیک زیرزمینی برای بیرون آوردن قلبش، که آن را در یک فلاسک قرمز پر از یخ می گذارد که ببرند پیوند بزنند به بدن رئیس صد ساله شان، با بازی دیوید کارادین.

 

برایان تیلور، سناریست و کارگردان فیلم، می گوید به «چو» Chev یک قلب الکترونیک داده اند که مدام به شارژ برق نیاز دارد که به تپش ادامه بدهد و بنابراین ماموریت جیسن در فیلم دوم این است که قلب برقی را در حرکت نگه دارد و سعی کند قلب خودش را پس بگیرد و بگذارد داخل سینه اش.

 

جیسن استتم می گوید کار با برایان تیلور و مارک نولدین به خاطر شیوه غیرعادی فیلمسازی آنها، صفا دارد و می افزاید آنها خیلی از زمانه خود پیش هستند. برایان تیلور می گوید نوشتن این فیلم مثل ساختن آن، راحت بود، مثل دوچرخه سواری در سرازیری، و دلیل آسانی آن این بود که ما همه چیز معلوم بود، بازیگرها، با شخصیت ها آشنا بودند.

 

سفر خشونت و آمیز شخصیت Chev، افتان و خیزان است، چون مدام باید باطری قلبش را شارژ کند.  جیسن استتم می گوید در خواندن سناریوهای مارک نولدین و برایان تیلور، درس خود را یادگرفته، برای اینکه هر چیزی ممکن است، که بار اول باورش نمی شد. او می گوید فیلم دوم، به مراتب شدیدتر، پرماجراتر، احمقانه تر، توهین آمیزتر،  مسخره تر، حادثه ای تر، و کلا از هر نظر، بیشتر از فیلم اول مایه دارد.

خشونت به قدری اغراق شده است که خنده دار می شود.  مارک نولدین می گوید همراه برایان در پنج شش سال اخیر سبک با حالی برای فیلمبرداری دیجیتال پیدا کرده اند که به کار، شکل سینمائی می دهد، متقاوت با فیلمهای یوتوب. برایان تیلر می گوید فیلم اول را با دوربین های گران 250 هزار دلاری گرفتند که سبک فیلمبرداری آنها را محدود می کرد چون آنها دوست دارند دوربین را تکه پاره کنند و در فیلم دوم، همه دوربین ها، ارزان هستند و می شد راحت از مغازه مثل آن را خرید. بنابراین 30 دوربین ویدیوی دیجیتال به کار بردند، بی خیال خطر برای دوربین.

 

مارک نولدین می گوید بعضی مواقع دوربین ها را روی میله های بلند سوار کردند که زاویه های غیرعادی بگیرند، ولی گاهی هم هشت تا دوربین ویدیوی ارزان Canon را روی ریل منحنی 180 درجه ای سوار کردند و سعی شان این بود که تصاویر فیلم ماتریکس را امروزی کنند و به تصویری از سرعت برسند که ضمن جلوبردن حادثه، آن را در لحظه متوقف می کند.

 

***

 

Crank_4 مجموعه کرنک، فیلمهای کم خرج است یا به اصطلاح  درجه دو، یا B-Movie به نظر می رسد که از روی فرمول ساخته شده باشد. وقتی فرمول فیلمهای مشابه را برداری ضربدر ده یا ضربدر صد بکنی و شخصیت های کلیشه ای را برداری، و آنقدر در آنها اغراق کنی که به قول سم ادمز منتقد لس آنجلس تایمز، منفجر شوند، وقتی عمدا سعی کنی به همه، از مکزیکی ها گرفته تا سیاه ها تا مسلمان ها تا چاق ها تا چینی ها، فاحشه ها، رقاص ها، قاچاقچی ها، و علیل ها و پیرها، به همه به یکسان توهین بشود، وقتی خشونت غضبناک را از اوج بگذرانی و حماقت را، بی خجالت، به نهایت برسانی، آن وقت است که مثل فیلم کرنک دوم، از مرزها می گذری، و  به قول منتقد ویلج وویس، این نیست که از هر خط قرمزی بالازده، بلکه در جائی که این فیلم قرار دارد، کیلومترها از آنچه بالاهای خط قرمز دانسته می شود، دورتر است و در بی وزنی آن بالاها، همه چیز ممکن است.

 

امید فیلمسازها این است که بالاخره مقاومت تماشاگر را در هم بشکنند و او را در این سواری سریع، و پرانرژی جنون آسا، با خودشان همراه کنند که به فکر شخصیت پردازی و باورپذیربودن قصه ها نباشد.

 

هلن اوهارا، منتقد نشریه تخصصی امپایر، می نویسد این فیلم را «ورشکسته اخلاقی» خطاب کردن، حق مطلب را ادا نمی کند.  این فیلمی است که به جای قصه، خشونت الکی دارد و به جای شخصیت، سکس و برهنگی بیخودی، و به جای تم یا درونمایه، سلیکان مخصوص بزرگ کردن سینه های رقاص لختی کاباره را می ترکاند. در هیچ فیلمی دیده نشده که شخصیت نوک سینه خودش را جلوی دوربین ببرد. در این فیلم، خودآزاری چندش آور هم هست و حتی مختصری هم خطر، ولی شکر خدا که با همه اینها، فیلمی است بی نهایت سرگرم کننده و مفرح، و یکی از خنده دار ترین فیلمهای سال.

 

به قول سم ادمز، این فیلم از پوچی و خشم و غضب، نیرو می گیرد. فیلمبرداری دیوانه وار از دهها زاویه مختلف را ادیت سریع و بی صبر فیلم تکمیل کرده و به این ترتیب، از نظر سبک داستانگوئی، تفاوت زیادی دارد با Crank  اول که فیلمبرداری شیک و سبک مونتاژ ساده تری داشت.  صحنه های خنده دار فیلم، بیشتر به جستجوی برای برق مربوط می شود – که می تواند از همه جا بیاید، از کابل فشار قوی گرفته تا سوراخ فندک ماشین، تا گرمای بدن یک آدم دیگر، از جمله یک پیرزن.

 

موسیقی راک Mike Patton گیتاریست گروه Faith No More هم به هیجان فیلم اضافه کرده و به صحنه ها، بارعاطفی سنگین می دهد. مارک نولدین و برایان تیلور، تصاویر فیلم را از اسلحه و دل و روده و برهنگی بیخودی و تعقیب های سریع و تصادف و انفجار پر کرده اند، که برای اهل اینجور فیلم ها، به قول منتقد لس آنجلس تایمز، مثل تغذیه از برق فشار قوی است.

 

جنت کتسلولیس، منتقد نیویورک تایمز هم که این فیلم را آخرین کار شنیع هنرمندان، مارک نه ولدین و برایان تیلور توصیف کرده،  نوشته علاقنمدان کرنک اولی خوشحال می شوند بدانند که مدیر فیلمبردار، برندن تروست، نمی داند منظور از جاهای خصوصی اندام انسان چیست و اینکه هر دو فیلمساز، همچنان در برابر بلوغ، مقاومت می کنند.

 

مغزی و کله پوکی، خودش می تواند یک پیام باشد، یک واکنش باشد به دنیا، به متظاهران به پرمغزی.  ولی فیلمی که اینطور خودزنی می کند، دیگر جای زدن برای کسی باقی نمی گذارد و همه می گویند ای ولا.  اما مثلا تای بر، منتقد باستون گلوب، یادآور شده که این فیلم در مرز هرزه نگاری، یا پورنوگرافی قرار دارد و اضافه کرده که زیاده روی های آن، لزوما براندازنده یا انقلابی نیست و بانمک هم نیست، بلکه به طرز دردناکی، بچگانه است.

 

خیلی ها هم فیلم کرنک دو را با یک بازی ویدیوئی تشبیه کردند، یا فیلمی بر اساس بازی ویدیوئی، خانم اوهارا، منتقد امپایر، نوشته این فیلم ثابت می کند که می شود فیلم خوب ساخت بر اساس بازی های ویدیوئی، اما به شرط آنکه بازی ویدیوئی قبلش وجود نداشته باشد و اضافه کرده که منتظر کرنک سوم است، به صورت سه بعدی.

6 comments:

  1. Reza Sepidar4/22/2009

    درود بر بهنام عزیز
    .
    بسیار از این نقد لذت بردم
    .
    و حتما این فیلم رو میبینم
    .
    .
    خسته نباشی
    سبز و آفتابی باشی

    ReplyDelete
  2. درود بر بهنام ناطقی عزیز. امیدوارم همیشه خوب و خوش باشی .
    یک تقاضا دارم و امیدوارم رد نکنی و اینه که درباره مستند
    American.Swing
    یک پست بدید.
    ما تنها مرجع تفسیر فیلمی که داریم شماید.
    دست ما را بگیرید
    ممنون

    ReplyDelete
  3. Anonymous4/23/2009

    درود بر بهنام عزیز
    میبخشی که این مطالب اینجا مینویسم ,آخه جائی برای نوشتن ایمیل تو سایت ندیدم.
    من تقریبا تمام برنامه هات سعی میکنم ببینم ،برام سئوال که چرا تو نقل قولت از منتقدین در نقد فیلمها هیچوقت از راجر ابرت چیزی نمیگی!؟

    ReplyDelete
  4. Anonymous4/25/2009

    سلام
    خیلی دلم می خواست از شما و بطور کلی از بیوگرافی تان بدانم ،زیرا چنان نقدهای استادانه ای دارید که آدم تحت تأثیر قرار می گیرد . خواهشمندم درصورت امکان بیوگرافی و زادگاهتان را بریمان بنویسید
    با تشکر پیمان

    ReplyDelete
  5. Anonymous4/27/2009

    به نظرم یکی از بهترین فیلمایی بود که بهنام حان به ما معرفی کردی
    امیدوارم همیشه شاد و پیروز باشید
    کامیار

    ReplyDelete
  6. یکی از بدترین فیلمایی بود که تا حالا دیدم

    ReplyDelete

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند