April 5, 2009

Adventureland

زندگی مثل شهربازی

 

adventureland_1 فیلم «سرزمین ماجرا» فیلم جدید و سوم گرگ ماتولا، کارگردان «سوپربد»، داستان تلخ و شیرین عبور از نوجوانی به بلوغ است -- یک کمدی رومانتیک جوانانه، که با شیرینی و ظرافتش از محدوده این سبک فیلم فراتر می رود، و فیلمی است موشکافانه در باره روابط و فرهنگ محیط کار. در «سرزمین ماجرا» جسی ایزنبرگ، هنرپیشه ای که معصومیت و هوشمندی نوجوان را توام دارد، یک فارغ التحصیل ادبیات تطبیقی است که می بیند مدرک او در بازار کار خواستار ندارد و سرانجام شغلی در یک شهربازی پیدا می کند به نام «سرزمین ماجرا.»

 

در این شهر بازی در شهرکی در حومه پیزبورگ در سال 1987، جوان ساده دل و باکره قهرمان فیلم، عاشق «ام» Em دختری می شود که پنهانی با جوانی که همکار و دوست اوست، رابطه دارد. نقش این دختر را نوستاره، خانم کریستن استیوارت، که با فیلم دراکولائی و پرفروش دراکولا برای نوجوانان، فیلم Twilight اخیرا مطرح شد.

 

از کارگردان «سرزمین ماجرا» که در سینمای غیرمتعارف آمریکا درخشید با یک فیلم بسیار موفق به نام «مسافران یک روزه» Day Trippers و بعد هم پارسال با موفقیت خارق العاده فیلم Superbad شروع خیره کننده ای در هالیوود داشت هم از دید هنری و هم به خاطر موفقیت مردمی.

 

* * *

 

adventureland_motolla کارگردان گرگ ماتولا Greg Mottola در سرزمین ماجرا ما را به یک شهربازی می برد بیست سال پیش در یک محله در حومه پیتزبورگ... جائی که قهرمان فیلم عاشق دختر همکارش می شود با بازی کریستین استیوارت. کریستین استیوارت، بازیگر نقش Em می گوید طبعا نگرانی هست راجع به طرز معرفی و تبلیغ فیلم این فیلم کمدی، که او می گوید ریشه در واقعیت شخصیت ها دارد. او می گوید به شخصیت هائی که دوست داریم بیشتر و بهتر می توانیم بخندیم. او می گوید خودش را یک بازیگر کمدی نمی داند و تنها در صورتی می تواند بازی کند که خودش را درنقش گم کند و وقتی شخصیت ها کامل باشند، این خودباختگی راحت تر می شود برای بازیگر.

 

رایان رینولدز، کمدین کانادائی ، و شوهر خوشبخت ستاره هالیوود، اسکارلت جوهنسن، در فیلم «سرزمین ماجرا» نقش گیتاریست ناموفق موسیقی پانک را بازی می کند که در این شهر بازی، با قهرمان فیلم، همکار است، و رابطه پنهانی دارد با دختر مورد علاقه قهرمان فیلم. رینولدز می گوید به نظر او قواعد عشق و دوستی و البته جنگ، همه در اصل پدرسالارانه هستند، و مقدار زیادی تناقض یا دوگانگی در ضوابطی وجود دارد که آدمها ناخواسته تداوم می بخشند. او می گوید رابطه عشقی پنهانی را معمولا به طور سنتی تقصیر زن می اندازند، نه مردی که با او خوابیده، در دهه هشتاد که اینطور بود و حالا هم همینطور است.

 

adventureland_jesse جسی آیزنبرگ می گوید همه شخصیت های فیلم خوب هستند، هر چند بعضی ها کارهای بد می کنند، ولی برای خودشان توجیه دارند. او می گوید شخصیتی که بدون اینکه لازم باشد به دفاع از دختر برمی خیزد را دوست دارد. منتقدها فیلم «سرزمین ماجراها» را به خاطر واقعی گرائی آن و ملموس بودن تجربه شخصیت ها دوست دارند، و همچنین برای اشاره هایش به فرهنگ عامه در بیست سال پیش، که خاطره انگیز است.

 

رایان رینولدز می گوید برای او طبیعت پیچیده شخصیت ها جالب است چون هیچکدام شرور یا قهرمان نیست. او در باره شخصیت خودش می گوید واقعا با بیننده است که بگوید این شخصیت خوب است یا بد، ولی یک آدم درهم شکسته است که به هیچکدام از آمال های خودش پایبند نمانده، چون در رویا زندگی می کند.

 

* * *

 

فیلم Adventureland در پیامد موج تازه فیلمهای نوجوانی در سینمای آمریکا می آید، راجع به پسرمردهائی که نمی خواهند بزرگ شوند، نه بعد از دبیرستان و نه حتی بعد از ترک دانشگاه، و حتی بعد از آن... در این نوع فیلمها، معمولا قهرمانها از طریق عشق یا اتفاقی که در داستان می افتد به این حقیقت تلخ ولی لازم می رسند که جوانی پایان دارد و از یک لحظه به بعد در زندگی، آدم آن نشاط و خوشباوری و سبک دلی جوانی را از دست می دهد، و جای آن را درک تلخ واقعیت های زندگی می گیرد.

 

اما در فیلم «سرزمین ماجرا،» هنرمند فیلمساز، گرگ ماتولا، این سوژه ی تقریبا دستمالی شده را بر داشته و به چیز تازه ای تبدیل کرده، یا به قول منتقد هفته نامه نیویورک، دیوید ادلستاین، آهنگهای قدیمی را گرفته و آنها در مقام های جدیدی اجرا می کند که نواهائی تشویش آمیز و نگران کننده از آنها بر می خیزد.

 

adventureland_ryan این کمدی جدید از گرگ ماتولا را پای ثابت فیلمهای جدید راجع به پسرمردها، یعنی ست روگن Seth Rogen نوشته، که سناریست فیلم Knocked Up هم بود، با همکاری Even Goldberg -- اما این فیلم هرچند راجع به بلوغ جنسی و رسیدن از نوجوانی به مردی است، فرق می کند با فیلمهائی مثل American Pie و فیلم کلاسیک American Graffiti و بیشتر شبیه شده است به فیلمی مثل «مخمل آبی» Blue Velvet از دیوید لینچ، که در باره چیزهای وهم انگیزی و بیمارگونه ای بود که زیر ظاهر سربه زیر و آرام شهرکهای حومه ای پنهان است.

 

نوجوان باکره قهرمان فیلم، که آرزو دارد محقق بشود و نویسنده مشهوری بشود، شغلی می گیرد در شهر بازی، به نام Adventureland و آنجا عاشق دختری می شود که مخفیانه، رابطه عشقی با یک جوان بزرگتر از او دارد. اما به قول منتقد این فیلم سبُک، قرار نیست تشییع جنازه باشد، و ناخشنودی که از زندگی نشان می دهد هم سنگین نیست.

 

ولی بلاهت این شخصیت و خوشباوری او، حرص تماشاگر را در می آورد برای اینکه ویژگی شخصیت پسر قهرمان فیلم، پرحرفی است. او از همه چیز مدام حرف می زند، از احساساتش، از تردیدهایش، از شکست هایش و از عشقش و مخاطب او، جرج، با بازی رایان رینولدز، مونس و همکار او در شهربازی است و از ساده لوحی این جوان که سفره دلش را برای رقیب عشقی اش باز می کند، بدون اینکه بداند اندرزهای جرج، او را از هدفش دور می کند.

 

adventureland_setاما سوای ماجرای رسیدن به بلوغ یا بزرگسالی، که در محور فیلم قرار دارد، فیلم Adventureland ساختار درونی یک شهر بازی را از درون و از دید کارکنان آن نشان می دهد. گرگ ماتولا که در جوانی در «لانگ آیلند» واقع در شرق شهر نیویورک، مدتی در یک شهربازی کار کرده است، مکانیسم درونی آن را بازسازی کرده. او تلاش کارکنان برای چیره شدن بر ملال و روزمرگی کار در شهر بازی تصویر می کند، که می کوشند موسیقی ملال آوری که مدام تکرار می شود و روح را می خراشد، از ذهن بیرون کنند. از سوی دیگر، تلاش مذبوحانه و رقت انگیز مشتریان برای خوش گذراندن در شهربازی را هم برای تماشاگر لمس پذیر می کند و از این نظر، این فضا، به فضائی شبیه است که همه سر کار تجربه می کنند و به قول منتقد کریستین ساینس مانیتور، فیلمی است در باره کار، فرهنگ کار و آدمهای کار.

 

در کل، منتقدها هم از لمس پذیر بودن فضای فیلم تعریف کرده اند و هم از شخصیت پردازی، ولی در سه روز اول اکرانش در بازار، زیاد مورد اقبال تماشاگران قرار نگرفت، برای اینکه ششم شد در میان فیلمهای پرفروش روز، که مقام چندان جالبی نیست آن هم برای گرگ موتولا، که فیلم دومش Superbad یکی از پرفروش ترین فیلمهای سال 2008 بود و ژانر یا خط سینمائی «مردپسرها» را تثبیت کرد. آن فیلم هم در باره عبور دردناک از نوجوانی به مردی بود و رسیدن به واقعیت های زندگی.

3 comments:

  1. shahab saadatyar4/10/2009

    salam aghaye nateghi kash mishod az etelaate ensane bozorgvar va andishmandi chon shoma dar dakhele iran bahre mibordim, vaghean az samime ghalb doosetoon daram, shahab, tehran

    ReplyDelete
  2. behnam fek mikonam american pai behtarin nemoni inas m30 az barnamat az andy varhol barname bezar

    ReplyDelete
  3. سلام آقا بهنام
    عاشق نقدها و برنامه هات هستم
    مدتها بود دنبال وبلاگت میگشتم
    مشخصه با مطالعه و دقیق هستی در کارهات
    امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشی
    محمدرضا-کرج

    ReplyDelete

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند