February 16, 2009

Two Lovers

سرگردان بین دو معشوق

 

 

two_lovers_01فیلم «دو معشوق» از کارگردان جوان نیویورکی، جیمز گری به سرگردانی یک جوان محجوب می پردازد بین دو دلداده، و می گویند آخرین فیلم «واکین فینیکس» است به عنوان بازیگر.

 

فیلم «دو معشوق» چهارمین فیلم سناریست و کارگردانش جیمز گری است ولی ظاهرا برای واکین فینیکس، انتهای راه محسوب می شود. چون گفته دیگر در فیلمی بازی نخواهد کرد. چند ماه پیش هم در یک گزارش دیگر، تصویر و صدای خودش را داشتیم که این را اعلام می کرد... ولی اینکه حقیقت دارد یا نه، نمی شود گفت. چیزی که حقیقت دارد این است که این را اعلام کرده.

 

واکین هنوز چهل سالش نشده ولی از بچگی، از 9 سالگی جلوی دوربین بوده... نزدیک به 40 فیلم و سریال بازی کرده در 25 سال گذشته... حالت محجوب و مرددی که دارد، به خیلی از نقش ها، ابعاد غیرقابل انتظار بخشیده، مثل همان نقش سزار رم در فیلم گلادیاتورکه واکین آن را علیرغم سنگدلی و خشونت، آسیب پذیر و نرمخو هم ساخته است.

 

اما در فیلم «دو معشوق» واکین فینیکس، نقش یک جوان ترشیده، کمرو و محجوبی را بازی می کند سی وچند ساله، که هنوز در منزل پدرش یک اطاق دارد، و ظاهرا بعد از اختلال روانی ناشی از شکست عشقی، به دو زن بر می خورد و عاشق هر دو می شود. یکی از آنها با بازی گوئنت پالترو، معشوق یک مرد زن دار است، و دیگری با بازی وینیسا شا، دختر شریک آینده پدرش است در مغازه اطوشوئی. آنها ساکن محله ای در یکساعتی مرکز نیویورک هستند که بیشتر اهالی آن را یهودی های مهاجر از روسیه تشکیل می دهند، محله ای است که جیمز گری، سناریست و کارگردان فیلم آنجا بزرگ شده و سه فیلم قبلی اش را هم آنجا گرفته.

 

فرق این فیلم این است که اولین بار است که نبردهای پلیس و جنایتکاران و تبهکاران سازمان یافته روسی را کنار گذاشته و به روابط انسانی می پردازد که در آنها تیراندازی و اسلحه، تعیین کننده نیستند. یک فیلم جمع و جور عشقی با درک عمیقی از مکان و فضاسازی، که تا ساکن نیویورک نباشی نه می توانی آن را بسازی نه می توانی کاملا حسن آن را درک کنی.

 

***

 two_lovers_3

در سینمای هنری Sunshine در جنوب منهتان، شب پیش از روز عشاق، Valentine's Day هنرمندان فیلم «دو معشوق» جمع شده بودند، برای افتتاح اکران عمومی این فیلم، و از جمله حاضران، واکین فینیکس بازیگر اصلی این فیلم بود که از وقتی اعلام کرده دیگر نمی خواهد در فیلمها بازی کند، ریش گذاشته. خانم گوئنت پالترو می گوید چون هم موطلائی است و هم یهودی، و بنابراین زن آرمانی برای مردهای یهودی.

 

خانم شا می گوید حرفهای واکین در باره نقش، خیلی ذهنی است، چون یک بازیگر متدی است، و به آن صورت در نقش فرو می رود، نه به صورت فکری، چون روشنفکر نیست، بلکه خیلی عاطفی است و این از طرز بازی کردنش هم معلوم است.

 

اما برای خبرنگارها، موضوع کناره گیری واکین فینیکس از بازیگری هنوز تازگی دارد. همبازی او خانم شا می گوید از این خبر ناراحت است چون دیگر نمی تواند با این بازیگر خوب کار کند. برای کارگردان جیمز گری این خبر مهم تر است برای اینکه هواکین نقش اصلی را در تمام فیلمهای او بازی کرده است.

 

  جیمز گری می گوید به دلایل خودخواهانه، از این خبر خوشحال نیست به خصوص که واکین حتی زنگ نزد که خبر را به او بدهد بلکه زنش به او گفت و روی وبسایت در آشپزخانه آن را خواندند در یک وبسایت و واکین مثل راسپوتین ریش گذاشته بود. ولی جیمز گری می گوید البته غمگین شد ولی هواکین دو هفته بعد به او توضیح داد که سی سال است بازی می کند و گفت تو هم بعد از سی سال خسته می شوی از این کار. گری می گوید واکین به او گفته که حرف تازه ای ندارد و دیگر جالب نیست.

 

***

 

two_lovers_1جیمز گری، یکی از امیدهای سینمای آمریکاست که هر چند متولد نیویورک است ولی وقتی در لس آنجلس دانشجوی سینما بود، آنجا استعداد او کشف می شود و با تشویق چند تا از آدمهای حرفه ای که کارهای دانشجوئی او را دیده بودند، در 25 سالگی اولین فیلمش را می سازد، فیلم اودسای کوچک، که در سال 1994 یعنی 14 سال پیش، جایزه دوم فستیوال ونیز را برنده شد. اودسای کوچک اسم یک محله است از ناحیه برایتون بیچ واقع در بروکلین نیویورک، که بیشتر مهاجرهای یهودی، وطبعا تبهکاران و مافیا و قاچاقچیان انسان و اسلحه هم آنجا هستند.

 

  بعد از آن سه تا فیلم ساخته، یکی Yards یا میادین، که یک فیلم سیاه یا Noir بود در باره نقش تبهکاران روسی در فساد در اداره قطار زیرزمینی شهر. فیلم سومش هم یک فیلم سیاه بود دو سال پیش با نام «شب مال ماست» در باره مبارزه تبهکاران سازمان یافته یا مافیای روسی با پلیس بروکلین... با فیلم «دو معشوق» از سیاه سازی بیرون کشیده و به عشق پرداخته، منتهی این عشق هم مثل همه عشق ها نیست.

 

اهمیت این فیلم در این است که مثل دیگر فیلمهای جیمز گری، ما را می برد به جاهائی از نیویورک که کمتر در فیلم ها نشان داده می شود، محلات مردمی شهر، که میلیونها انسان طبقه متوسط زندگی های عادی و بی سروصدائی دور از های وهوی مرکز شهر می گذرانند، زندگی هائی است که شاید نسل هاست تغییر زیادی نکرده.

  two_lovers_poster

شخصیت لنرد، با بازی فینیکس، بین دو زنی که وارد زندگی اش شده اند، سرگردان است. یکی، موطلائی بی قراری است اسیر یک رابطه بن بست با مرد زن دار، که عشق او، وعده ماجرا و زندگی پرمخاطره ای را در دور دستها، در شهری دیگر می دهد، وعده تغییر انقلابی است و فرار از زندگی ای که دارد، اما دختر دیگر، تمثیل تداوم زندگی است به شکلی که هست... چیزی که شاید می خواهد از آن فرار کند.

 

در این فیلم هر چند عاشقانه است، ولی شخصیت واکین فینیکس با همان تردیدی روبروست که در فیلم We Own The Night می بینیم، و به قول ای او اسکات، منتقد نیویورک تایمز، این نقش معادل نقش جوان یهودی آمریکائی در تمام ادبیات و سینمای و تلویزیون معاصر است، یعنی حتی مثل جری ساینفلد، شخصیت مشهور سریال کمدی تلویزیونی، و دهها شخصیت دیگر، در کشش دوگانه ای است یکی به طرف خانواده و وظایف سنتی مذهبی و دیگری، فشار درونی برای رهائی و احراز هویت شخصی وانفرادی، یعنی هم می خواهد پسر خوب باباش باشد هم می خواهد زندگی پرمخاطره، آزادی فردی را تجربه کند. یعنی بین سنت و انقلاب... بین وفاداری به ارزش ها، و ماجراهای ناشناخته.

 

از همه این نقدهای مثبت که بگذریم، باید اشاره کنیم به نقدهای شدیدا تند روزنامه های مردمی، مثل نیویورک پست که نوشته فیلمی است که بی معنی جلو می رود و تنها جاذبه فیلم را یک لحظه از فیلم می داند که یکی از سینه های گوئنت پالترو از سینه بند بیرون می افتد، ولی تماشاگر تا آن موقع دیگر حوصله اش از این فیلم دلتنگ کننده و کسالت بار سر آمده.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

اما خیلی از منتقدها هم در نشریات سنگین تر، از این فیلم تعریف کرده اند. مثلا جو مورگنسترن در وال استریت جورنال، نوشته هنرمندی که با فیلمهای پلیسی جنائی به شهرت رسیده، حالا استعداد نامنتظر خودش را برای معماهای عشق نشان می دهد. از دید بتسی شارکی در لس آنجلس تایمز، هر چند درونمایه هائی مثل تنهائی و از خود بیگانگی، تازگی ندارند، اما بازی واکین فینیکس کنجکاوی تماشاگر را زنده نگه می دارد. دیوید ادلستاین در هفتگی نیویورک تاکید کرده که علیرغم بازی درخشان پالترو، فیلم در واقع مال واکین فینیکس است که بار دیگر، شگفتی زاست.

1 comment:

  1. قبل از اینکه سینه بند گوئنت پالترو از سینه اش بیافتد صحنه بوسه واکین با وینیسا شا وکار های بعد از ان حس رمانتیک فیلم را بالا میرود و بر خلاف نظر روزنامه نیویورک پست حوصله مخاطب سر نمیرود.نقد منفی کلمه نقد منفی نیست مثبت هم میتونه باشه)من به دست فیلم اینه که اگردست کش هایی که وینیسا شا به واکین داده بود قبل از اینکه پالترو از رفتن منصرف شود روی واکین تاثیر می گذاشت به نظر من زیبا تر بود .در ضمن فیلم شباهت های زیادی به فیلم مچ پوینت به کارگردانی وودی الن داشت
    با تشکر میلاد 20 ساله تهران

    ReplyDelete

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند