February 17, 2009

Gomorrah

گوموره، رویه دیگر یک فیلم مافیائی

 

 

Gomorra-1فیلم گوموره، که به گفته خیلی از منتقدها، بهترین فیلمی است که در سال گذشته از اروپا به آمریکا وارد شد. ولی معلوم نیست چرا اسمش در میان اسامی نامزدهای جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان نیست؟ این نکته ای است که تقریبا تمام منتقدانی که در باره فیلم گوموره مطلب نوشته اند، یادآور شده اند که جای این فیلم در میان نامزدهای اسکار خالی است.

 

فیلم گوموره بر اساس کتابی ساخته شده به همین نام از نویسنده ایتالیائی روبروتو ساویانو Roberto Saviano که کتاب داستانی هم نیست، بلکه یک کتاب مستند است در باره خانواده یا بهتر بگوئیم نظام تبهکاری که همه دادوستدهای غیرقانونی از مواد مخدر گرفته تا رشوه و خرید و فروش اموال مسروقه را کنترل می کند در شهر ناپل... به این نظام در ایتالیائی کومورا Comorra می گویند، و اسم فیلم، بازی با این واژه است، که آن را اسطوره ای می کند، و ربطش می دهد به شهر باستانی گوموره که نزدیک شهر دیگری بود به نام سدوم که بنا به روایتی دو هزار سال پیش از میلاد به خاطر فساد و ظلم مردمش زیر آب رفت، و به روایت دیگر دچار صاعقه شد.

 

فیلم گوموره ساختار اپیزودیک دارد و پنج داستان آن همه، در حوالی آپارتمانهای فقیرنشین سازمانی نیمه مخروبه در حوالی ناپل اتفاق می افتد و تماشاگر خیلی زود متوجه می شود که این فیلم آن روی سکه فیلمهای مافیائی مثل گادفادر Godfather و سوپرانو و Scarface است برای اینکه تصویری واقعی گرایانه و چندش آور و حتی ترحم برانگیز نشان می دهد از فروش مواد مخدر و تبهکاری مرگبار همراه آن و فقر و محرومیتی که به همراه می آورد.

 

***

 

فیلم گوموره، برخلاف فیلمهای آشنای مافیائی، لحنی مستند دارد و نبرد تبهکاران سازمان یافته را در محلات و خیابانهای محل حادثه فیلمبرداری کرده. کارگردان ماتئو گارون محل فیلمبرداری در دو ساعتی رم را به صحنه جنگ تشبیه می کند آنهم در ایتالیای سال 2008.

Gomorra-3 

برای ساختن فیلم، به جای استودیوهای رم، گامون به محلات فقیرنشین محل فعالیت موادفروشها رفت. او می گوید هر سه روز یک نفراینجا کشته می شود یعنی 4 هزار نفر در سی سال گذشته، و جالب است که جنایات همچنان ادامه دارد. گارون می گوید می خواست حس بودن در این محل را به تماشاگر فیلم منتقل کند. فیلم «گوموره» تاثیر فیلمهای هالیوودی در باره مافیا بر زندگی تبهکاران را نشان می دهد.

 

گارون می گوید نمونه تبهکار همان است که در فیلمهای کاپولا، اسکورسزی یا ترنتینو هست، و در این فیلم نشان می دهد که الگوی زندگی تبهکاری همان فیلمهائی هستند که آن را فریبنده و باشکوه جلوه می دهند، ولی در ضمن نشان می دهد که زندگی واقعی آنها با الگوی سینمائی اش خیلی تفاوت دارد. بسیاری از آدمهای محل، که بعضی نزدیک به دستجات تبهکاری، نقش های مختلف فیلم را بازی می کنند.

 

گارون می گوید برای او مهم بود به این شخصیت ها نزدیک شود و دنیای مغشوش خاکستری رنگی را نشان دهد که خوب و بد، قانونی و غیرقانونی کنار هم قرار می گیرد. او می گوید قبلش فکر می کرد سیاه یا سفید است وحالا می بیند که خاکستری است.

 

***

  

Gomorra.2مافیائی که ما می شناسیم، مافیای سیسیل است که به آمریکا مهاجرت کرد در قرن نوزده. فیلمهای هالیوودی، گادفادر مثلا، و همه دیگر، در باره این مافیاست. مافیای ناپل، برعکس مافیای سیسیل، در آمریکا، و در فرهنگ عامه، حضور ندارد، اما بزرگترین تشکیلات تبهکاری سازمان یافته در ایتالیا است که به آن می گویند کامورا Camorra، به معنی «دسته» که گفتم اینجا آن را اسطوره ای کرده با تغییر اسم آن به گوموره، متشکل است از صد دسته به هم پیوسته که جمعا 7 هزار تبهکار عضو آن هستند و در همه کاری هست، از مواد مخدر گرفته، تا قاچاق سیگار، اسلحه، آدم برای فحشا. این اولین بار است که حکومت ترور و وحشت این مافیا، به تصویر کشیده می شود، یعنی از عالم واقعیت منتقل می شود به عالم تخیل و سینما...

 

با این حال، ظاهرا و شاید به همین خاطر، این فیلم با فیلمهای دیگر مافیائی فرق دارد. گوموره، فیلم که جایزه اول فستیوال کان را برنده شد و از طرف ایتالیا برای شرکت در اسکار نامزد شده بود، برخوردش نه تنها با فیلمهای مافیائی چینه چیتا و هالیوود متفاوت است، بلکه کتابش هم فرق دارد. کتاب روزنامه نگار روبرتو ساویانو در باره مافیای ناپلی، به سبک شخصی و ذهنی، و به اصطلاح روزنامه نگاری گانزوئی نوشته شده، یعنی خبرنگار خودش و احساسات خودش را وارد موضوعی که گزارش می دهد کرده، اما برخورد سینماگر با همین قصه ها، خیلی خشک تر و واقع بینانه تر است.

  Gomorra-4

از سوی دیگر می توان این فیلم را ادعانامه ای دانست علیه سینمائی که حالا، در خدمت هنر، یا در خدمت فروش گیشه یا هر چه، آمد با استفاده از جذابیت مغناطیسی هنرپیشه های برجسته و همه امکانات نمایشی و ترفندهای بصری، داستانهای مربوط به جنایت و تبهکاری و پول در آوردن از طریق های خشن را در فیلمهای به یادماندنی، جاودانی کرد. خوب، این فیلمها همانطور که الهام بخش تماشاگران و هنرمندان هستند، می توانند الهام بخش تبهکاران باشند.

 

یک فصل از فیلم اساسا به عشق و علاقه و اشتیاقی اختصاص دارد که گنگسترهای این مافیای خشن نسبت به فیلمهای مافیائی هالیوود نشان می دهند. فیلم هائی مثل پالپ فیکشن Pulp Fiction، و گودفلاز Goodfellas و گادفادر البته، برای همین است که در نگاه سرد و خشک و بی عاطفه ای آقای گارون این داستانها در باره خشونت و استیصال را فیلم کرده، شخصیت رنگارنگ و جذاب مثل دونیرو در گودفلاز وجود ندارد، خبری از مادرهای چاق و موسفیدی که در خانه های قشنگ اسپاگتی هم می زدند در فیلمهای مافیائی ایتالیائی، یا خبر از آدمهای خوشپوش و خوش سلیقه ای که بعد از تیراندازی اپرا گوش می کردند، نیست... حتی از موسیقی هیجان انگیز برای خط کشیدن زیر لحظات اوج عاطفی نیامده استفاده کند، و حاصل کار، به قول مانولا درگیس منتقد نیویورک تایمز، یک عکس مقطعی است که انگار از جهنم برداشته باشند. حس اینکه شما دارید جهانی کاملا بیگانه را نگاه می کنید از لحظه شروع فیلم بیدار می شود.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی
گارون، که در آمریکا زیاد شناخته شده نیست، از عوامل زیادی برای جذاب کردن داستانها و واقعیت بخشیدن به آنها استفاده کرده از جمله قاطی کردن مردم عادی محل با بازیگران حرفه ای برای ایفای نقش ها، فیلمبرداری رودست از صحنه ها توسط خودش، لوکیشن های واقعی، ولی افشاگری اش، این فیلم آن را ممتاز می کند، اینکه با لحن صادقانه و بدون اغراق، پهنای قدرت و عملیات این مافیا را نشان می دهد که چگونه دامنه آن به جاهائی که تصورش را نمی توان کرد، گسترش پیدا می کند.

 

به قول منتقد ویلج وویس، جی هوبرمن، این یک نوع تازه ای از فیلم مافیائی است که آن را یکجور رپورتاژ نئورئالیست اسم گذاشته که زیاد وارد شکافتن علت و عمق حوادث نمی شود. منتقد لس آنجلس تایمز، کنت توران، از بی رحمی عمیق داستانها و شخصیت ها تعریف کرده و نوشته در جهان بیرحم این فیلم، هیچ انگیزه یا واکنش انسانی، تنبیه نشده باقی نمی ماند.

No comments: