February 19, 2009

Coraline

رویای کودکی: گریز از خانواده

coraline_1 یک فیلم عروسکی - کاری از جادوگر سینمای عروسکی آمریکا، هنری سلیک -- گذاری است به دنیای رنگین اما کابوس وار یک دختر 11 ساله، که از طریق دریچه ای کنار دیوار اطاقش، وارد جهانی موازی با این جهان می شود که اولش خوشرنگ و دل انگیز به نظر می رسد، ولی به تدریج به کابوسی تبدیل می شود. بعضی از منتقدها نوشته اند این جهان کابوس وار که با مهارت و ظرافت زیادی ساخته شده، به قدری موثر است و تکان دهنده، که شاید خواب آدمهای بزرگ را پریشان کند، چه رسد به بچه ها، اما این حسن فیلم است نه عیب آن.

  کورلاین براساس کتابی است از نیل گایمن Neil Gaiman، نویسنده انگلیسی که بیشتر آثار تخیلی سیاه و افسانه علمی می نویسد و هواداران پر و پا قرصی در همه دنیا دارد، به قدری که او را به یک ستاره موسیقی راک تشبیه می کنند. همین کتابش به 30 زبان ترجمه شده و میلیونها نسخه فروش کرده. فیلم کورالاین کاری است از هنری سلیک، که با فیلم «کابوس قبل از کریسمس» Nightmare Before Christmas که تیم برتن Tim Burton تهیه کرده بود، تسلط خودش را به فیلم عروسکی و همچنین گرایش خودش را به فضاهای کابوسی نشان داد.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

در جهان دختر 11 ساله قهرمان فیلم کورالاین، که همراه پدرمادرش به خانه ای خارج از شهر نقل مکان کرده، زندگی پر است از لحظات کسالت بار و دردسرهای ریز و درشت. شبی کارولاین در سوراخ کنار دیوار، راهی می یابد به یک جهان موازی ولی رنگارنگ، با پدری و مادری شبیه پدرومادر خودش هستند، اما متفاوت. نویسنده نیل گایمن می گوید دنیای تازه برای کورالاین جالبتر است از ، رنگین تر و با حال تر است، تا این که متوجه می شود مادر دیگرمی خواهد او را در همان دنیا نگه دارد و دردسر از اینجا شروع می شود.

 

داکوتا فننیگ بازیگر نقش کورالاین می گوید خوشحال شد وقتی شنید از این کتاب می خواهند فیلم عروسکی بسازند، به خاطر قابلیت های خلاقه و بصری فیلم عروسکی به سبک «استاپ موشن.» داکوتا فنینگ می گوید ما همیشه چیزهائی می خواهیم که نمی توانیم داشته باشیم و این فیلم جنبه منفی آن را نشان می دهد که به بچه ها در همه سن ها می گوید خوشحال باشید از آنچه دارید برای اینکه چیز دیگر ممکن است به آن خوبی نباشد که فکرمی کنید.

 

تری هچر Terry Hacher، بازیگر نقش هر دو مادر، می گوید برای بازی صدای مادر واقعی، موهاش را عقب گوله بست و سعی کرد حالت جدی و خشکی به خودش بگیرد، ولی برای مادر دیگر، کفش پاشنه بلند پا کرد که به او حالت... او می گوید همه اش به کفش مربوط است.

 

هنری سلیک می گوید فیلم انیمیشن عروسکی به سبک استاپ موشن کیفیتی بی زمان دارد، و هیچوقت قدیمی نمی شود و سبکی است که همیشه می توان به آن بازگشت. او می گوید معجزه استاپ موشن این است که وقتی یک عروسک درفیلم زندگی پیدا می کند، این یک اجرای بازیگری است از طریق عروسک توسط سازنده، مثل هنرپیشه معمولی در اولین کادر شروع می شود و مثل هنرپیشه ها عادی باید به موقع سرجایش برسد و دیالوگش را بگوید. اجرا است.

 

گایمن می گوید هنری سلیک کتاب او را سینمائی کرده، با آن بازی کرده، چون صحنه هائی در کتاب هست که دختر تنها با خودش فکر می کند، و تصویری نیست. او می گوید هر چه روی صحنه می بینید ساخته شده، هر زبانه علف را یک نفر بریده و نقاشی کرده هر درخت را ... او می گوید اینجا در این استودیو، اطاقهائی هست که آدمها نشسته اند درخت می سازند و رنگ می زنند.

 

**

 

coraline_production2سالی یکی دو تا فیلم عروسکی به این صورت بیشتر ساخته نمی شود. چون خیلی زحمت دارد. هر ثانیه که در فیلم می بینید، متشکل از 24 عکس است، که دانه دانه گرفته شده. تمام عروسکها، تمام دکور، تمام اشیائی که می بینی ساخته می شود و 24 بار در ثانیه، تغییر داده می شوند و عکس گرفته می شود تا یک ثانیه از فیلم درست شود و نتیجه، برخلاف نقاشی متحرک به طریق سنتی یا نقاشی متحرک از طریق گرافیک کامیپوتری، خیلی زنده تر و قابل لمس تر است برای تماشاگر، به خاطر اینکه سه بعدی است، و این را تماشاگر حس می کند. در خیلی از فیلمهای نقاشی متحرک، با گرافیک کامیپوتری خیلی سعی کرده اند فضاهای سه بعدی به وجود بیاورند، چنانکه حتی سه بعدی آن را در فیلم Bolt در باره ابرسگ قهرمان دیدیم، در آن اغراق هم شده، ولی فضای سه بعدی واقعی که دوربین و هنرپیشه ها داخل آن حرکت کنند، چیز دیگری است. کنت توران Turan، در لس آنجلس تایمز هم نوشته این اولین فیلم معاصر است که تجربه سه بعدی بخشی ذاتی از قصه تبدیل می شود به جای اینکه یک ادا باشد. و هنری سلیک، سازنده این فیلم، سرآمد این رشته است از سی سال پیش، با فیلمهای کوتاهش و حتی آگهی های تبلیغاتی که با استفاده از این تکنیک درست کرده، هنوز معروف است و در یادها هست و در موزه ها نگه می دارند.

 

سلیک از همان فیلم اولش، کابوس قبل از کریسمس، یا فیلم اخیر ترش، جیمز و هلوی غول آسا James and the Giant Peach به ساختن فضاهای غریب و تاریک و ترسناک علاقه و تمایل نشان داد و بیخود نیست که با تیم برتن، جادوگر اینجور صحنه ها، کار کرده.. خیلی صحنه ها در این فیلم هست که ممکن است بچه ها را بترساند، اما به قول ای او اسکات، منتد نیویورک تایمز، وجود صحنه های ترسناک برای بچه ها در این فیلم، یک هشدار نباید تلقی شود بلکه یک توصیه است، نوعی تمجید از این فیلم است، برای اینکه ترسیدن در سینما، یکی از لذایذ سینمارفتن در کودکی و نوجوانی است به شرطی که کار به خشونت کشیده نشود. یعنی وحشت در سینما، چیز خوبی است و وزنه ای است در برابر مطالب گاه کشدار و گاه کسالت آور و از صافی گذشته ای که در مدرسه جلوی بچه ها می گذارند.

 

این روزها، کمتر این را در سینما می بینیم و ترس، یا ادبیات وحشت، به خصوص از نوع نوجوانانه ی آن، بیشتر در قلمرو کتابها پیدا می شود، از نویسندگانی مثل آر. ال. استاین R. L. Stine ، یا روآلد دال Roald Dahl ، نویسنده چارلی و کارخانه شکلات سازی، و همین آقای نیل گایمن، نویسنده ی کتاب کورالاین که کتابی نوشته پر از تعلیق، پر از تحرک، و پر از وقایع سریع و گیرا. و جذابیت کار کارگردان هنری سلیک در برگردان این اثر به فیلم این است که به جای حرکت سریع به طرف اوجهای تکان دهنده که خاص فیلمهای کودکان و نوجوانان است، روی صحنه های ترسناک و فضاهای تخیلی، مکث کرده.

 

coraline_henry داستان آن ظاهرا ریشه در همه جزئیات خانوادگی ریشه دارد. تجربه بزرگ شدن در خانواده های امروزی است که نیل گایمن آن را به صورت این قصه فانتزی از دید این بچه نوشته. در این کتاب، خانواده امروز، پدرومادرهای گرفتاری که خیال می کنند همین که زحمت می کشند خرج بچه را می دهند یعنی رسیدگی به نیازهای بچه، و واقعا به روحیات بچه کاری ندارند، موضوع این کتاب است، یعنی خانواده امروزی را چیزی تصویر کرده که بچه آرزو دارد از آن فرار کند. کورالاین هم یک دختر بچه 11 ساله است که فکری جز فرار از محیط خانواده ندارد. و در این داستان، تخیل بچه به صورت یک مفر یا گریزگاه توصیف شده، گریزگاهی ناشناخته که می تواند ترسناک و تهدیدآمیز باشد. اینکه این کتاب و این فیلم، این کار را در داخل محدوده ژانر فیلم و کتاب برای بچه ها انجام می دهد، آن را ترسناک تر و دل انگیز تر می کند و ساده گیرانه است اگر بگوئیم دریچه ای کنار اطاق که قبلا کچ کرفته بودند ولی باز می شود به آن دنیای دیگر، در واقع دریچه ای است به روی ناخودآگاه، و از این بحث های فرویدی که کهنه شده.

 

coraline_2یکی از جذابیت های این فیلم، همین عروسکی بودن آن است چون می توانستند این داستان را به صورت یک فیلم معمولی یعنی با هنرپیشه ها و صحنه های زنده بگیرند، ولی به قول نیک میک لاسال، منتقد سنفرانسیسکو کرانیکل، در این صورت یا خیلی پوچ از آب در می آمد یا خیلی ترسناک می شد. این مننتقد از زیبائی این فیلم تعریف کرده و نوشته جذابیت آن در زشتی آن است و از متد ترسناندن در این فیلم استفاده کرده که اول با گلهائی که سه بعدی می شکفند جلوی چشم ما در باغی پر از مهتاب، یک نوع ایمنی کاذب به وجود می آورد، قبل از اینکه به جاهای ترسناکش برسد. تقریبا تمام منتقدها سعی کرده اند با جذاب ترین واژه ها از این اثر هنری ستایش کنند. لیزا شوارتزبام، در EW نوشته آنها که به کتاب علاقه دارند، هم نمی توانند از تحسین این فیلم خودداری کنند، با اینکه بعضی قسمت های کتاب تغییر کرده، مثلا برای کورالاین یک دوست پسر تراشیده اند در فیلم. این منتقد نوشته این فیلم جادو است، از لحظه شروع تا پایان فهرست اسامی همکاران در انتهای فیلم. بنابراین توصیه کرده وقتی اسامی می آید، ندوید طرف درهای خروج، برای اینکه جادو همچنان ادامه دارد.

No comments: