June 1, 2009

Into the Storm (on HBO)

چرچیل، نخست وزیر جنگ

 

into_the_storm-4 فیلم تلویزیونی «درون توفان» --  به بررسی روحیات وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا می پردازد از آغاز جنگ دوم جهانی، هنگامی که مسئولیت خطیر اداره جنگ را که هیچ سیاستمداری نمی خواست، پذیرفت تا پایان جنگ، که رای دهندگان بریتانیا به او رای ندادند. نقش چرچیل را هنرپیشه ایرلندنی برندن گلیسن بازی کرده است. این  فیلم ادامه کار سال 2002 سناریست آن «هیو وایتمور» است در فیلم «در آستانه توفان» که مشکلات زندگی چرچیل را در سالهای قبل از جنگ نمایش می داد.

 

فیلم تلویزیونی «درون توفان» شب گذشته، یکشنبه شب، برای اولین بار از شبکه HBO آمریکا پخش شد و بخشی هائی از جهان نادیده چرچیل را به روی تماشاگران گشود.چون همه می دانند که چرچیل با روحیه ای شکست ناپذیر انگلستان را زیر حمله آلمان، به پیروزی رسانید ولی کسی در باره خود چرچیل زیاد نمی داند. شاید به همین دلیل، تماشای لحظه های تصمیم و تردید یک رهبر سیاسی که به مردمش روحیه مقاومت و سختکوشی و امید به پیروزی را الهام بدهد، حالا که نزدیک به شصت سال از آن دوره می گذرد، همچنان تازگی داشته باشد.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

«درون توفان» یک فیلم جنگی نیست، بلکه یک درام است در باره آنچه درون یک رهبرسیاسی - نظامی  می گذرد، در دوره جنگ، و تاثیری که بر ملت دارد، هم در جنگ و هم در صلح، برای  اینکه چرچیل به عنوان رهبر بریتانیا در جنگ مظهر پیروزی نظامی و ملی است و بعد از جنگ، به عنوان یک سیاستمدار سازش ناپذیر که تحول اجتماعی و اقتصادی کشور را تشخیص نداد، مظهر شکست سیاسی می شود، و شاید جذابیت فیلم «درون توفان» هم در همین دوگانگی باشد که در شخصیت این آدم نشان می دهد.

 

مدیریت تولید این فیلم با دو تن  از برجسته ترین هنرمندان سینمای جهان است، یعنی ریدلی اسکات و برادرش تونی اسکات، هر دو صاحب چندتا از فیلمهای کلیدی  تاریخ سینما، و کار یک کارگردان کهنه کار ایرلندی تبار است --    تدیوس اوسالیوان Thaddeus  که کارگردانی را سی سال پیش در انگلیس  شروع کرد، هم در سینما و هم در تلویزیون. اخیر مینی سری «جزیره در جنگ» Island at War را ساخت.

 

بازیگر ایرلندی برندن گلیسن با ایفای نقش چرچیل به فیلم تلویزیونی «درون توفان» عمق و اعتبار بخشیده.  گلیسن می گوید دلیل اینکه فیلم درون توفان نام دارد این ست که چرچیل را در دوران جنگ، در قهرمانی ترین و مقاوم ترین دورانش نشان میدهد و رابطه او و زنش را نشان می دهد، بعد از جنگ، که به تعطیلات می روند و ازدواجشان زیر فشار قرار می گیرد. او می گوید فیلم چرچیل را در طول جنگ نشان می دهد و تاثیری که جنگ بر او و زندگی خانوادگی اش برجای گذاشت.


storm_scene فیلم «درون توفان» می کوشد روحیات درونی چرچیل را بر اساس نوشته های خود او و دیگران بازسازی کند، به صورت خاطره هائی که هنگام آخرین مبارزه سیاسی عمرش در انتخابات بعد از جنگ، به یادش می آید. منتقدان از بازی جنت مک تی یر در نقش همسر چرچیل Clementine   تعریف کرده اند.

 

گلیسن می گوید بعد از یک فیلمبرداری امتحانی، کار شروع شد و آن موقع بود که به محتوای دراماتیک اثر پی برد. او بعد از تعریف از کار سناریست می گوید این یک فیلم مستند نیست و تاریخ را دنبال نمی کند بلکه در باره ازدواج چرچیل است و دو آدم خارق العاده، آسیب پذیر و خسته در پیامد جنگ. او می گوید چالش بزرگی بود و ترس از آن بعد از شروع فیلمبرداری به دل او نشست اما پیشنهاد نقش های خوب، زیاد  نیست.
گلیسن می گوید چرچیل به جنگ مایل بود و نقلی از او در فیلم هست که دلش برای جنگ تنگ شده. چرچیل مردی پیچیده بود، پر از فضیلت، اما مشهور است که اول آشنائی، فقط عیب های او را یکجا می دیدی، اما یک عمر طول می کشد که فضیلت های او را دانه دانه کشف کنی. بازیگر گلیسن می گوید او هم اول چرچیل زورگو و پرصدا را یافت، ولی به تدریج به آسیب پذیری های او پی برد.

 

«درون توفان» فیلمی آموزنده است در باره جنگ دوم، با اینکه به قصد آموزش ساخته نشده.  این فیلمها دنبال درام هستند که نمایش بدهند در زندگی شخصیت های آشنا و با اتکا به دانش تماشاگر از وقایع، ولی همین دراماتیزه کردن  حوادث، به تماشاگر کمک می کند برای درک بهتر تاریخ و نقش آدمها و رهبرها در پیشبرد حوادث. مثلا در این فیلم، خیلی تاکید هست بر رابطه هیتلر با فرنکلین روزولت، رئیس جمهوری افسانه ای و زمینگیر آمریکا در دوران جنگ، و همچنین رابطه دوتای آنها با استالین، که به پیمان یالتا انجامید در شرایطی که هر دو رهبر تضعیف شده بودند و استالین توانست اروپا را دوشقه کند. نشان می دهد که تصمیم ها را در تالارهای قدرت چطور گرفته می شد.

 

از جمله صحنه هائی از آن در تهران می گذرد، در جریان دیدار مشهور دو رهبر غربی با استالین، که مقارن شده بود با روز تولد خود چرچیل، و میهمانی عظیمی در سفارت انگلیس در تهران که در کتابها در باره اش خوانده ایم.  توانائی بازی گلیسن چشمگیر است، به خصوص وقتی با بازی عاطفی و جذابش مقایسه کنیم در نقش یک  آدمکش قلدر ولی احساساتی و دوست داشتنی.

 

کتاب در باره چرچیل و جنگ  دوم که شاید یک کتابخانه را پر کند. ولی این فیلم قصد دارد از نظر عاطفی حرف تازه ای داشته باشد.  از فیلمهای خبری آن زمان استفاده می کند که هم داستان را جلو ببرد و هم نشان دهد که چرچیل و مردان دیگر که تصمیم ها را می گرفتند چطور از فداکاری و ایثاری که تصمیم های آنها به بار می آورد، آگاه بودند و چه تاثیر روانی بر آنها می گذاشت.

 

into_the_storm-1 ولی  حرف تازه، شاید این باشد که  نشان می دهد که رهبرها همیشگی نیستند. چرچیل در دورانی که همه سیاستمداران از مسئولیت فرار می کردند، مسئولیت جنگ و پیروزی یک ملت کلیدی در جنگ جهانی دوم را به دوش گرفت به طوری که در فیلم می بینیم، شاه انگلستان می گوید من اگر بروم، برای من جانشین هست اما برای تو جانشینی نیست. اما همین نخست وزیر قلدر و شکست ناپذیر، درست بلافاصله بعد از جنگ مورد مصرف خودش را از دست می دهد.

 

هرچند در فیلم با زندگی داخلی او سرو کار داریم که چطور با این واقعیت روبرو می شود و چه اعصابی از خودش و  از زنش داغان می کند.  بنابراین شاید این زاویه از زندگی او دراماتیزه نشده بود و ساخته شدن آن در این زمان شاید بی ارتباط به جرج بوش، رئیس جمهوری قبلی آمریکا نباشد که به خاطر سختگیری اش در جنگ با تروریسم، محبوبیتش را در قبال ملتش از دست داد، هر چند که باعث شد هفت سال بعد از 11 سپتامبر، آمریکا از تهدید حملات تروریستی در امان باشد. البته چرچیل به تدریج که شهرتش به عنوان رهبر قهرمان جنگ جا افتاد، بار دیگر در دهه 1950 به صندلی صدارت عظما باز گشت و شاید جرج بوش هم در آینده محبوبیت بدست بیاورد.


در باره چرچیل و جنگ دوم، فیلم مشهور در آستانه توفان به خاطر نگاهش به زندگی داخلی نخست  وزیر و زنش، خیلی به این فیلم نزدیک است. در تصویرکردن چرچیل، گلیسون رقیب سرسختی دارد در هنرمند پیش کسوت انگلیسی «آلبرت فینی» که چرجیل را جاودانه کرده است آن هم در مقابل هنرپیشه ای مثل ونسا ردگریوز Vanessa Redgraves در فیلم The Gathering Storm  یا «در آستانه توفان» که سناریوی آن را هم سناریست این فیلم یعنی هیو وایتمور Hugh Whitemore نوشته.

 

فیلم در آستانه توفان که سال 2002 بیرون آمد،  به دوره زندگی چرچیل درست قبل از جنگ می پردازد که همراه با همسرش کلمانتین زندگی سختی داشتند از نظر مادی و از نظر سیاسی هم خود را منزوی می دید به خاطر اینکه گوش کسی به هشدارهای او در باره برآمدن تهدید نازیسم بدهکار نبود.  دیوید زاراویک نویسنده بالتیمور سان می نویسد البته به پای فیلم البرت فینی نمی رسد ولی این هم لذتهای خودش را دارد، از جمله خانم جنت مک تی یر در نقش کلمانتین همسر چرچیل.

 

into_the_storm-5 در بازگو کردن داستان جنگ،  از تاریخی که معمولا در فیلمهای آمریکائی باز گو می شود که معمولا شروعش ورود آمریکا به جنگ است، فراتر می رود. دنیل کارلسن، منتقد هالیوود ریپورتر، نوشته این فیلم به نوعی دنباله ماجرای فیلم در آستانه توفان است و سناریستها و کارگردان به جای استفاده از صحنه های معروف زندگی چرچیل در طول جنگ، به صحنه های قویا عاطفی پرداخته اند،  از جمله تواضع بی نظیری که چرچیل در حضور یک جانباز جنگی نشان می دهد. از دید این منتقد این فیلم داستان کهنه چرچیل و جنگ را نو کرده است و نوشته بازی گلیسن دست کمی از آلبرت فینی ندارد.

 

منتقد بالتیمور سان ولی بازی گلیسن را دوست نداشته و نوشته آن عمق تیره ای که فینی از شخصیت چرچیل نشان داد در این بازی دیده نمی شود. اما مری مکنامارا منتقد لس آنجلس تایمز از بازی گلیسن ستایش کرده که فقط با چشمهایش، که در لحظات تنهائی درخشش تیره ای پیدا می کنند از غم، و تردید و حتی گاهی از ترس، احساسات چرچیل را منعکس می کند.

 

storm_parisa تام شیلز Tom Shales منتقد با نفوذ تلویزیون در واشنگتن پست می نویسد تماشای این فیلم برای پویندگان آماتور و حرفه ای تاریخ، الزامی است برای اینکه بازسازی آن از لحظه های بزرگ و کوچک تاریخی آن دوره، سرگرم کننده است. حیرت انگیز است تماشای امپراتوری عظیمی که به زانو افتاده بود و اگر چرچیل و درایت او نبود، معلوم نبود تاریخ معاصر چه شکلی به خود می گرفت.

1 comment:

  1. سلام آقای ناطقی
    ممنون به خاطر وبلاگ زیباتون

    ReplyDelete

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند