April 14, 2008

Smart People

 

درس های زندگی و عشق، برای آدمهای درس خوانده




در فیلم «آدمهای هوشمند» که بعضی منتقدها آن را هوشمندانه یافته اند، محور داستان، یک بیوه مرد استاد دانشگاه است، که از چرخش زندگی اش در خانه و محیط کار، ناراضی است، با دختر حاضرجواب دبیرستانی اش با بازی الن پیچ اختلاف دارد، و اتفاقی با یکی از شاگردان قدیمش که حالا دکتر شده، رابطه عشقی پیدا می کند. اما این استاد مغرور باید درس هائی از برادر بی پول و لاابالی اش بگیرد که آمده در منزل او جا خوش کرده.

 

«آدمهای هوشمند» یک کمدی عشقی از سینمای مستقل آمریکا است که توانست توجه سینماروها را هم به خود جلب کند و یکی از ده فیلم پرفروش روز بازار آمریکا است. این فیلم، در باره تاثیر عاشقی است بر آدمهائی روشنفکر و تحصیلکرده. اکران آن از جمعه 11 آپریل شروع شد.

 

منتقدهای آمریکائی با واکنش های ضدو نقیض از فیلم «آدمهای هوشمند» استقبال کردند و بازی با واژگان عنوان فیلم. بعضی نوشتند آیا این فیلمی است مشنگ در باره آدمهای هوشمند؟ یا فیلمی است هوشمند در باره آدمهای مشنگ؟ یا فیلمی است در باره مشنگی آدمهای هوشمند، یا فیلمی است مشنگ در باره آدمهای مشنگ.

 

فیلم «آدمهای هوشمند» یک کمدی عشقی خانوادگی است در باره آدمهائی تحصیلکرده و با فکر که با اعتقاداتشان، با افکارشان، با تعهدات عاطفی شان، از زندگی برای خود سلول زندان ساخته اند. شخصیت دنیس کوئید Dennis Quaid، یک استاد دانشگاه است به نام لارنس، که با یک دکتر که قبلا شاگردش بوده، با بازی سارا جسیکا پارکر Sarah Jessica Parker رابطه ی عشقی پیدا می کند، ولی با دختر نوجوانش، با بازی الن پیج Ellen Page، مشکل دارد. اما از راه رسیدن برادر لاابالی ولی نکته سنج لارنس، با بازی تامس هیدن چرچ Thomas Hayden Church میان همه را جوش می دهد.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی و لونا شاد

فیلم «آدمهای هوشمند» براساس کتابی است از نویسنده معاصر مارک پوی ری یرMark Poirier، که ماجرای بیشتر کتابها و داستانهای کوتاهش در دانشگاه ساوث وسترن در آریزونا اتفاق می افتد و تمرکزش بیشتر بر این است که نشان دهد در درون هر آدم بالغی، یک نوجوان سرکش و عاشق و راه گم کرده و پرخواهش وجود دارد.

 

تهیه کننده فیلم «آدمهای هوشمند» فیلم هوشمند Sidewaysرا تهیه کرده بود و بازیگر فیلم Sideways یعنی تامس هیدن چرچ... Thomas Hayden Church هم در آن فیلم نقش دارد -- نقش برادر لاابالی شخصیت دنیس کوئید را بازی می کند، و اینطور که می گویند، بیشتر از دیگر بازیگران درخشش دارد.

 

این از آن فیلمهائی است که تاکیدش روی رابطه هاست که کار باورپذیر کردن آنها، روی دوش بازیگرهاست بیشتر، تا کارگردان... و ظاهرا دنیس کوئید، که در دهه 1980 علیرغم بازی در فیلمهای درجه اول، در رقابت برای ستاره شدن بازنده شد، در دوره جدید کارش در این دهه، در فیلمهائی مثل In Good Company و The Rookie نقش آدمهای خسته و بازنده را بازی می کند که با آخرین رمق، برای دستیابی به سعادت در زندگی، تلاش می کنند.

 

شخصیت لارنس در فیلم «آدمهای هوشمند» نیز در سنی است که آدم یاد باخت های زندگی می افتد، وامیدهای از دست رفته، شاید برای اینکه در این سن ها، فرصت برنده شدن در زندگی و عشق کمتر می شود، و به خاطر فرصت های اندک در باقیمانده عمر، نومیدی انسان بیشتر می شود، که شاید فلسفه شخصیت لارنس در فیلم آدمهای هوشمند همین باشد. چون به همه غر می زند و از همه چیز ناراضی است، از اینکه کتابش را چاپ نمی کنند، از اینکه رئیس دانشکده نمی شود، از اینکه شاگردهايش تنبل هستند، و از اینکه ماشین اش را پلیس برده، چون جریمه هايش را نپرداخته؛ و همه جا، با شاگردهای سابقش سروکار دارد که می خواهند انتقام تجربه تلخ دوران دانشگاهشان را از او بگیرند. خلاصه ناکام و بخت برگشته است تا اینکه به عشق بر می خورد، آنهم در وجود یک شاگرد سابق، که حالا دکتر بخش اورژانس است که در بیمارستان بالای سرش ظاهر می شود. نقش این دکتر را سارا جسیکا پارکربازی می کند.

 

تمام فیلم در میان آدمهای تحصیلکرده و در فضای دانشگاهی اتفاق می افتد، و شاید یکی از دلایلی که کمتر فیلمی درباره رابطه های زندگی دانشگاهی می بینیم، این باشد که کمتر پیش می آید نویسنده ای بتواند دیالوگهائی بنویسد از زبان آدمهای هوشمند و با سواد، که ساختگی جلوه نکند.

ظاهرا نویسنده مارک پوی ری یر، که ضمن نوشتن داستانهای بلند و کوتاه، حالا سناریست هم شده، در نوشتن از زبان آدمهای آکادمیک تسلط دارد، برای اینکه بیشتر کتابهاش در محیط دانشگاه می گذرند، و پرهستند از اشاره و نقل قول از ادبا و شعرای برجسته، و تئوری های قابل بحث فلسفی.

 

به قول کرک هانیکات، منتقد مجله تخصصی هالیوود ریپورتر، نویسنده، مارک پوی ری یر، استاد دیالوگ است و سناریوی او پر است از جرقه های بده بستان هوشمند کلامی. اما به قول کن فاکس، منتقد پرتیراژترین نشریه آمریکا یعنی TV Guide -- هر چند در فیلم «آدمهای هوشمند» به موضوع های آکادمیک، مثلا ادبیات دوران ویکتوریائی انگلیس، که مثلا رشته تخصصی لارنس، استاد دانشگاه با بازی دنیس کوئید است، در این فیلم اشاره می شود، ولی مهارت نویسنده در نشان دادن بده بستان میان قلب و مغز است، یا دل و ذهن است که فیلم را جذاب می کند.

 

با این حال، پیتر راینر، در کریستین ساینس مانیتور، نوشته بیشتر فیلم به اندازه ای که فکر می کند، هوشمند نیست و منتقد دیلی نیوز نوشته این فیلم خیال می کند بینش عمیقی در باره عشق و خانواده دارد، اما در دنیای واقعیات سیر نمی کند. اما دنیای دانشگاه، از جهان واقعیات دور است، هم استادها ذهنشان پر است از توهم و آرمانها، و هم دانشجوها، در خیال و آرزو سر می کنند. جو موگنسترن، در وال استریت جورنال نوشته انتظار آدم از فیلمی که اسمش «آدمهای هوشمند» است، این است که از هوش معقولی برخوردار باشد، اما این فیلم در سطح غیرمعقولی تیزهوش است، و شعور بالا، به اضافه بذله گوئی اصیل، تنها امیتازهای این فیلم نیستند، هر چند که همین هم در سینمای هالیوود کمیاب است. به نظر این منتقد، جذابیت این فیلم در این است که آدمهایش، ضمن هوشمندی و بذله گوئی، آدمهائی هستند زخم خورده از نظر عاطفی، عصبانی، دلتنگ و در آرزوی عشق، و احمق، از نظر عاطفی؛ و در کل، شخصیت های خیلی گیرا برای تماشاگر.

 

هنر کارگردان فیلم «نوم مارو» Noam Murro در آسانگیری است. او انگار از نظاره زندگی درس گرفته، و تلاش می کند از صحنه سازی های پرتنش پرهیز کند، و برای همین ستایش شده... به قول ای. او. اسکات، منتقد نیویورک تایمز، امتیاز عمده فیلم آدمهای هوشمند، در این است که دنبال افشاگریهای عظیم راجع به شخصیت ها نرفته اند و به بینش های ساده و کوچک ولی عمیق در باره رفتار آدمها، بسنده کرده اند.

 

مشخصات فیلم

نویسنده: مارک پویرر Mark Poirer

کارگردان: نوم مارو Noam Murro

بازیگران: دنیس کوئید، سارا جسیکا پارکر، الن پیج و تامس هیدن چرچ.

پخش در آمریکا Miramax Films


No comments: