April 7, 2008

The Visitor



«مسافر»: سفری به درون خانه



فیلم مسافر The Visitor، دومین فیلم «تام مککارتی» هنرپیشه با تجربه، فیلمی است در باره برخورد آمریکا با مهاجران، از دید یک استاد دانشگاه در آمریکا که به طور اتفاقی با یک خانواده مهاجر عرب و آفریقائی در منزل خودش روبرو می شود، و به بیداری و عشق می رسد. از این برخورد، این بیوه مرد مغموم، با بازی ریچارد جنکینز Richard Jenkins با جهان خودش بیگانه می شود و با صحنه هائی از برخورد آمریکا با مهاجران روبرو می شود، که قبلا امکان دیدن آنها را نداشت.

تام مککارتی، در فیلم «بازرس ایستگاه» Station Agent -- اولین فیلمش -- فیلم کم ادعائی که خیلی گل کرد، به موضوع تنهائی و نیاز به رابطه و عشق می پردازد. اما موفقیت آن فیلم سبب نشد که این هنرمند برای ساختن فیلم بعدی دنبال بودجه های سنگین و هنرپیشه های مشهور برود.

خود تام مککارتی در مصاحبه ها اشاره کرده به این واقعیت که گاهی بودجه زیاد که لازمه اش حضور ستارگان هالیوودی است، به رساندن مفاهیم عمیق در باره روابط انسانی و مشکلات روحی آدمها، لطمه می زند، چون مشکلات شخصیتی که نقشش را ستاره ی شناخته شده بازی می کند، بُعد نامتناسبی نسبت به مسائل شخصیت های دیگر فیلم پیدا می کند.

مککارتی در مصاحبه با آسوشیتدپرس می گوید ستاره سینما برای این فیلم لازم نداشت، بلکه بازیگری می خواست که بتواند در نقش گم شود. او می گوید ستاره های سینما البته حضورشان به بودجه گرفتن برای فیلم کمک می کند و آدم فیلم را روی دوش آنها می گذارد اما در این فیلم که سه بازیگر دارد از کشورهای مختلف، نمی خواستم لحن و مقیاس نقش ها نامتوازن شود و خوبی ریچارد جنکینز این است که هم در نقش گم می شود هم چهل سال تجربه دارد، و بازیگری است خیلی مورد احترام، و کسی است که انگار سالها انتظار گرفتن همچه نقشی را داشته.

فیلم «بازرس ایستگاه» روی دوش هنرپیشه برجسته پتریشیا کلارکسن Patricia Clarkson بود، و حالا در فیلم دومش، تام مککارتی سراغ یک هنرپیشه کارکشته دیگر رفته، ریچارد جنکینز Jenkins، که چهل سال است در سینماست، ولی ستاره نیست. هرچند شناخته شده است. این اواخر در Six Foot Under یک سریال موفق در شبکه HBO نقش داشت.

قهرمان فیلم «مسافر» The Visitor یک استاد اقتصاد دانشگاه است که بعد از فوت زنش، مسیر زندگی اش را گم کرده. این آدم، که سالهاست به آپارتمانش در نیویورک سر نزده، سرانجام برای یک سخنرانی اقتصادی به شهر می آید و در آپارتمان خود با یک مهاجر سوریائی و همسر آفریقائی او روبرو می شود که به خاطر کلاهبرداری یک آژانس معاملات املاک، در آپارتمان او منزل گرفته اند، به خیال اینکه آن را اجاره کرده اند. این آشنائی، باب دوستی جدیدی را باز می کند که این بیوه مرد مغموم را متحول می کند و دنیای جدیدی پیدا می کند، هدف جدیدی و عشق جدیدی — در چند بیگانه، دوستی پیدا می کند و برای دوستان و آشنایان قدیمش بیگانه می شود. اما دستگیر شدن مرد سوریائی، کنجکاوی استاد دانشگاه را به سرنوشت مهاجران غیرقانونی در آمریکا جلب می کند.

علیرغم اشاره به وضع مهاجران غیرقانونی در بازداشتگاهها، مککارتی از سیاسی کردن فیلمش پرهیز کرده.. مککارتی می گوید نخواسته فیلمش را تبدیل به بیانیه سیاسی تبدیل کند، هر چند که داستان بازداشت و مسئله مهاجرت در فیلم وجود دارد. او بحث در باره آن را برعهده دیگران می گذارد ولی می گوید وقتی آدم درباره آدمهای نیویورک فیلم می سازید خواه ناخواه به مسائلی مثل نژاد و رنگ پوست برخورد می کند و نمی شود از کنارش گذشت، مگر اینکه آدم در دنیای رویا باشد...

هاز سلیمان نقش مرد سوریائی را بازی می کند. سلیمان می گوید زیبائی فیلم در این است که نمی خواهد چیزی را حل کند، بلکه می خواهد ما همدیگر را بهتر درک کنیم، و تفاوت های مذهبی، فرهنگی و سیاسی را کنار می گذارد و با آنچه باقی می ماند، می خواهد ارتباط انسانی برقرار کند و تنها در این سطح است که می شود جلو رفت.

فیلم «مسافر» سکوی خوبی است برای هنرپیشه، ریچارد جنکینز، که سی سال است در فیلم ها دیده می شود، ولی در نقش های حاشیه ای... این جور بازیگرها، چهره شان بهتر از اسمشان شناخته شده است. مثلا در فیلم «هانا و خواهرانش» از وودی آلن، نقش پزشک شخصیت وودی آلن را بازی می کرد، یا در فیلم «چیزی در باره مری» There’s Something About Mary روانپزشک شخصیت بن استیلر Ben Stiller بود.

بخت با این هنرمند یار بوده که کارگردان فیلم مسافر یا The Visitor تاد مککارتی، خودش بازیگری است از همین نوع. در باره این نوع بازیگران باید گفت که تلاش خودشان است که همیشه خود را از مرکز توجه دور نگهدارند. حتی بازیگری مثل فیلیپ سیمور هافمنPhilip Seymour Hoffman که برای فیلم کاپوتی Capote جایزه اسکار گرفت، بارها گفته که دلش می خواهد در داخل جمعیت گم شود و مردم او را کم ببینند، که راحت بتوانند نقش هایش را در فیلم ها باور کنند.

جرمی پیترز Jeremy Peters در نیویورک تایمز نوشته مککارتی با جنکینز بر سر نقش استاد دانشگاه در فیلم The Visitor طوری ارتباط گرفته اند که کمتر بین بازیگر و کارگردان پیش می آید. خود جنکینز وقتی فیلم را برای اولین بار دید، گفت چهل سال است برای همچه نقشی منتظر بود. جان اندرسن، منتقد ورایتی می نویسد تکلیف فیلم های اینچنینی، بلافاصله بعد از تعیین بازیگر روشن می شود.

وضع تاد مککارتی هم شبیه به جنکینز است. یعنی هنرپیشه ای بود با موفقیت نسبی و متوسط، در بازی کردن نقش های حاشیه ای در فیلم ها... اما حالا تبدیل شده به یک کارگردان طراز اول، نه متوسط.

به قول کرک هانیکت، تماشای ریچارد جنکینز در نقش این استاد دانشگاه، جالب است به عنوان مردی منزوی که به تدریج، به خاطر موسیقی و به خاطر عشق، از لاک خودش بیرون می آید.

مثل فیلم اولش، «بازرس ایستگاه» که تام مککارتی سه سال پیش ساخت، در فیلم Visitor هم سوژه اصلی، تنهائی است ظاهرا، اما با مطرح کردن مشکلات مهاجران غیرقانونی به آمریکا، رنگ اجتماعی بیشتری به آن داده، و از فیلم قبلی اش «بازرس ایستگاه» که کاری خیلی عاطفی بود، سیاسی تر است.

در این فیلم سناریست و کارگردان در واقع خشم خودش را نشان می دهد نسبت به بلاتکلیفی مهاجران غیرقانونی که گاهی ماه ها در بازداشتگاه ها می مانند تا به وضعشان رسیدگی بشود و پرونده شان به جریان بیافتد. اما به قول جان اندرسن در ورایتیVariety ، سناریست و کارگردان فیلم، تام مککارتی، یک کم زیادی خشم خودش نسبت به دولت آمریکا را در فیلم برجسته و واضح کرده، و کلیشه ای می شود. مثلا شات مجسمه آزادی و بعد فرم های مربوط به پرونده مهاجرت که در محلاتی مثل کوئینز نیویورک که مهاجران هستند، روی بساط روزنامه فروش ها برای فروش می گذارند.

کرک هانیکات Kirk Honeycutt، منتقد هالیوود ریپورتر، که این فیلم را در جشنواره تورانتوی امسال دید، نوشته که مککارتی نشان می دهد که ستایشی که از «بازرس ایستگاه» Station Agent شده بود، بیخود نبود. به عقیده او، مککارتی قصه گوی خوبی است و شخصیت ها را چنان در داستان می گذارد که هم داستان را جلو می برد و هم شخصیت ها را عمیق تر می کند و این به نوبه خودش، به پیشبرد بعدی داستان کمک می کند.

تام مککارتی در «مسافر» فیلمی ساخته که به قول جیمز اسنایدرSnyder، منتقد نیویورک سان Sun، فیلمی است با اعتماد به نفس و خوش برخورد، که به تدریج، عصبانی تر و عصبانی تر می شود، و جذابیت فیلم برای این منتقد نیویورکی، در این است که ریشه در زندگی این شهر دارد. در واقع، داستانی است که به طور اتفاقی، یک عضو طبقه مرفه و سفید پوست و تحصیلکرده آمریکائی را می آورد روبرو می کند با مشکل مهاجران غیرقانونی و برخلاف انتظار، بین آنها دوستی و عشق می سازد، و نشان می دهد که چطور یک استاد دانشگاه که از نظر سیاسی در طیف محافظه کار قرار می گیرد و در حومه های مرفه شهر منزل دارد، و مهاجران آفریقائی و عرب، با فرهنگهای کاملا متفاوت، می توانند با هم رابطه انسانی برقرار کنند و تفاهم و ترحم به هم داشته باشند... به خصوص با استفاده از موسیقی، و آنچه باعث می شود این دو انسان در یک اطاق و یک آپارتمان با هم روبرو شوند، در واقع، یک تقلب رایج بنگاه های معاملات ملکی حقه باز است.

شهر نیویورک زمینه مساعدی برای این فیلم فراهم می کند. آمار می گوید در نیویورک از چهار نفر یک نفر متولد خارج از آمریکا است... و تام مککارتی، کارگردان، که خودش نیویورکی است، گفت به تدریج متوجه شد که جائی بهتر از نیویورک برای داستان ملاقات اتفاقی با یک مهاجر غیرقانونی وجود ندارد.

از منتقدهائی که خیلی از این فیلم خوششان آمده، منتقد کهنه کار، رکس رید Rex Reed است که الان برای هفتگی نیویورک ابزور می نویسد. رکس رید نوشته کم پیش می آید که فیلم کم خرج چیزی بیشتر از تجربه های شخصی داشته باشد و فیلم The Visitor یا مسافر، فیلمی است که هیچ چیز میانمایه و متوسط در هیچ کجای آن نیست. فیلمی است انباشته از فکر که شما را هم به فکر وامی دارد و هم احساسات را تحریک می کند، و هم باعث می شود که شما نسبت به جهانی که در آن زندگی می کنید، خود را دخیل و مسئول احساس کنید.

رکس رید نوشته کارگردان مککارتی علاقه زیادی به شخصیت های تازه و پربار دارد که علیرغم تفاوت های طبقاتی و فرهنگی و دینی، به سوی هم کشیده می شوند. به قول رکس رید، جذابیت فیلم در تحول شخصیت والتر، استاد دانشگاه است، که به بیگانه تبدیل می شود در دنیای خودش، برای دوستان و همکارانش بیگانه می شود، درسهای پیانو را که درش استعداد نداشت ول می کند و همراه با مهاجران در راهروهای مترو، بر طبل می کوبد، فعال می شود برای احقاق حقوقی که در آمریکا از مهاجران غیرقانونی دریغ می شود، و از این هم تعریف کرده که فیلم پایان صددرصد خوش ندارد، و مدعی حل کردن مشکلات هیچکس نمی شود.

مشخصات فیلم

مسافر

The Visitor

سناریست وکارگردان: تامس مککارتی Tom McCarthy

با شرکت ریچارد جنکینز Richard Jenkins، هاز سلیمان Haaz Sleiman و دانای جنکسای گریرا Danai Jekesai Gurira.

پخش در آمریکا از شرکت اورچر فیلمز Overture Films.

No comments:

Post a Comment

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند