April 10, 2008

Jasper Johns Gray

جسپر جانز: خاکستری

 

jasper_installationنمایشگاه 120 تابلو از نقاش برجسته ی آمریکا، جسپر جانز، در موزه متروپالیتن نیویورک – خاکستری های جسپرجانز بیش از 50 سال نقاشی در سایه و روشن های خاکستری از این استاد هنر معاصر آمریکا را گرد هم آورده است و نمایشگاهی است ابتکاری، از آن جهت که دیدگاهی یگانه و نوین در میان آثار این هنرمند عرضه می کند. گزارش شباهنگ را مثل گفتگو میان بهنام ناطقی و لونا شاد اینجا عینا نقل می کنیم.

 

لوناشاد: و در گزارشهای هنری امروز شباهنگ همراه با همکارم در نیویورک  بهنام ناطقی، مصاحبه کوتاهی داریم با ستاره تلویزیون NBC خانم تینا فی، خالق یکی از تحسین شده ترین سریالهای کمدی در آمریکا، سریال 30 Rock ولی قبل از آن، به نمایشگاه عظیمی سر می زنیم که موزه متروپالیتن نیویورک هم اکنون گسترده است از آثار هنرمند برجسته نقاشی ی معاصر آمریکا، جسپر جانز، 77 ساله: نمایشگاهی تحت عنوان خاکستری های جسپر جانز. (به بهنام)  بهنام! اسم فارسی این نمایشگاه شاعرانه می شود: خاکستری های جسپرجانز،  در حالیکه در انگلیسی خیلی ساده اسمش است «خاکستری» یا Gray...  وقتی آدم این کارها را می بیند باورش نمی شود که جسپرجانز به رنگ دیگری غیر از خاکستری نقاشی کشیده باشد.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی با لونا شاد

بهنام ناطقی: جسپر جانز یکی از نقاش های عمده هنر معاصر آمریکا است که در 50 سال گذشته، در دوره های مختلف کارهاش،  همیشه سنت شکن بوده، و مانند یک هنرمند اصیل مدرن، همه اصول نقاشی و اساسا هنر و هدف آن را زیر سئوال برده، تعریف دوباره کرده، و از آن برگشته و بار دیگر تعریف کرده... نقاشی های او در عین این که خیلی ساده هستند، خیلی فلسفی هستند، و در باره هنر نقاشی و مفهوم ارتباط هنرمند با موضوع، حرفهای تازه می زنند، و به همین خاطر هم بعضی ها او را هنرمند بسیار سختی می دانند، اما همانطور که در این کارها خواهی دید، ترکیب هائی که آفریده به قدری عاطفی وچشم نواز هستند که تمام فلسفه بافی های خودش و دیگران در باره آنها را می شود نادیده گرفت و از ظرافت و زیبائی کار نقاش که در عین حال، لایه های متعددی چه از رنگ و سطح و جنس را کنار هم و روی هم گذاشته، بلکه لایه های متعددی از فکر و عاطفه و عقل و احساس را هم در آنها می توانی پیدا کنی...  هفته پیش در این تالار ها که معمولا به قدری مملو از جمعیت است که سخت می شود راه رفت، ما تنها بودیم در کنار آثار جسپر جانز و جای تو خالی بود که صفا کنی در این تالارهای موزه متروپالیتن نیویورک، که می دانی بزرگترین و غنی ترین موزه دنیا است...

 

لوناشاد:  امیدوارم دیدن فیلمی که گرفته ای همان اندازه صفا داشته باشد.  گزارشی بهنام را می بینم از نمایشگاه خاکستری های جسپر جانز و مصاحبه او با Ian Altaveer   کسی که دو سال است در تحقیق به روی این آثار و بعد هم در چیدن آنها مستقیما نقش داشته، و بعد بر می گردیم با خود بهنام برای مروری به آنچه مطبوعات نیویورک نوشته اند در باره این نمایشگاه.

 

***

 

تنها تابلوی رنگی در نمایشگاه خیره کننده خاکستری های جسپرجانز اثری است به نام شروع کاذب، از سال 1959،  هنگامی که نقاش با رسیدنبه  سی سالگی به نوعی تکامل می رسید.  تابلوئی است که در باره نقاشی و رنگ، که در آن نه تنها رنگها را  کشیده، بلکه  اسم هم برده است.

برگزارکنندگان نمایشگاه، تنها تابلوی رنگی نمایشگاه  را در کنار اثری خاکستری از همان سال 59  گذاشته اند به نام  جوبیلی، که و آنچه مانده، خاکستری است و سفید و سیاه، ظاهرا طرحی از اثر رنگی کنارش است ک  گوئی یکباره رنگ را از آن بیرون کشیده اند. این دو اثر در کنار هم، به قو ل جیمز راندو، هنرشناس  موسسه هنرهای تجسمی شیکاگو و برگزارکننده این نمایشگاه، تفاوت میان اندیشیدن رنگی و اندیشیدن بدون رنگ را به نمایش می گذارند.

 

 jasper_painting با کشیدن فرم هائی که همه دیده اند، مثل این نقشه های آمریکا، یا چوب رختی و اشیاء روزمره دیگر، جانز خودش را از طرح کردن اشکال تازه خلاص کرد. او گفته است که  با از میان برداشتن رنگ،  می خواست نقاشی های خود را از موضوع و عاطفه تخلیه کند، هر چند که عاطفی ترین کارهای خود را به این صورت آفریده است. آقای یان الوتیر،  مسئول چیدن نمایشگاه، می گوید این نمایشگاه 50 سال کار های خاکستری جسپرجانز را نشان می دهد و از سال 1956 شروع می شود تا آخرین کارش که یک کنده کاری است که پارسال تمام کرد.  او می گوید فکر این نمایشگاه با جستجو در باره علت غالب بودن رنگ خاکستری در کارهای ده سال اخیر جسپر جانز شروع شد و بعد به خصوص برگزارکنندگان آن در شیکاگو متوجه شدند که جانز در این پنجاه سال از خاکستری زیاد استفاده کرده، به خصوص در دهه 1960 – کارهائی که در اطاق پشت سر من هست.


یافتن دستمایه ای قرون وسطائی برای نقاشی از ترکیب موم و رنگ، به نام انکاستیک،  که سریع خشک می شد و حرکتهای قلم وکاردک جانز را جاودانی کرد، نقطه عطفی در نقاشی جسپر جانز بود. نقشه و پرچم آمریکا، فرم آشنای دیگری بود که جسپرجانز با دستمایه های مختلف به آنها پرداخت، از موم گرفته تا ذغال، و رنگ و روغن.

 

آقای الته ویر می گوید این نمایشگاه تقریبا به صورت تاریخی تنظیم شده، به طوریکه مثلا دومین اطاق کارهای اولیه را از 1956 و 57 در برگرفته و آخرین گالری، کارهای ده سال اخیر جانز است. اما بین اینها اطاقهائی با موضوع مشترک، مثلا اطاق پرچمها، یا  اطاق شماره ها و حروف الفبا، و هدف این بود که دستمایه ها و روشهای مختلف نقاشی جسپرجانز روی  یک موتیف معین نشان داده شوند، مثلا در اطاق  پرچم ها، نمونه هائی از پرچم با موم رنگی هست، با ذغال، با جوهر، با لیتوگرافی و انواع فلزات.


jasper_BNinterviewگاهی جسپر جانز برای تاکید، اشیائی را که به کار می برد، روی اثر به جای می گذاشت و با نوشتن اسامی آنها، سعی می کند بیننده را گمراه کند، مثل این تابلو که «اطاق ابله» اسم گرفته.   آقای آلتویر می گوید به این دلیل اسم این تابلو اطاق ابله است که در آن وسائل مختلف کارگاه هنرمند، مثلا چارچوب بوم، حوله و فنجان برای مخلوط کردن رنگ، و جارو روی اثر نصب شده اند. این اثر تابلوئی از کارگاه دانسته می شود و البته حتما یک نفر از جانز پرسیده ما که این حوله و چارچوب را می بینیم، چرا اسم آنها نوشته شده؟ ولی شوخی کار این است که این جارو، جارو نیست بلکه از آن مثل قلم مو برای گذاشتن رنگ روی بوم استفاده شده و جای آن هم هست، برای همین اسمش را گذاشته اطاق ابله.  در بعضی کارها، مثل این  تابلوی دو قسمتی ی عظیم به نام Diver جسپر جانز دستمایه های گوناگون از ذغال و کچ و آبرنگ را با چاپ اثر پنجه های خود ترکیب می کند تا مراحل مختلف شیرجه قو در آب را تداعی کند. 

در این اثر، Periscope جای دست خود نقاش، می خواهد تداعی کننده بازوی لک لک باشد در تصویری در باره خودکشی شاعر در آب. یک دوره عمده از کار های دهه 1980 جسپر جانز از تکنیک حاشور زنی به صورتهای مختلف استفاده شده، باز هم تاکیدی دیگر بر نقاشی در باره روش نقاشی. در دوره دیگر کارش در اواخر دهه 80 و دهه 90، جسپر جانز که به هفتاد سالگی نزدیک می شد، به خاطره می پردازد، و نقاشی هایش تداعی کننده یک عمر زندگی و هنر می شوند، و همچنین اشاره به هنرمندانی که می ستاید، مثل پیکاسو.  در این نمونه، اثری که ده سال پیش خلق شده  به نام پل یا  Bridge جسپر جانز موتیف تازه ای پیدا کرده که یک ریسمان یا سیم است آویزان بین دو نقطه. کارهای این دوره، به خاطر وجود این سیم در همه آنها، دوره Catenary کار جسپر جانز نام گرفته اند. آلتویر می گوید در جریان ترتیب دادن این نمایشگاه ما به اهمیت رنگ خاکستری، که رنگ مورد علاقه جسپر جانز است، پی بردیم.

 

***

 

لونا شاد: چطور است که جسپر جانز در میان هنرمندان معاصر آمریکا این قدر جدی گرفته می شود؟ این قدر روی او کار می شود؟

 

jasper_self بهنام ناطقی: هنرمندی است جستجوگر... معروف است که در سال 1954 وقتی 24 سالش بود، هر چه کار کرده بود، آتش زد و نابود کرد... یک تکه کاغذ یک طرح از قبل از این دوره از کارهای جسپر جانز باقی نیست...  دلیلش خودش بارها توضیح داده این بود که تصمیم گرفته به نقاش شدن خاتمه بدهد و نقاش باشد. و معروف است که بعدش خواب می بیند دارد یک پرچم آمریکا را نقاشی می کند و فرداش بلند می شود و پرچم می کشد. می گوید انتخاب پرچم و هدف و نمره و نقشه و چوب رختی را برای این انتخاب کرده که مجبور نباشد چیزی را طرح کند و تاکیدش را بگذارد روی خود نقاشی... که در باره برجستگی های تابلو باشد، در باره دستمایه های مختلف باشد.. منتقد هفتگی نیویورک، جری سالتز، در باره یکی از این آثار اولیه جانز، یک تصویر برجسته از نقشه ی آمریکا، نوشته یک ثانیه طول می کشد آن را ببینید ولی این ماشین عجیب فکری که شبیه یک پرچم است، یک عمر طول می کشد که به معنی های متعدد آن فکر کنید...

 

لونا شاد: که البته منظورش معنی پرچم نیست، بلکه معنی نوع نقاشی ای است که از آن ساخته...  تحقیق بزرگی پشت سر یک همچه نمایشگاهی است؟  گیج کننده است.

 

jasper_lunaBN بهنام ناطقی:  کار روی این نمایشگاه از حدود 5 سال پیش شروع شد در موزه هنر معاصر شیکاگو که اسمش هست Art Institute of Chicago که تالارهای خیلی بزرگی دارد... در آنجا دو  محقق و هنرشناس، جیمز راندو James Rondeau و داگلاس دروئیک Druick  با همکاری خود جسپرجانز و کارشناسان دیگر، کار روی این نمایشگاه را شروع کردند،  و یک سال بعد که پروژه را بزرگتر از وسع خودشان دیدند، موزه متروپالیتن هم وارد کار شد، و خانم Nan Rosenthal به این گروه پیوست، موزه دار هنرهای معاصر موزه متروپالیتن هست...  و سه سال سه نفری با همراه دستیارانش کار کردند ... از جمله به دلیل اینکه این موسسه هنری شیکاگو یکی از غنی ترین مجموعه های کارهای تک چاپی جاسپر جانز یعنی proof کارهای او را در انبارش دارد که از آنها در نمایشگاه شیکاگو خیلی استفاده شده بود ولی تالارهائی که موزه متروپالیتن به آن اختصاص داده بود، جا برای آن همه نداشت. در مجموع نزدیک به 120 اثر از نقاشی و مجسمه های سربی گرفته تا کارهای روی کاغذ و کارهای برجسته با اکاستیک یا موم رنگی و تکنیک های دیگر از جسپر جانز اینجا جمع شده و جمع کردن اینها تنها کاری نیست که شده.. یک کتاب بسیار جامع در این باره درآمده نوشته  آقایان راندو داگلاس دروئیک، که مقالاتی از محققان برجسته نقاشی معاصر در آن هست، از جمله از ریچارد شیف، از مارک پاسکاله، و از کلی کیگن، و نن روزنتال هم یک مصاحبه مفصل با جسپر جانز کرده، که در این کتاب هست. علاوه بر آن یک برنامه اودیو یا صدائی هم تهیه کرده اند با صدای خود جانز و صدای محققان که جلوی هر تابلو توضیحاتی به تو می دهد.

 

لونا شاد: پس تجربه ای است که اگر بخواهی در آن عمیق شوی، یکی دوماه باید وقت بگذاری... چه تفاوتی بود بین نمایشگاه در شیگاگو و در متروپالیتن نیویورک

 

بهنام ناطقی: یک منتقد از اینکه فضاهای متروپالیتن، بدون پنجره است و نور طبیعی نمی تواند به بازی خودش با این لایه های آثار جانز بپردازد، انتقاد کرد و هم از کوچک بودن این فضا، نوشته این ها را زیادی به هم چسبانده اند و  گفته این موزه متروپالتین که 50 هزار سال اول هنر را خوب نمایش می دهد، ظاهرا برای نمایش هنر پنجاه سال اخیر مشکل دارد.  می دانی که تازه شروع کرده اند هنر معاصر را در این موزه...

لونا شاد: خوب، این که ایراد از چیدن نمایشگاه بود... ولی این نمایشگاه، با این عظمت، با این تنوعی که از نظر سبک ها و دستمایه ها و مفاهیم و حس ها در آن هست، باید تجربه عاطفی ی غنی ای باشد برای هر بیننده ای. منتقدهای دیگر چی گفته اند در نیویورک؟

 

بهنام ناطقی: خیلی ها سعی می کنند ستون خودشان را به توضیح در باره متدهای جسپرجانز و تحولات او پر کنند  و جا دیگر نمی ماند برای بحث های دیگر، ولی مثلا جول هننیک Joel Henning منتقد نقاشی وال استریت جورنال نوشته تصور آدم از دیدن یک سری تابلو به رنگ خاکستری این است که زود حوصله سر می رود انگار به دیوار سیمانی نگاه کنیم، و احتمالا این موسسات بزرگ یک مقدار تردید هم داشتند در باره راه انداختن چنین نمایشگاه عظیمی که به یک رنگ خاص اختصاص دارد، آنهم از هنرمندی که همیشه تماشاگر را به چالش می طلبد... ولی نوشته از استقبال خیره کننده مردم از این نمایشگاه باید به این نتجیه رسید که بین دو گوش این آدمها هم ماده خاکستری زیاد است، اشاره اش به ماده خاکستری دور مغز است... و مردم می توانند تک رنگی جسپر جانز را درک کنند و لذت ببرند، چون یک رنگ هست ولی یکنواخت نیست.

 

لونا شاد:  توصیه می کنم به تماشاگران ما که سری به وب سایت موزه متروپالیتن بزنند با آدرس www.met.org مت دات اورگ،  که  عکس هائی از این آثار در آن است به اضافه مقالات خواندنی از کتابی که بهنام اسم برد.

 

 

سریال تلویزیونی: «30 Rock»

 

لونا شاد: ولی حالا می خواهیم موضوع را عوض کنیم و بریم سراغ یک هنر دیگر، هنر کمدی، و در تلویزیون. امشب بعد از ماهها انتظار علاقمندانش، سریال کمدی 30 Rock در تلویزیون NBC دوره تازه ای شروع می کند که دو سه ماه تاخیر داشت به خاطر اعتصاب نویسنده ها... این سریال را هنرمندی تهیه می کند و می نویسد و در آن بازی می کند که این روزها سرآمد کمدین های آمریکا است خانم تینا فی، که کار او را به عنوان نویسنده و بازیگر در فیلم سینمائی Mean Girls حتما دیده اید... و به زودی هم فیلم جدیدش Baby Mama می آید در برنامه افتتاحیه فستیوال ترایبکا... به مناسب آغاز نمایش سریال 30 Rock گزارشی در این باره داریم.

 

***

 

jasper_tina_fay نمایش هفتگی 30 Rock  یک نمایش کمدی  انتقادی تلویزیونی  است در باره شخصیت ها و اتفاقات پشت صحنه ی یک نمایش کمدی انتقادی تلویزیونی... خالق این نمایش، خانم تینا فی Tina Fey  روی پرده هم نقش خالق نمایش را بازی می کند. تینا فی می گوید دوست د ارد با آدمهای راحت و ساکت کار کند و می گوید  نابغه های تندخوی بعضی کمدی های دیگر، در میان همکاران او جائی ندارند.

NBC-Universal

در فصل جدید، کمدین برجسته تیم کان وی Tim Conway  هم به جمع همکاران هنرمند خانم فی می پیوندد.  تینا فی می گوید تیم کانوی Tim Conway خوب در جمع هنرپیشه های او جا می افتد. او نقشی بازی می کند به نام «باکی» که یک ستاره تلویزیونی دهه های پنجاه و شصت است که حالا دیگر از دوره اش گذشته و می آید از معاون شبکه برای شرکت در یک میهمانی خیریه دعوت کند ولی چون رئیس تحویلش نمی گیرد، می نشیند به تعریف کردن خاطره هائی نسبتا نامناسب، از دوران قدیم تلویزیون.  در نمایش تلویزیونی 30 Rock مدام شوخی هائی هست در باره روسای شرکت  عظیم آمریکا General Electric  که شبکه NBC یکی از واحدهای آن است.

 

تینا فی می گوید در این سریال، ما قرار گذاشتیم که صاحب NBC شرکتی است به نام Shineheart Wig Company . ما این شرکت رااختراع کردیم که مجبور نباشیم بگوئیم GE – او می گوید راستش این است که در باره  شرکت جنرال الکتریک واقعی، صاحب ، صاحب اصلی شبکه NBC و اصولا در باره شرکتها، چیز زیادی نمی داند.

 

***

 

لونا شاد:: چرا اسمش 30 راک است؟

 

بهنام ناطقی: یعنی شماره 30 پاساژ یا کوچه راکفلر پلازا... منظورش آدرس ساختمانی است که دفاتر و استودیوهای شبکه NBC در مرکز نیویورک در آن قرار  دارد -- که به طور خلاصه به آن «راک» می گویند. مجمتعی است خیره کننده از نظر معماری، به سبک Art Deco که در دهه 1930 ساخته شده... یکی از قبله گاه های توریستی شهر است و با این هم خیلی شوخی شده در این نمایش.

 

لونا شاد: روزنامه ها امروز همه در این باره مطلب دارند که خنده دارترین سریال باز می گردد به روی پرده.

بهنام ناطقی: سریال 30 Rock که هنرمند برجسته ای مثل الک بالدوین را به تلویزیون آورده، ساختار جالبی دارد به خاطر اینکه نه به اصطلاح sitcom است و نه سریال داستانی است اما هردو آنها هست. مثل sitcom موتور آن شخصیت ها هستند، و مثل سریال های داستانی، خط های داستانی دارد برای هر شخصیت... اما آنچه که هجو می کند، فرهنگ عامه است، و خود تلویزیون... منتهی شوخی آن، شوخی تلخی  است بیشتر مواقع، اما تلخی شوخی اش را هم جدی نمی گیرد.

 

لونا شاد: حالا که این DVD ها ایران می رود، من فکر کردم خوب است که در باره کار تلویزیونی که اینطور ارزش هنری پیدا می کند، حرف بزنیم...  خط داستانی این سریال چیست؟

 

بهنام ناطقی: می دانی که تینا فی، ضمن اینکه فیلم سینمائی می نویسد و کارگردانی می کند، سرنویسنده یا سردبیر کمدی نویسان یک برنامه 90 دقیقه کمدی در آمریکاست به نام Saturday Night Live که سی سال بیشتر است هر هفته اجرا می شود، برنامه ای است که در آن چند هنرپیشه دائمی با همکاری یک هنرپیشه میهمان، چند تا طرح کمدی اجرا می کنند که اغلب به مناسبت های روز، رنگ سیاسی هم ممکن است به خود بگیرد. نمایش 30 Rock سریالی تخیلی است پشت صحنه چیزی مثل Saturday Night Live ...  تینا فی، طنز گزنده ای دارد که قبلا امتحانش را در آن برنامه داده. ولی با همه استقبال منتقدها و روشنفکرها و هنردوست ها از این برنامه، تلویزیون NBC نزدیک بود آن را قطع کند چون آمار تماشاگرانش کافی نبود، تا اینکه جوائز امی را درو کرد... برای بهترین کمدی تلویزیونی و فصل سوم قراردادش تمدید شد که خورد به اعتصاب و حالا از امشب، از جمله خود من، منتظر شروع دور جدید این سریال هستند. از همکارانش هنرپیشه برجسته سینما و تئاتر، الک بالدوین در این سریال نقش یکی از مدیران شبکه تلویزیونی را بازی می کند که در واقع رئیس شخصیت تینا فی است... بقیه یا هنرپیشه های سریال هستند یا نویسنده های  آن، و یک شخصیت جالب هم هست با بازی Kenneth Parcel که مثلا دربان یا اسیستان است پشت صحنه.

 

لونا شاد: موضوع دفاع «تینا فی» از «هیلری کیلنتون» در انتخابات نامزدی حزب دمکرات تا همین هفته پیش بارها و بارها از تلویزیون ها پخش شد... چی گفته بود؟

 

بهنام ناطقی: در یک قسمت از همان برنامه کمدی، گفت درست است که می گویند هیلری کلینتون سگ ماده یا  Bitch است که واژه توهین آمیزی است در باره زنهای زرنگ و پررو... تینا فی گفت من هم بیچ هستم برای اینکه اصلا می دانید چیه؟ دور دور ما سگ ماده هاست برای اینکه ما کار ها را به انجام می رسونیم. بعد گفت امروز ماده سگ همان سیاه سابق است... و عملا برک اوباما رقیب هیلاری کیلنتون را رد کرد... ولی امروز دیدم گفته در سریال 30 راک کاری به انتخابات نخواهد داشت.

 

نویسنده و تهیه کننده: بهنام ناطقی

مجریان: لونا شاد، بهنام ناطقی

No comments:

Post a Comment

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند