July 12, 2009

Michael Jackson VOA Special

ویژه مایکل جکسن – از تلویزیون فارسی صدای آمریکا

 

مایکل جکسن مایکل جکسن، سلطان موسیقی پاپ جهان، پنجشنبه 25 ژوئیه، 18 روز پیش، در 50 سالگی به مرگی که مثل موسیقی اش و مثل هنرش، مرموز و غیرعادی و حیرت انگیز بود، از دنیا رفت. مرگش جهانی را به حیرت و حسرت فروبرد. هنرمندی که   کنسرت عظیمی را برای 50 اجرای متوالی در لندن آماده کرد، ناگهان به علت ایست قلب، درگذشت.  در این برنامه ابتدا نگاهی داریم به زندگی و مرگ این هنرمند برجسته و در گردشی سریع دور دنیا، با هواخواهان او در یادبودهای گوناگون همراه می شویم، نگاهی داریم به میراث هنری که او از کار خود و همچنین از نفوذ خود بر هنرمندان دیگر بر جای گذاشت.

 

دو روز پیش از مرگ، مایکل جکسن کنسرت جدیدی که دهها میلیون دلار بلیط های آن برای 50 شب پیش فروش شده بود، تمرین و ضبط می کرد – این ویدیو، هنرمند 50 ساله را در اوج خلاقیت و انرژی نشان می دهد در اجرای برگزیده ای از ترانه های محبوبش با طرح و رنگ و رقص نوین . این تمرین که روز 24 ژوئن دو شب پیش از مرگ مایکل جکسن در استیپل سنتر ضبط شده است، قرار است به صورت کامل منتشر شود.

 

اما قبل از اینکه به زوایای گوناگونی از هنر مایکل جکسن بپرداریم، ابتدا، نگاهی کوتاه به زندگی و مرگ او – کاری از همکارانم کامبیز حسینی و سامان اربابی، از پارازیت.

 

بخش اول برنامه ویژه صدای آمریکا

همان روز –  روزی که جکسن درگذشت، راجر ایبرت، منتقد شیکاگو سان تایمز نوشت چه با استعداد بود، و  چه تنها، چه سردرگم و چه غمگین... انگار شادی را در جائی در کودکی گم کرده بود و بقیه عمر می خواست برگردد به کودکی که آن را پیدا کند. 

 

مارک ریچاردسن، کارشناس موسیقی در مجله تخصصی پیچفورک می نویسد کاری که مایکل جکسن در موسیقی کرد، کاری نبود که که یک انسان فانی بر آید.

 

  بن گریمن، در نیویورکر می نویسد مایکل جکسن انسانی بودکه شبیه هیچکس دیگر نبود، و جالب اینجا بود که در ترانه هایش تلاش داشت وانمود کند که مثل دیگران است. و بهترین ترانه هایش، احساساتی مثل خشم و عشق و حسادت و شهوت و پریشانی و گاهی هم شادی را منعکس می کنند و امید همگان این بود که روزی با آلبومی که شایستگی استعداد خارق العاده اوست، باز گردد.

 

یک عمر همراه با مایکل جکسن و مست از نغمه های به یادماندنی  او، دنیائی مشغول روانکاوی این بچه مرد مرموز و گوشه گیر بود و حالا همه آن روانکاوی با مرگ او، باردیگر از سرگرفته می شود. مرگی که تکان روانکوب آن هنوز باقی است، و دلمشغولی با مایکل جکسن و هر چیز مربوط به او را زنده نگه می دارد.

 

روزنامه های آمریکا روز بعد با تیترهای عظیم و عنوان هائی مثل مرگ سلطان پاپ، بازتاب حیرت افکار عمومی بودند.  چرخ عظیمی به حرکت در آمد برای بازخوانی زندگی و هنر او، برای جستجوی علت مرگ او، برای یافتن پزشکی که شاید نسخه اشتبابه او داده بود یا پزشکی که شاید می دانست در بدن باریک و ماهیچه های ظریف او، چه دردی، مرضی، سمی، از قدیم و جدید بود که این گلوله انرژی و عشق را اینجور یکباره از پای  در آورد، و مقاله پشت مقاله و مصاحبه پشت مصاحبه آمد در باره دعوا  در  دادگاه بر سر حضانت فرزندان او، بر سر یافتن منشا و پدرومادر فرزندانی که به خود او شباهتی نداشتند، بر سر ثروت او و بدهی او...   و این بحث ها همچنان ادامه دارد، همانگونه که بحث ها در باره زندگی و مرگ او نیز... ولی قبل از آن.

 

همکارم پریسا فرهادی اینجاست برای نگاهی به عزاداری و یادبود هواداران مایکل جکسن از گوشه و کنار دنیا... (رو به پریسا) پریسا، شاید تنها کشوری که مراسمی در بزرگداشت مایکل جکسن برگزار نکرد، ایران بود.

 

بخش دوم

پریسا فرهادی:  مرگ مایکل جکسن هر چند در آمریکا خبرهای مربوط به پیامد اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی را کنار زد، و رسانه های آمریکا انگار یکباره به فراموشی دچار شدند در باره همه چیز دیگر، از جمله اخبار ایران، ولی خوب،  اما آنچه در کشور ایران و در زندگی میلیون ها آدم داشت اتفاق می افتاد، چیزی نبود که مرگ یک ستاره آمریکائی موسیقی پاپ، هر قدر هم عزیز باشد.

بهنام ناطقی: در جاهای دیگر چطور؟

 

پریسا فرهادی: در گزارشی که می بینی، دور سریعی زده ایم به چند گوشه از جهان –  از لس آنجلس و کلیولند و نیویورک به لندن و پاریس و برلین و به مسکو و پکن سر می زنیم در نگاهی به تجمع های فی البداهه برای یادبود مایکل جکسن،  ولی شاید از همه جالب تر، رقص زندانیان فیلیپینی باشد که ویدیوی آن روی یوتیوب بیشتر از 20 میلیون بیننده داشته.

 

در لس آنجلس، جمعیت کثیری در اطراف بیمارستان دانشگاه لس آنجلس و تالار استیپل Staple جمع شده بودند در یک عزاداری فی البداهه.

این خبرنگار تلویزیون در آمریکا می گوید عزاداری و ابراز احساسات اینچنین برای یک چهره مشهور سابقه نداشته.

 

صدها فیلمبردار از سراسر دنیا مشغول فیلمبرداری از مردمی بودند که جلوی شوک و اندوه خود رانمی توانستند بگیرند. این خانم می گوید به یاد دارد که در مدرسه همه آهنگهای او را می خواندند و مایکل جکسن الویس نسل ما بود.

 

موزه راک اند رول در کلیولند اوهایو، با برگزاری نمایشگاه ویژه ای بلافاصله بعد از مرگ مایکل جکسن، پذیرای دوهزار نفر بود – لباسهائی که جکسن در کنسرتها  پوشیده بود، دستکش جواهر نشان مخصوص او، آلات موسیقی و یادبودهای دیگر، از جمله اشیائی بود که هواداران مایکل جکسن در این موزه با دیدن آنها یاد او را در ذهن تازه کردند.

 

مسئول موزه می گوید مرگ باورنکردنی به مرگ  الویس پریسلی و جان لنون شبیه است چون هیچکس انتظار نداشت او بمیرد. همه فکر می کردند برای همیشه زنده می ماند.

 

در نیویورک هزاران نفر صف کشیدند تا از وارد تئاتر تاریخی آپولو بشوند. هواداران او در نیویورک فریاد می زنند: یک کنسرت دیگر، یک کنسرت دیگر...

 

در تئاتر «لیریک» در وست اند، محله تئاترهای حرفه ای لندن، که نمایشی براساس ویدیوی تریلر مایکل جکسن روی صحنه است،  پوستری روی در می گوید: مرگ او زود هنگام بود و نمایش دیرتر شروع می شود.

 

این هوادار لندنی جکسن می گوید عشق رقص و آواز مایکل جکسن منابع اصلی الهام او بودند.  راجر رایت، خواننده نمایش موزیکال تریلر Thriller می گوید افتخار می کنیم که چیزی از مایکل جکسن را به هواداران او بدهیم و ادامه بدهیم کاری را که در این شش ماهه انجام می دادیم، و البته که خیلی غمگین هستیم.

 

بخش سوم

در اقیانوس هند، بر فراز یک ناو هواپیمابر آمریکائی، سربازان مراسمی فی البداهه برای مایکل جکسن بر پا کردند.  این ملوان نیروی دریائی آمریکا می گوید مایکل جکسن شمایل زمانه بود و از مرگ او پریشان است. در پاریس، صدها هزار  از هواداران مایکل جکسن به کلیسای نوتردام رفتند برای مراسمی فی البداهه و هجوم به صفحه فروشی ها از جمله مغازه عظیم ویرجین شروع شد  برای خرید آثار مایکل جکسن بلافاصله بعد از انتشار خبر مرگ او آغاز شد.  این فروشنده می گوید مردم از او تعریف می کردند یا مسخره اش می کردند، ولی حرف آنها تاثیری بر فروش خارق العاده او نداشت و هرکس یک ترانه یا ویدیوی محبوب مایکل جکسن دارد که مایکل جکسن همیشه در نوع خود بهترین باقی ماند.

 

این توریست اسلووینائی در مغازه ویرجین می گوید صفحه های مایکل جکسن را به یاد روزگاری می خرد که او بهترین بود. در برلین، در موزه مجسمه های مومی مادام توسو، هواداران مایکل جکسن دفتر یادبودی را امضا کردند.


ساشا، از علاقمندان مایکل جکسن می گوید مرگ او غمگین کننده است. او می گوید رابطه او با مایکل جکسن از طریق موسیقی است و توجهی ندارد به اتهاماتی که علیه او و بچه ها زده می شد، و دلش برای جکسن تنگ می شود.
در  مسکو، مردم برای مایکل جکسن کنار دیوار سفارت آمریکا گل و عکس یادبود گذاشته بودند. این هوادار اهل مسکو می گوید مرگ مایکل جکسن نه فقط در روسیه بلکه در همه دنیا طینن انداخت. او مرد بزرگی بود.

 

در پایتخت چین هوادران مایکل جکسن برایش شمع افروختند و از خبر مرگ او ابراز حیرت کردند. صدها نفر از هواداران چینی مایکل جکسن،  عکسها و پوسترهای او  را با خود همراه آوردند و به یاد مایکل جکسن شب زنده داری کردند. این هوادار جکسن می گوید استعداد مایکل جکسن در موسیقی در جهان تک بود و هیچکس نتوانست از او پییشی بگیرد و در آینده هم کسی نخواهد توانست جای او را بگیرد.

 

جمعیت عزادار در پکن با عکسها و پوسترهای مایکل جکسن راهپیمائی شبانه ای برقرار کردند که مورد توجه خبرنگاران غربی قرار گرفت.

در فیلیپین، یک گروه از زندانیان ماههاست که با استفاده از ترانه تریلر مایکل جکسن صبح ها رقص و ورزش می کنند و نوار تمرین ورزشی انها 23 میلیون بار در یوتوب تماشا شده است.

 

این زندانی می گوید از مرگ مایکل جکسن به شدت غمگین شد او می گوید ما اینجا همه او رادوست داریم و رقص هایش را تمرین می کنیم به خصوص رقص ماه او را.

 

سرپرست زندان فیلیپین می گوید این زندانی ها مایکل جکسن را می پرستند برای اینکه بدون او نمی توانستند به این شهرت  در جهان برسند.

حالا اجرای این زندانی ها، تماشاگران محلی و حتی توریست های خارجی را به این زندان در خارج از مانیل می کشاند.

بهنام ناطقی: مرسی از این گزارش.  ظاهرا این همه عزاداری و تجمع، به فروش صفحه های مایکل جکسن در سراسر دنیا کمک زیادی کرده.

پریسا فرهادی: همه دنیا مردم هجوم آوردند به صفحه فروشی ها برای خریدن آلبوم های مایکل جکسن به طوریکه ظرف یکی دو روز، به پرفروش ترین هنرمند روز دنیا تبدیل شد دو آلبوم یکی از ترانه های شماره یک مایکل جکسن و...

 

دیگری آلبوم Thriller هفته گذشته پرفروشترین آلبومهای آمریکا بودند. بیسابقه است. ظرف دو هفته گذشته، به گزارش شرکت نیلسن، که آمار فروش صفحه فروشی را جمع می کند، ده آلبوم پرفروش روز همه از مایکل جکسن بودند. سابقه نداشته که یک هنرمند تمام جدول را به خود اختصاص دهد،  و فروش دیجیتال مایکل جکسن هم در دو هفته گذشته از 4 میلیون و 300 هزار بالاتر رفت در حالیکه در تمام سال 2009 قبل از مرگش، یک میلیون و 300 هزار البوم فروخته بود.

 

بهنام ناطقی: این آمارها ضمن اینکه بالارفتن خارق العاده فروش البوم ها را نشان می دهد نشانه توجه جدید به مایکل جکسن، ولی ضمنا نشان می دهد که هنرمندی که ده سال است کار تازه بیرون نداده، همچنان پرفروش باقی ماند. یعنی همان یک میلیون و 300 هزار در 26 هفته اول سال هم کم نیست. مرسی پریسا از زحمتی که کشیدی.

 

  بیلی جین

 

بهنام ناطقی:  برای اینکه گوشه ای از کار مایکل جکسن را کمی عمیق تر نگاه کنیم، سراغ یکی از محبوب ترین ترانه های او می رویم، بیلی جین، و ببینم از دیدگاه مفسران فرهنگ عامه، چه مفاهیم یا تعبیرهائی می تواند داشته باشد.

 

بهنام ناطقی: ترانه بیلی جین، که نمایش آن سرنوشت MTV و سرنوشت موسیقی پاپ را عوض کرد، داستان زنی است که ادعا دارد حاصل عشق شبانه بعد از رقص در دیسکو، فرزندی است – در این ترانه که لحن آن سرگشتگی است توام با احساس گناه، مایکل جکسن می خواند: «آن بوی عطر... ولی هنوز خیلی زود بود...  بیلی جین معشوق من نیست، و آن بچه هم پسر من نیست.» در طول ترانه سعی می کند به یاد نیاورد که شبی که با بیلی جین در دیسکو رقصید چه پیش آمد.

 

ماجرای ترانه براساس داستانهائی است که بر سر برادرانش آمد، و همچنین ماجرای زنی است که مدعی شده بود یکی از دوقلوهایش فرزند مایکل جکسن است و کابوس تلفن های مکرر  این زن که تهدید به خودکشی کرده بود، مایکل را آزار می داد.

 

billy_jean_motown25th کل اجرای او، رقص او و آواز او در این ترانه، تقلائی است عظیم ولی نه کاملا موفقیت آمیز، برای کنترل نیروهای خطرناک، و شناخت ناپذیری که یا او را احاطه کرده اند، یا  از تمایلات و هوس های درون خودش بر می آیند.  رقصی که می کند، به  تعبیری نمایش خبرگی او است در چیرگی بر نیروهای آشوب و هرج و مرج، آن هم نه از طریق روش سنتی موسیقی راک اند رول، که با راه انداختن هرج و مرج، با آرامش اجباری و اختناق مبارزه می کند، بلکه  از موضع انکار آن آرامش. در نظام خیره رقص، گاهی حرکاتی غیرعادی مثل پرش یک دست یا چرخش سر است که انگار کنترل نشده است. از تضاد این دو، مایکل تقلائی برای کنترل می سازد که تماشایش خیره کننده است برای اینکه در مهارت اجرای آن هم از حد توان قابل تصور انسانی فراتر می رود. جادوی او، چشم بندی نیست بلکه دست یافتن به سطحی از مهارت است که برای انسان عادی جادوئی جلوه می کند و خود او ابرانسانی می کند.

 

بیلی جین مایکل جکسن در یک نظر سنجی BBC در انگلستان، به عنوان عظیم ترین صفحه رقص تاریخ انتخاب شد و رقبائی مثل دانا سامرز و جیمز بران را کنار زد و اجرای زنده جکسن از این ترانه هم در جشن بیست و پنجمین سالگرد کمپانی صفحه پرکنی موتان، معروف است.  این اجرای تاریخی را در این برنامه نشان می دهیم.  این ترانه را مایکل جکسن نوشته بود  و مثل خیلی دیگر از ترانه های آلبوم خیره کننده او Thriller آن را به کمک Quincy Jones تهیه کرد، و معروف است که بر سر آن، چقدر با هم کلنجار رفتند. 

 

رابین مارکوویتز، محقق فرهنگ عامه و استاد دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، می نویسد مایکل جکسن از این موضع شروع می کند که نیروهای تهدید ناشی از اتهام کاذب این زن را مهار کند و روی آن بلغزد، رقص مون واک moonwalk یا راه رفتن روی ماه را برای اولین بار در اجرای این ترانه عرضه کرد. همین جا استناد می کند به  گریل مارکوس Greil Marcus، در کتاب Lipstick Traces تاریخ محرمانه قرن بیستم، که می نویسد دراین  رقص moonwalk   چنان راه می رود نه انگار که صاحب صحنه است و نه انگار که این صحنه برای او ساخته شده، بلکه به گوئی که اساسا صحنه از او نشئات می گیرد، یعنی حضورش باعث پدیدار شدن صحنه می شود.  از دید این محقق و مفسر فرهنگی، مایکل جکسن با ترانه و رقصش، روان ملت آمریکا را کوبید و به لرزه در آورد.

 

حالا می شود پرسید که در این اجرا چه چیزی وجود دارد که این محقق آن را روانکوب می داند  برای یک ملت؟ تکان دهنده است؟ برای بعضی، جواب این سئوال، جنبه عقیدتی دارد، و به تجربه مربوط نیست.

 

انتونی دو کرتیس، درمقاله ای در باره رقص واجرای مایکل جکسن در ترانه بیلی جین در مجله میوزیشن Musician می نویسد: کنترل پر تنشی که مایکل جکسن به روی اجزاء ترانه و اجرای آن، از خود نشان میدهد، از توازنی ناشی می شود که او قادر است بین تضادهای عقیدتی برقرار کند به جای اینکه اجازه دهد آنها به اجزا متشکله خود پاره پاره و تجزیه شوند. 

 

jackson_thriller از دید این منتقد (انتونی دوکرتیس) مایکل جکسن بازتاب تقلای فرهنگ معاصر است برای برقراری توازن میان تضادها: یعنی مثلا تضاد میان معصومیت جنسی و جنسیت  افراطی... یا تضاد میان وفاداری به ریشه های نژادی و فرهنگی – یعنی همان میراث سیاهپوستان آمریکا –  و در عین حال، تلاش برای حل شدن و استحلال نژادی و یگانگی – تضاد میان جوانی ابدی، و کهولت، تلاش برای رسیدن به بلوغ فکری، در جامعه ای که به تلاش برای رسیدن به منفعت شخصی بیشتر پاداش می دهد.

 

اما این تضادها، که مایکل جکسن را به انقباض و انبساط وا می داشت،  مختص او نبود بلکه مشترک بود با آحاد شنوندگان و مخاطبان او در سراسر دنیا، به قول انتونی دوکرتیس، همین اشتراک موقعیت بین مجری و مخاطب، بر گیرائی و کشش این تضاد، که جوهر هنر مایکل جکسن بود، و همچنین، بر ضربه هوش ربای آن بر تماشاگر می افزود.

 

از دید استاد پژوهشهای فرهنگی دانشگاه کالیفرنیا، آقای رابین مارکوویتز، راز روانکوب بودن این رقص برای مخاطبان، به نوعی به رابطه تماشاگر با قدرت مربوط می شود یعنی قدرت مهار نیروهای متضاد، و بنابراین، از این دیدگاه، رابطه تماشاگر با این رقص، به رابطه تماشاگر بستگی دارد با قدرت، در زندگی خودش... . تمام کسانی که این ویدیو را نگاه می کنند، در زندگی خود به هرحال به نوعی مقهور قدرت هستند، یا قدرت معلم مدرسه یا قدرت رئیس اداره یا پلیس یا هر چیز دیگر، احساس زیردستی و فرمانبرداری دارند،  نمایش «پر قدرت» در اجرای مایکل جکسن، فقط وقتی روانکوب و تکان دهنده می شود که خود او هم در چارچوب این اجرا، فرمانبردار یا مقهور یا زیردست قدرت به نظر برسد، یعنی انفجار «خونسردی» یا آرامش درونی، به این جهت روانکوب می شود که خود اجرا هم مجموعه ای از تضادها باشد، تضاد بین سهولت، با محدودیت – بین آزادی با اختناق و سرکوب. به این ترتیب، تجربه ذهنی تماشای لغزش نرم مایکل جکسن روی صحنه،  مثل تماشای شنا کردن ناگهانی غریقی است در دریائی طوفانی،  یعنی اجرای مایکل جکسن در این ویدیو، و روی صحنه، هنگامی شوق انگیز می شود که می بینیم موفقیت او، آسان به دست نیامده، بلکه ناشی از تقلائی است که شدت آن، مو بر اندام راست می کند.

 

در رقص بیلی جین، آن نیروهای غیرقابل کنترل، در تضاد میان حرکات نرم و کنترل شده، و لحظه های بی وقار و ناموزون، متجلی می شوند. در اجرای خود ترانه، وقتی مایکل جکسن می خواند (در حتی به خواندن خودش در ویدیو، لب تکان می دهد...) در صدایش و طرز اجرایش و همسرائی، چنان اغتشاش و سردرگمی وجود دارد که انگار تمام جهان توصیف شده در ترانه را دارد زیر سئوال می برد  -- این تردید را در ناله های و ضجه ها و ندبه های همسرائی زیر صدای مایکل جکسن می توان شنید و خودش هم وقتی با خشم می خواند، این خشم را با احساس ترس و دلهره، در گلو فرو می خورد،  و حبس می کند... به قول به قول گریل مارکوس، خشمی که در ترانه بیلی جین ابراز می شود، خشم لگام گسیخته و درنده نیست، بلکه خشمی فروخورده است از ترس...

 

این ویدیو را MTV   آن زمان، ساعتی یک بار، حتی دوبارنشان می داد. هر چند اولش مقاومت کرده بود که موسیقی ریتم اند بلوز سیاهان به فرمتش نمی خورد و رئیس سی بی اس شرکت وایاکام صاحب ام تی وی را به نژادپرستی متهم کرد اما بعد از آنکه این ویدیو و دیگر ویدیوهای مایکل جکسن در ام تی وی به نمایش در آمد، مایکل جکسن تبدیل شد به یکی از پله های ترقی ام تی وی... یعنی با ویدیوهایش، ویدیوکلیپ را تعریف کرد و بهترین و بلندپروازانه ترین و رقابت ناپذیرترین نمونه هایش را هم ارائه داد.  و هنوز هم خیرگی در آن است. ویدیوی «تریلر» حالا خودش تبدیل شده به یک نمایش موزیکال پرفروش روی صحنه در لندن که قرار است به برادوی نیویورک هم آورده شود.

 

بخش چهارم

حالا سئوال اساسی این است که تماشای تقلای یک آدم برای مهار آنچه مهارناپذیر است، چرا باید این همه شوق و لذت داشته باشد؟ برای بعضی، لذت تماشای این ترانه (بیلی جین) در این است که نشان می دهد  زندگی عادی، مثل یک برخورد جنسی در دیسکو، می تواند به این صورت، ترسناک و شناخت ناپذیر، تعبیر بشود، بعضی هم ممکن است این داستان را به کلی ندیده بگیرند و رقص و آواز مایکل جکسن لذت ببرند – بعضی منتقدها، چنین استدلال کردند که در لذتی که در این ترانه هست به همان اندازه،   ناراحتی و ناخشنودی نهفته است –  از جمله مثلا می شود بحث کرد که  موضوع، صرفا نگرانی جنسی نیست، بلکه نگرانی ای است که ریشه دارد در مفروضاتی که جنسیات در جامعه امروزی براساس آنها بنا شده.

 

حتی همجنسگرایان و دگرباشان و همه آنها که خارج از هنجارهای جنسی جامعه قرار دارند، طوری زندگی می کنند که گوئی کنترل نیروهای کنترل ناپذیر برایشان میسر است. یعنی موضع خارجی و دگر بودن انها مهم نیست،  اگر بتوانند خود را صاحب اختیار تلقی کنند. اما اجرای مایکل جکسن در بیلی جین، از دید یک کارشناس، نمایشگر ضعفی بود کمال یافته، که نشان می داد که صاحب اختیار خود شدن، یعنی رسیدن به آن حد از متانت و خودداری، حالتی  است که تنها در عالم آرزو،  می تواند تحقق پیدا کند. به عبارت دیگر، مثل بچه های درمانده و عاجزی که نسبت به آنها احساس خودهمانی می کرد، مایکل جکسن هم دائم در تمام لحظات زندگی، برای دست یافتن به آن متانت و خویشتنداری کمال یافته، در تقلا بود.

 

***

 

thriller-michael-jackson موفقیت خیره کننده و تاریخی و بی مثال آلبوم تریلر از نظر هنری چنان نفوذی بر  موسیقی پاپ در آمریکا و جهان بر جای گذاشت که نشان دادن تاثیر های گسترده آن، به گفته ادوارد کیز، نویسنده هفتگی فرهنگی «رولینگ استون» مثل این می ماند که بخواهیم در باره تاثیر اکسیژن یا جاذبه زمین صحبت کنیم.

 

به عبارت دیگر، هنرمندان زیادی را نمی شود اسم برد که به نوعی سعی نکردند بخشی از فرمولهائی که جکسن در این آلبوم ابداع کرد، تقلید کنند یا استفاده کنند، و این تقلید یا بهره برداری، نامناسب هم نبود بلکه خود مایکل جکسن هم، وام گیرنده بود در کارش. یعنی به این راضی نبود که یک البوم موسیقی پاپ، یا  R&B یا  راک یا رقص بسازد، بلکه «همه چیز» را می خواست. ترکیب گیتار راک با ریتم های موسیقی سیاهان، و سازهای زهی موسیقی دیسکو را با موسیقی فانک و با غصه های چهل هزارساله بیامیزد. 

 

نخستین ترانه آلبوم الهام از یک قطعه مشهور مانو دیبانگو، موسیقیدان جاز آفریقائی است که حتی برای آن سرانجام به او حق حساب هم داده شد. ولی همه حتی خود مانو دیبانگو، روایت مایکل جکسن از این نغمه را اصیل می دانند. 

 

ترکیب آکوردهای افتان و خیزان گیتار بیس، با آواهای پرسش و پاسخ قبیله ای سیاهپوستان افریقا در نخستین ترانه آلبوم تریلر Thriller یعنی ترانه Wanna Be Starting Something و کلا نوع سازبندی و ترکیب صداها، هنوز هم معماگونه و حیرت آمیز است، چون خیلی از ترکیب ها الان عادی شده اما سی سال پیش کسی اینطور  کار نکرده بود. 

 

michael_jackson3 هنوز کسی پیدا نشده که بشود گفت در هنر ترانه سرائی، رقص یا آهنگسازی، به پای مایکل جکسن رسیده، اما هنرمندانی در موسیقی پاپ امروز هستند که می توان گفت مریدان مایکل جکسن هستند. 

 

یکی از آنها جاستین تیمبرلیک است، که به خصوص آلبوم اولش، به مایکل جکسن بدهکار است. دیگری آشر Usher است که جانشین جکسن دانسته می شود و خواننده دیگر، نه یو Ne-Yo هنرمند دیگر ریتم اندبلوز، کریس براون، بی شرمانه از جکسن تقلید کرده و کانیه وست هنرمند هیپ هاپ، هم به جکسن وام دارد. در مورد کانیه وست، باید گفت وامش به جکسن از دید منتقد رولینگ استون، توانائی اش در بهره گیری از بینشی یگانه برای به موفقیت تجاری رساندن ترانه. بر عکس هنرمندانی که از جنبه های پاپ موسیقی مایکل جکسن بهره دارند،

 

خانم بیانسه، هنرمندی است که از اجرای قهار و سرسخت مایکل جکسن بهره گرفته. بیانسه یکشنبه هفته پیش با تغییر واژگان ترانه Halo یاد مایکل جکسن را در کنسرتش در نیواورلئان زنده نگه داشت.

 

دستکش سفید – برای مایکل جکسن سبمول جادو بود و ارتباط آن با جهان جادوئی که با نور سفید در فیلمهای استیون اسپیلبرگ پیدا می شود.

جکسن بارها به این دستکش به عنوان سمبول جادو اشاره کرده بود، و آن را نشانه  فرار از واقعیتی می دانست که خود او احساس می کرد با کنسرتها  یا ویدیوها و ترانه هایش به تماشاگرش می دهد.  جکسن، و کارگردانهائی مثل اسپیلبرگ در سینما، باور دارند که مردم احتیاج دارند حتی برای مدتی کوتاه، به آن جهان جادوئی، یا بهشتی که گرگها و بره ها و ET و Bambi  در جنگلی افسون شده، و آفتابی، مهاجرت کنند، 

 

فارغ از تقلاهای روزمره – به تعبیری، جکسن در آن دنیا زندگی می کرد و دستکش، ارتباط او بود میان آن جهان و جهان مخاطبانش، و آنها را فرامی خواند به عبور از آن مرز، حتی به طور موقت... معروف است که جکسن، حتی روی تختخواب بیمارستان بعد از آنکه موهایش آتش گرفته بود هنگام فیلمبرداری آگهی پپسی کولا، این دستکش را بر دست داشت و وقتی خبرنگاری از او پرسید چرا، جواب داد که با این دستکش در دستم، هیچوقت بیرون صحنه هستم ... یعنی جادو ادامه دارد هر جا اوهست... و. دستکش، سمبول بیگانگی یا غریب بودن کامل ستاره پاپ است با تماشاگرانش و سمبول تلاشی ذاتا شکست خورده و درهم پیچیده، برای پرکردن این شکاف و  این غریبگی.

 

***

 

MJ_memorial سه شنبه هفته پیش در مراسم عظیمی که 17 هزار نفر در آن شرکت کردند اما بیشتر از یک میلیون و نیم نفر تقاضای شرکت در آن را داده بودند، هنرمندان برجسته و خانواده مایکل جکسن به بزرگداشت او پرداختند. گزارشی داریم از این مراسم. تکان دهنده  ترین صحنه در مراسم بزرگداشت مایکل جکسن، نزدیک به انتهای آن، هنگامی بود که دختر کوچک او «پاریس» گفت از  وقتی چشم به دنیا گشود، مایکل جکسن برا یاو بهترین بابای دنیا بود.

 

شاهین جعفرقلی، هنرمند 12 ساله ایرانی تبار مقیم Wales بریتانیا، تنها غیرآمریکائی بود که در مراسم یادبود مایکل جکسن حاضر شد با اجرای آهنگ  Who’s Love  You  از اسموکی رابینسون که مایکل جکسن در بچگی همراه جکسن فایو آن را اجرا کرد.

مراسم بزرگداشت مایکل جکسن را 31 میلیون نفر روی 19 کانال تلویزیونی مختلف آمریکا تماشا کردند  و صدها میلیون دیگر در سراسر دنیا شاهد زنده آن بودند. به قول پیشوای روحانی خانواده جکسن، مایکل می خواست به همه عشق بدهد.

 

از هنرمندان برجسته مرایا کاری بود با اجرای ترانه I’ll Be there.

 

بروک شیلدز، همبازی کودکی مایکل جکسن گفت  وجه مشترک او و مایکل جکسن، تجربه شهرت در خردسالی بود که برای او از 11 ماهگی و برای مایکل جکسن از 5 سالگی شروع شد.  صحنه هائی از اجرای مایکل جکسن در کودکی،  یادآور شهرت و استعداد خیره کننده او بود. اسموکی رابیسن، خواننده و آهنگساز گفت افتخارش در زندگی این است که کسی که همگان بزرگترین هنرمند دنیا می دانستند، از نزدیک می شناخت. استیوی واندر، با ترانه I’ll Give  یاد مایکل جکسن را گرامی می دارد.

 

خانم کوئین لطیفا می گوید آواز و رقص مایکل او را طوری به تماشاگر نزدیک می کرد که تماشاگر به خودش ایمان می آورد. هنرمند آراند بی، آشر، که از وراث هنری مایکل جکسن دانسته می شود، ترانه Gone Too Soon یا رفته بی هنگام را در باره او اجرا کرد. جان مایر، هنرمند موسیقی راک، با گیتار بلوز، همسرایان را در اجرای ترانه Human Nature  همراهی کرد.

 

پایان بخش مراسم اجرای ترانه «ما جهان هستیم» مایکل جکسن و لاینا ریچی است که همه هنرمندان حاضر و خانواده مایکل جکسن در اجرای آن با او همراه شدند.

No comments:

Post a Comment

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند