ماه عسل وحشت: گریز بی نقص
از فیلمهای عروسکی و گیشه داغان کن تابستان گذشتیم و می رسیم به یک فیلم هیچکاکی، لابد برای آنها که جادوی اسباب بازی های جی آی جو را نگرفته اند. توی این گرمای تابستان، واقعا احتیاج هست به نسیم خنک هاوائی به خصوصی وقتی از کنار میلا یونوویچ رد شود و به صورت آدم بخورد. او در این فیلم یک عروس جوانی است که با داماد برای ماه عسل به کوههای دورافتاده ترین جزیره هاوائی می روند جائی که یک زوج قاتل روانی، دنبال زن و شوهرهای جوان می گردند که آنها را به قتل برسانند.
به قول مانولا درگیس، منتقد نیویورک تایمز که فیلم «گریز بی نقص» یا A Perfect Getaway را پسند کرده، این فیلم سرگرمی است لُخم و زرنگ، که مختصری برهنگی دارد، مختصری خونریزی و یک چرخش سریع چاقوی داستانی.
فیلم «گریز بی نقص» از دیوید توهی، کارگردان و سناریست پرکاری است که آخرین بار پنج سال پیش پشت دوربین بود برای ساختن فیلم حادثه ای و پرزدوخورد و پرخرج Chronicle of Riddick. «گریز بی نقص» فیلم جدید «توهی» از نوع فیلمهای درجه دوم یا درجه B است که مدام سرگرم می کند و با سرخوشی، از هر نوع اخلاقیات و پیام فلسفی و اجتماعی خالی است و بنابراین تفریحی ارزان است برای یک روز تابستانی. فیلمی است که جاذبه های کوهستانهای دست نخورده و آسمان صاف هاوائی را با داستان جنائی مخلوط کرده.
***
در فیلم «گریز بی نقص» از کارگردان فیلمهای حادثه ای هالیوود دیوید توهی، عروس و دمادی بهشت هاوائی را برای ماه عسل انتخاب کرده اند، اما با ماجرائی فراتر از کوهنوردی در دوردستهای طبیعت روبرو می شوند.
کارگردان دیوید توهی می گوید فیلم «گریز بی نقص» میلا یونوویچ و استیو زان زوج ماجراجوئی هستند نمی خواهند تعطیلات عادی در هاوائی داشته باشند، و دنبال ماجرا، به دورافتاده ترین جزیره می روند جزیره کائوای Kauai و کوههای کالالائو ولی می بینند که همراهانی پیدا کرده اند. برای میلا یونویچ، هنرپیشه اوکرائینی تبار هالیوود، نقش عروس جوان با نقش های تاریخی یا ابرقهرمانهائی که قبلا بازی کرده، تفاوت دارد.
میلا یونوویچ می گوید در این فیلم سرانجام فرصت یافت دختر سر به زیری باشد که خانواده و اطرافیان در او سراغ دارند، به جای ابرقهرمان یا یک شخصیت تاریخی موجودی سیاه دل که در فیلمهای دیگر بازی کرده. او می گوید در این فیلم در نقش یک دختر معمولی ظاهرا می شود و همین اش جالب بود.
در میان صخره های بلند کوههای دورافتاده، خطر سقوط و خطر قاتلی روانی که زوجهای جوان را می کشد، عروس و داماد قهرمان داستان را تهدید می کند. میلا یونوویچ می گوید سناریوی فیلم او را به سوی خود کشید، چون به سبک فیلمهای جنائی کلاسیک هیچکاک، بر شخصیت ها مبتنی است و او توانست نقش خودش را بازی کند. در این فیلم، میلا یونوویچ برای نخستین بار در مقابل استیو زان قرار می گیرد.
میلا یونوویچ می گوید رابطه او و استیو زان سرصحنه پر از شوخی و خنده بود به طوری که همه آنها را از سروصدای خنده می توانستند پیدا کنند و کشش خوبی جلوی دوربین داشتند.
***
دیوید توهی، سناریست و کارگردانی حرفه است که بیشتر در محدوده ژانرهای هالیوودی کار کرده و فیلمهاش آمد نیامد داشته اند... هم فیلم خوب و مخوفق داشته مثل فیلم فراری با هریسون فورد، و هم فیلم های افسانه علمی مثل پیچ بلک و ماجراهای ریدیک -- که آخرین فیلمش بود قبل از «گریز بی نقص» -- یک فیلم پرخرج بزن بزن هالیوودی بود به اسم ماجراهای ریدیک که به قول پیتر هارتلوب، منتقد سنفرانسیسکو کرانیکل، کسانی که آن فیلم را با بازی کارتونی وین دیزل دیده باشند، پرونده فیلمسازی دیوید توهی را به کلی می بندند کنار می گذارند و خلاصه، به قدری درهم و شلوغ بود که باعث شد حس خوبی که فیلم قبلی دیوید توهی، یعنی فیلم Pitch Black در تماشاگرها ایجاد کرده بود، تاحدودی زیادی از بین برود.
اما همین منتقد می نویسد فیلم «گریز بی نقص» فیلمی است هوشمند و هیجان انگیز به خاطر داستان جنائی اش، که در واقع خوشامدی است برای بازگشت دیوید توهی به پشت دوربین، ولی بعد از آن فیلم پرخرج، بودجه ها را قطع کرده اند و بنابراین، فیلم «گریز بی نقص» یک هزارم بودجه ترفندهای بصری که فیلم ریدیک داشت ندارد و بدون اینکه انفجاری در آن اتفاق بیافتد، فقط یک ساعت ونیم طول می کشد، اما به جای ترفندهای بصری و Special Effects کامپیوتری، بازی های خوب و نرم و قوی دارد و کارگردان موفق می شود که ریتم جسورانه وسریع و. جالبی به فیلمش بدهد و حتی گاهی می رود که دیوار چهارم بین تماشاگر و بازیگر را فرو بریزد.
از دید پیترهارتلوب، «گریز بی نقص» از آن فیلمهای ارزان درجه دومی است که استودیوها به عنوان یدکی برای اینکه پشت بند فیلمهای گران، بیرون بدهند، می سازند ولی کارگردان دیوید توهی، تن نمی دهد به این خفت و از این دستمایه و با این بودجه، کاری خلاف انتظار به وجود می آورد، و اعتبار را باید به این بازیگر ها داد به خصوص استیو زان و میلا یونویچ -- و به دیالوگ تیز و خنده دار فیلم... به قول مانولا درگیس، منتقد نیویورک تایمز، دیوید توهی ضرباهنگ آسانی به فیلم داده که هرچه دلهره و اضطراب بازیگران بالاتر می رود، تندتر می شود.
یک زوج قاتل، مثل همین عروس و دامادهائی که برای ماه عسل به هاوائی آمده اند، فراری در کوهستان، دنبال زوج های جوان می گردند که آنها را به قتل برسانند، بنابراین، این سئوال وجود دارد که کدامیک از زوج هائی جوان و شادابی که در راه دیده اند، می توانند آن زوج قاتل باشند، حضور خطر و دلهره و پیچش های قصه را به یک تعبیر می شود هیچکاکی توصیف کرد، اما این را باید منتقدها بگویند نه خود میلا یونوویچ...
ولی به هرحال، داستان طوری جلو می رود که شخصیت استیو زان که سناریست جوان و نوتوفیقی است که فیلم اولش جلوی دوربین می رود، قرار می گیرد در برابر شخصیتی که تیموتی اولیفنت Olyphant بازی می کند، جوانی به نام نیک، که مرد ماهیچه و ورزش است، و نقطه مقابل شخصیت استیو زان، که مرد فکر و ایده است و به هوش خودش مغرور.
شخصیت نیک به تدریج تهدیدکننده تر می شود و جالب است که بحثی که با سناریست می کند در باره این است که چه چیزی یک فیلم جنائی را بهتر می کند. لحظه ای است که به قول منتقد نیویورک تایمز، اشاره ای به خود فیلم است که اغلب در فیلمهای تازه کارها از آن استفاده می شود ولی در این فیلم، از دیالوگ در باره فیلم جنائی، استفاده خوبی شده برای بالابردن تنش در داستان. ولی به هرحال همین منتقد یادآور می شود که دیوید توهی دارد از آشنائی تماشاگر با قراردادهای این ژانر سینمائی استفاده می کند که تماشاگر را متوجه کلیدها و اشاره های قصه بکند.
استیون کول، منتقد روزنامه «گلوب اند میل» کانادا نوشته یکی از بهترین بازی های فیلم از تیموتی اولیفنت Timothy Olyphant است در نقش نیک، که جنبه کمیک دل انگیزی دارد. از دید این منتقد، این فیلم از نادرترین لذت های سینماست یعنی یک فیلم درجه دوئم است که می داند کجا برود و چطور برود.
کول نوشته فیلم «گریز بی نقص» نمی ترسد از اینکه که یک ملودرام سریع بشود و حتی گاهی مسخره باشد و جنبه مثبت آن این است که کارگردان از فضای کوهستانی و ساحل جزیره هاوائی نهایت بهره را برده و مناظر هاوائی را به تصاویر زیبا ولی تهدیدکننده و دلهره آور تبدیل کرده، و حتی ترس از لغزش روی کوره راه های سنگی کوه را به تماشاگر منتقل می کند. ولی استیون کول معتقد است که فیلم گریز بی نقص تماما بی نقص نیست، برای اینکه آخر داستان چرخشی دارد که نه تنها باورکردنی نیست بلکه مسخره است.
راجر ایبرت در شیکاگو سان تایمز می نویسد خوشحال بود که وقتی به تماشای این فیلم نشست، هیچ چیز در باره آن نمی دانست برای اینکه این فیلم جنائی برای او موفق بود، چون نمی توانست در طول فیلم پایان ماجرا را حدس برند. او هم از اینکه فیلم به تدریج تهدیدآمیزتر می شود، تعریف کرده. ولی نوشته آخر داستانT یک کم بحث می خواهد بین تماشاگران بعد از دیدن فیلم، برای اینکه شاید بعضی ها فکر کنند گمراه کننده بود، که راجر ایبرت نوشته به نظر او این طور نیست، فقط یک کمی حقه بازانه است ولی اشکالی ندارد از نظر این منتقد، چون در جنگ و عشق، همه چیز رواست.
سلام و خسته نباشید...کارت خیلی درسته بهنام جان...راستی شما خودتون منتقد هستید و در روزنامه ها و... هم مینویسید؟؟
ReplyDelete