August 10, 2009

Paper Heart

قصه شرمگین و معصوم عشق: «قلب کاغذی»

 

paper_heart_1 فیلم «قلب کاغذی» با شرکت دو هنرمند جوان، شارلین یی و مایکل سرا -- یک فیلم کمدی عاشقانه است در دل نیمه مستندی درباره عشق و عاشقی.  فیلمی است سنت شکن که می خواهد قراردادهای سینما را زیر سئوال ببرد اما هر چند شروعی پرسشگر و بدعت آمیز دارد، ولی وقتی به قصه عشق می رسد، لحنی متعارف و آشنا پیدا می کند.  حجب و شرم هر دو بازیگران، جاذبه اصلی فیلم است که با تصور تماشاگر از واقعی و ساختگی، مستند و داستانی، بازی می کند.

 

فیلم «قلب کاغذی» که نمایش آن از جمعه در سینماهای شهرهای بزرگ شروع شده. نیمه مستند است.  فیلمی است که زیرکانه تمام قراردادهای سینما را زیر سئوال می برد و روی پاشنه شان می چرخاند... این جور فیلمسازی را تاحدودی در فیلم بورات و برونو، کار بعدی ساشا بارون کوهن  هم  می بینیم --  و فیلمهای نظائر آن که ماکومنتری Mockumentary خوانده می شوند، یا تمسخر مستند.   هنرمندی که دارد نقش بازی می کند و تماشاگر می داند دارد نقش بازی می کند، در بده بستان با آدمهائی که نقش بازی نمی کنند، قرار می گیرد. مثل برنامه های دوربین مخفی، یا  شبیه تمهیدی که فیلمساز برجسته سینمای ایران عباس کیارستمی در خیلی از فیلمهایش به کار برد -- هم به صورت مصاحبه با مردم کوچه و خیابان بدون تمرین، و هم به صورت مصاحبه با بازیگرانی که وانمود می کردند بی تمرین دارند  حرف می زنند. 

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

هنرمند می خواهد تزویر فیلم را، ساختگی بودن صحنه های زندگی در سینما را  یک درجه اضافه کند با تظاهر به حذف آن، یعنی تزویر دوگانه... هدف فیلمساز این است که تماشاگر خیال کند لحظه هائی خصوصی را نگاه می کند  که قرار نبوده اتفاق بیافتد یا قرار نبوده فیلم گرفته شود. این همان تزویر سینماست که ما را به درون زندگی های خصوصی می برد اما اینجا تزویر را با واقعی جلوه دادن زندگی، شدت بخشیده. مضاعف کرده، چون شارلین یی، که عشقش با مایکل سرا موضوع داستان این فیلم است، در زندگی واقعی هم دوست دختر مایکل سرا است.

 

شارلین یی، هنرپیشه و کمدین جوانی که در فیلم Knocked Up نقش نسبتا مهم جانبی داشت، شروع می کند به ساختن فیلمی در باره نظر  مردم دور آمریکا در باره عشق چون خودش نه عشق را می شناسد نه فکر می کند روزی به آن خواهد رسید. ولی ضمن ساختن این فیلم، عاشق می شود..  اگر گیج کننده است، برای این است که این جوانهای زرنگ، اصلا با هدف گیج کردن تماشاگر فیلم ساخته اند.

 

***

 

فیلم «قلب کاغذی» با  فیلم مستندی شروع می شود که کمدین غیرمتعارف شارلین یی،  برای درک باور خودش و مردم در باره عشق می سازد، در مصاحبه با مردم دور آمریکا، اما آشنائی او هنگام فیلمبرداری با جوانی با بازی مایکل سرا، به عشق می انجامد و این این داستان عاشقانه، بخشی از فیلم می شود.

 

paper_heart_4 نویسنده و کارگردان فیلم، نیکلاس جیسنوویک می گوید  ما می دانستیم که این فیلم ممکن است بعضی ها را گیج کند ولی همین شوق انگیز بود که تماشاگر نمی داند کجای فیلم مستند است و کجای آن ساختگی است او می گوید فکر اصلی این بود که اگر شما فکر کنید آنچه می بینید می تواند بالقوه  واقعی باشد، شاید بیشتر از داستانی که می دانید ساختگی است، جذب آن بشوید.

 

در این صحنه، شارلین یی به کارگردان فیلم مستندش  می گوید که قرار است با مایکل سرا بیرون برود ولی می گوید این یک قرار معمولی است و قرار عاشقانه نیست.  شارلین می گوید صحنه های مستند هست از مصاحبه با مردم واقعی و صحنه های ساختگی است در باره رابطه عاشقانه بین شخصیت او و شخصیت مایکل سرا، که فیلم سعی می کند آنها را با هم مخلوط کند. او می گوید خلاصه ای داشتند و دیالوگها را فی البداهه گفتند به امید اینکه واقعی جلوه کند.

 

علاقمندان هنرمند جوان سینما و صحنه، شارلین یی از این فیلم استقبال می کنند به  خصوص به خاطر حضور مایکل سرا، که در زندگی واقعی هم دوست پسر اوست و حتی به صحنه های ساختگی هم رنگ واقعیت داده است.

 

کارگردان نیکلاس جیسنویک می گوید در این سبک فیلمبرداری، نمی شود هیچ نوع کشش ساختگی درست کرد بین شارلین و مایک، یا بین شارلین و شخصیت کارگردان. او می گوید این داستان به قدری شخصی و خودمانی است که همه عناصر آن باید این جنبه را نشان دهد، از جمله طرز ساخته شدن فیلم -- او می گوید ترکیب مستند و داستانی از خود شارلین بود که دلش نمی خواست یک مستند سنتی درست کند از مصاحبه ها.

در یک صحنه، بازیگر نقش کارگردان به شارلین یادآوری می کند که حالا که از مایکل سرا خوشش آمده، آنها می خواهند همه لحظات آنها را با هم فیلمبرداری کنند و در فیلم بگذارند.

 

در صحنه ای دیگر،  بوسه و کنار دو دلداده کمرو و جوان، در خلوت، در یک صحنه خصوصی، به خاطر حضور فیلمبرداران، شرم و خجالتی بر می انگیزاند، که ممکن است ساختگی باشد یا نباشد.

 

فیلمبردار جی هانتر می گوید سعی کردیم فیلم داستانی و مستند شکل مشابهی داشته باشند که تماشاگر صحنه های ساختگی را هم واقعی تصور کند.  مهم بود که روی دست فیلمبرداری شود و طبیعی باشد انگار همه چیز برای اولین بار جلوی ما اتفاق می افتد.

در صحنه های فیلم، مردم واقعی در باره عشق اظهارنظر می کنند.  کارگردان نیکلاس جیسنوویک می گوید شارلین یک بازیگر سنتی سینما نیست و همین برای ما شوق انگیز بود که او را در محور یک فیلم قرار بدهیم و چنین فیلمهائی همیشه جالب می شوند برای اینکه شخصیت اصلی کسی نیست که قبلا در جائی در سینما دیده باشید.

 

***

 

Paper_Heart_poster موفقیت این فیلم، اگر توفیقی داشته باشد، در این است که با همه  این تمهیدها، یعنی مستندسازی، خجالت ظاهری از دوربین، شرم حضور، با تظاهر اتفاقی بودن و فی البداهه بودن، دست آخر، آن جادوی اصلی سینما را روی تماشاگر بازی کند، یعنی حس و عاطفه را بیدار کند و این تنها وقتی ممکن است که ما در عشق و رابطه شخصیت ها سهیم بشویم، و وقتی سهیم می شویم که باور کنیم -- برای همین، هر چند شارلین یی، با موضع رادیکالی فیلم را شروع می کند که عشق وجود ندارد و دروغ است، ولی در مصاحبه با انواع آدمها در اطراف آمریکا، درست به عکس این نتیجه می رسد. یعنی در نهایت، همان باور که در یک فیلم عاشقانه متعارف وجود دارد و همان حس به تماشاگر می رسد منتهی ضمن اینکه خیال می کند کسی نخواسته با تصویربازی، هوش را از سرش برباید. ولی شیرینی کار شارلین یی، و همکار کارگردانش، نیکلاس جیسینووک در این است که تصویربازی خودشان را به تماشاگر به عنوان واقعیت نشان داده اند.

 

به این ترتیب، فیلم مدام این سئوال را بر می انگیزد که آیا صحنه ای واقعی است یا تمرین شده؟ به قول جاستین لو، منتقد هالیوود ریپورتر، که این فیلم را در جشنواره ساندنس دیده، عینیت گرائی این فیلم در لایه های متعددی که روی آن اضافه شده، به تدریج کمرنگ می شود، مثلا چطور مستندی است که در آن یک نفر دارد نقش کارگردان را بازی می کند.  مثل فیلم «زندگی و دیگر هیچ» عباس کیارستمی است.

 

بعد هم داستان عشق شارلین و مایکل سرا، این سئوال که آیا کل فیلم ساختگی است یا بعضی قسمت هاش فی البداهه است، و بعضی اش از قبل نوشته شده، ذهن منتقدها را هم به خودش مشغول کرده، ولی منتقد هالیوود ریپورتر می نویسد این بازی با فرمت فیلم در حالیکه شارلین یی به جستجوی رازهای عشق می پردازد، به تدریج تحت الشعاع یک قصه متعارف عاشقانه یا آنچه در فیلم «رابطه» خوانده می شود، قرار می گردد و این خط داستانی گیرا هم، در پایان حل نشده باقی می ماند.

 

ولی این شاید بی انصافی باشد که فیلمی را به خاطر اینکه عشق متعارف در آن هست، بکوبیم.  ولی این انتقاد را خود فیلم با ژست پیچیده ای که می گیرد، در واقع برای خودش می خرد، اما به قول کلودیا پوئیگ، منتقد USA Today حتی دیرباورترین آدمها هم نمی توانند در برابر دلبری فیلم «قلب کاغذی» مقاومت کنند.

 

paper_heart_5 از دید منتقد یو اس ای تودی، ترکیب مستند و عشقی، فیلمی است با طراوت و  روح افزا، و لجبازانه اصرار دارد بدعت گذار باشد، و البته بخش بزرگی از جذابیت فیلم هم حضور شرمگین هنرپیشه عینکی و بی پیرایه، خانم شارلین یی است که هم شوخ است و هم صریح و صادق.  خانم پوئیگ نوشته فیلم گاهی مغشوش به نظر می رسد اما همین هم بخشی از دلربائی آن است.

 

بتسی شارکی در لس انجلس تایمز می نویسد حتی اسم این فیلم نوعی شیرینی به ذهن متبادر می کند، انگار این فیلم جشن عشق است، با استفاده از کاغذ برشهای کاردستی کودکستان، قبل از آنکه بلوغ، تلاش برای آشنائی و عشق، و نومیدی های بعدی، تصویر عشق را رنگین کند. یعنی فیلمی است به معصومیت همان کاردستی های کودکستان.

 

بتسی شارکی البته یادآور شده که در بخش های مستند فیلم «قلب کاغذی»، حرف تازه ای از مردم در باره عشق نمی شنویم، ولی در بهترین صورتش، اینها سرگرم کننده هستند، ولی هدف از اینها رسیدن به این پیام است که برخلاف تز اول فیلم، مردم هنوز هم عاشق می شوند و راهی می یابند که عشق خود  را برای یک زندگی سرپا نگه دارند که یعنی خوش ترین پایان متصور را دارد.

1 comment:

  1. behnam dooset darim... behnam dooset darim
    faghat yek moshkeli dari baradar trailer kam mizari,ghezavat sakht mishe
    lotfan yek kari kon ma ham betunim nazar bedim,albate ghabl az didane film
    merc
    shad bashi

    ReplyDelete

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند