January 27, 2009

Hedda Gabler on Broadway

اجرای تجدیدنظرطلبانه «هدا گابلر» روی صحنه برادوی

 
 
گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی
حمله دسته جمعی منتقدان نیویورک به برداشت جدیدی از نمایش هدا گابلر، اثر هنریک ایبسن، روی صحنه تئاتر حرفه ای نیویورک، برادوی، خبر ساز شد. در اجرای جدید از نمایش هدا گابلر ایبسن، با بازنویسی توسط کریستوفر شین، نویسنده نسل نو، نقش شخصیت اصلی را ستاره سینما و تلویزیون، خانم مری لوئیس پارکر Mary Louise Parker بازی می کند. اما رفت و آمد ستاره های هالیوود به صحنه های برادوی تازگی ندارد. چرا این یکی یک باره بحث انگیز شده؟ چون کم پیش می آید ستاره ای این طوری تو سرش بخورد درست فردای افتتاح نمایش، که کوس رسوائی اش را در دنیا بکوبند، در باره اش به همه دنیا گزارش دهند، از جمله مثل حالا که مثلا ما داریم این را برای ایران گزارش می دهیم.
دلیلش این است که منتقدها، به خصوص مهم ترین آنها در این شهر، یعنی منتقد نیویورک تایمز، بن برنتلی، بازی خانم مری لوئیس پارکر را چنان کوبیده اند که حالا یک عده که قصد نداشتند بروند این نمایش را ببینند، بلیط خریده اند از روی کنجکاوی، که ببینند چه بازی ای است که منتقد آن را ناشیانه و ضعیف و مرده وار توصیف کرده، به خصوص با توجه به محبوبیت مری لوئیس پارکر در سریال «علف» Weeds در شبکه تلویزیونی شوتایم.
در اجرای جدید، به کارگردانی هنرمند انگلیسی ایان ریکسن Ian Rickson که ماه قبل، اجرای مرغ دریائی چخوف او در برادوی روی صحنه بود، با متن جدید و همچنین با استفاده از موسیقی وهم انگیز راک که هنرمند برجسته راک مستقل، پی جی هاروی PJ Harvey برای زمینه بعضی از صحنه های نمایش نوشته، خانم پارکر، به گفته خبرگزاری رویتر، برداشت مدرن و جسورانه ای از این شخصیت ارائه داده.

Hedda_Gabler2_AP_Photo-Boneau_Bryan_Brown_PRاجرای جدیدی از نمایش هنریک ایبسن، هدا گابلر، با شرکت هنرپیشه سینما و تلویزیون مری لوئیس پارکر، دیروز محافل هنری نیویورک بود. اما به فاصله کوتاهی بعد از پائین آمدن پرده و تعظیم بازیگران، نقدهای تند و گزنده مطبوعات نیویورک، کام هنرمندان و تهیه کنندگان این نمایش را تلخ کرد.
نقش هدا گابلر، شخصیت معماگونه ای که هنریک ایبسن از محرومیت و استیصال زن معاصر ساخته است، محبوب هنرپیشه های بزرگ و بلندپرواز است که هر یک می خواهند با تعبیری جدید، معنی این زن و انگیزه های او را تعریف کنند. و اینک در تعبیر گروه تئاتری «راوند ابات» نقش هدا گابلر، سهم خانم مری لوئیس پارکر است که تعریف کند.
خانم مری لوئیس پارکر می گوید این نقش بارها به او پیشنهاد شده بود، اما این بار وقت و همکاران را مناسب یافت و فکرهائی هم به ذهنش خطور کرد و با «راندابات» هم می خواست کار کند. شخصیت هدا را بعضی مجنون و خودبین بازی کرده اند، بعضی سکسی و بازیگوش، و برخی توطئه گر مکار، مثل بانو مکبث... اما به قول منتقد نیویورک تایمز خانم مری لوئیس با بازی خود، می خواست هلدا گابلر را یک مرده متحرک، تصویر کرد.

خانم پارکر می گوید یافتن توازن بین تعبیرها و یافتن گذرگاهی برای رسیدن به لحظه آخر، چالش ایفای این نقش است، ولی همین دشواری، آن را برای زنان بازیگر جذاب می کند. نیویورک تایمز در نقد خشمگین خود، اجرای خانم مری لوئیس پارکر را بدترین اجرای هدا گابلر دانست. خانم پارکر می گوید خواندن این نقدها البته آدم را از مسیر خود پرت می کند و باعث می شود آدم در خودش شک کند. او می گوید قوی هست ولی نه به اندازه روکش تفلان. با این حال، خانم پارکر می گوید تئاتر برادوی را بیشتر از هر جای دیگر برای کار خود مناسب می داند. حالا بعضی احتمال دارد نقدهای تند مطبوعات نیویورک، به ادامه اجراهای هدا گابلر کمک کند.

برخورد متفاوت

Hedda_Gabler_AP_Photo-Boneau_Bryan_Brown_PR


البته اگر همه منتقدها یک صدا نقدهای مثبت می نوشتند در ستایش از این برداشت از هدا گابلر، و این بازی، گروه تئاتری راوندابات، تهیه کننده نمایش، خوشحال تر می شد. در نمایش کلاسیک هنریک ایبسن Ibsen که بارها در ایران اجرا شده، هدا گابلر، دختر یک ارتشی کارخانه دار است که بلندپروازی های قرن بیستمی خودش به عنوان یک زن آزاد در اجتماع را رها کرده و تن داده به قیدو بندهای قرن نوزدهمی یک ازدواج قراردادی، و حسودی می کند به زن دیگری، که موفق شده عشق سابق او را که آدم لاابالی و خیال پردازی بود، به راه بیاورد، به طوری که حالا در آستانه انتشار بزرگترین شاهکار قرن قرار گرفته، در حالیکه شوهر هدا یک محقق متوسط است.
ولی واقعا معلوم نیست از روی طینت بد است یا از روی جنون، یا به دلیل بلندپروازی های اجتماعی، یا از سر ملال از زندگی یکنواخت، که هدا گابلر زیر جلد این آدمها می رود برای تحریک آنها به کارهای مصیبت بار. شاید برای همین است چند سال اخیر، چهار بار در نیویورک روی صحنه آمده با شرکت هنرپیشه های بزرگ، و برداشت های متفاوت. در سه سال گذشته، الیزابت مارول Marvel، کیت برتن Kate Burton و کیت بلانشت در اجرای تئاتر سیدنی که فصل پیش در اپراخانه بروکلین روی صحنه آمد، هدا گابلر را بازی کرده اند، هریک با برداشتی کاملا متفاوت با دیگری.

 
به قول دیوید ادلستاین، منتقد مجله هفتگی نیویورک، هدا گابلر با اینکه از عصر خودش جلو بود، ولی همچنان اسیر دوره ی «نمایش های خوش ساخت» است، و چالش کارگردان امروزی این اثر این است که هم در خدمت ایبسن، به عنوان نجار هوشمند نمایش ناتورالیستی باشد و هم در خدمت ایبسن شاعر آینده نگر نمایش های اسطوره ای، برای اینکه این اثر، که در مرحله گذار از قرن نوزده به انقلاب صنعتی قرن بیستم نوشته شده، شعر و اسطوره رومانتیک را مخلوط می کند با واقعی گرائی نمایش اجتماعی قرن بیستمی، که داخل یک چاردیواری تعریف شده اطاق نشیمن می گذرد.
Hedda_Gabler3_AP_Photo-Boneau_Bryan_Brown_PRدیوید ادلستاین نوشته خیلی کارگردانهای امروزی، تحریک می شوند که اره برقی دست بگیرند برای در هم ریختن رآلیسم این نمایش که آن را از چاردیواری واقعی گرایانه اطاق نشیمن خلاص کنند، به منظور جلوه بیشتر دادن به جنبه های اسطوره ای شاعرانه زیر آن. ولی اختلاف نظر بین منتقدها، باید برای تماشاگر گیج کننده باشد. مثلا بن برنتلی در نیویورک تایمز که این اجرا را آماتوری و افتضاح خوانده، اجرای سال پیش این کارگردان از مرغ دریائی چخوف و کارهای قبلی تک تک هنرپیشه ها را ستوده، این در حالی است که منتقد برجسته دیگر، یعنی جان سایمون، که پنجاه سال است با نقدهاش سختگیرانه و سازش ناپذیرش در مجله هفتگی نیویورک، و حالا در هفتگی آبزرور، خیلی از محترم ترین هنرمندان را کوبیده، حالا موضعی درست عکس بن برنتلی گرفته.

یعنی نوشته این کارگردان، بعد از پاره پوره کردن نمایش مرغ دریائی چخوف، حالا آمده تا به یک شاهکار دیگر، یعنی نمایش هدا گابلر ایبسن، گند بزند، و نوشته اصلا دلیلی ندارد یک نویسنده کوچک و دون پایه مثل کریستوفر شین، بردارد شاهکارهای تئاتر معاصر را به بهانه امروزی کردن آنها، بازنویسی کند. سایمون نوشته: شاهکارهای بزرگان تئاتر، به خاطر بی زمانی و جهان شمولی به این موقعیت رسیده اند، حالا چه اشکالی دارد که زبان نمایش کمی قدیمی جلوه کند، اصلا خوب هم هست که به زبان اوائل قرن بیستم صحبت کنند که کمک کند به تماشاگر برای مقایسه گذشته و حال.
بعضی از منتقدها، هم بازنویسی کننده، هم کارگردان و هم هنرپیشه را مقصر ضعف این اجرا می دانند. مثلا مایکل کوچ وارا، از خبرگزاری آسوشیتدپرس، برداشت کارگردان ایان ریکسن را روانخراش و ملودراماتیک توصیف کرده ولی ضمنا نوشته مشکل اصلی بازی «نوروتیک» (عصبی) مری لوئیس پارکر است که از اول نمایش به طرز تب آلودی ناراحت است، به قدری که دیگر جا نمی گذارد که در طول نمایش، بر میزان دلزدگی و بیزاری اش از زندگی و اطرافیانش، چیزی اضافه کند.

 
الیسا گاردنر، منتقد USA Today نوشته بازی خانم پارکر بیشتر به یک دختربچه لوس و بهانه جو شبیه است تا زن خودباخته ای، اسیر ازدواجی که آن را قاتل روحش می داند. این منتقد ولی مقصر اصلی را نویسنده کریستوفر شین و کارگردان ایان ریکسن دانسته که سعی کرده اند با برداشت خود، جنبه های روانشناختی کار ایبسن را بزرگ کنند، و این نمایش کلاسیک تئاتر معاصر را برای تماشاگر امروزی قابل فهم تر بسازند. منتقد ورایتی، دیوید رونی هم بازنویسی نمایش را مایوس کننده و بی رمق توصیف کرده و اجرا را غرق در اطوار غریب، ملول و ملالت آور.


No comments:

Post a Comment

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند