March 27, 2008

Doomsday





بینشی مرگبار از جهان آینده، با الهام از سینما...



فیلم قیامت Doomsday از کارگردان انگلیسی نیل مارشال، که هفته آخر ماه مارچ، در صدر جدول پرفروش ترین فیلم های آمریکا قرار داشت، بینشی سیاه در باره آینده بشریت بعد از حمله مرگبار یک ویروس را با یک داستان حادثه ای در آمیخته است، و فرصتی می دهد به رانا میترا Rhona Mitra بازیگر زن که در نقشی حادثه ای و حماسی در محور فیلم، بدرخشد.

فیلم Doomsday یا قیامت، جهانی را تصویر می کند در آینده ای نه چندان دور، که در اثر نفوذ ویروسی مرموز و مرگبار، میلیونها در بریتانیا کشته می شوند. برای جلوگیری از اشاعه بیشتر مرگ، باقی مبتلایان را به زور به اسکاتلند تبعید می کنند، پشت یک حصار غیرقابل نفوذ.داستان فیلم قیامت بیست و پنج سال بعد از آن شروع می شود که جمعیت اسکاتلند از بین رفته و تمام کشور قرنطینه شده، و پشت حصاری نفوذناپذیر قرار می گیرد تا از سرایت ویروس به جاهای دیگر دنیا جلوگیری شود. اما یست و پنج سال بعد، مهار ویروس شکست خورده است و ویروس شروع می کند به قربانی گرفتن در انگلستان، و دولت تصمیم می گیرد یک واحد ویژه را به سرپرستی یک افسر زن به نام ایدن سینکلر با بازی رانا میترا Rhona Mitra به پشت دیوار قرنطینه اعزام کند، در جستجوی شفا.بازیگر انگلیسی، «کرگ کان وی» Craig Conway در این فیلم سرپرست یک دسته از مردان آدمخوار است که نیروی اعزامی از انگلیس را گروگان می گیرند. این دسته که سرووضع آنها یاد آور فیلم Mad Max است، در راه بیرون رفتن از محدوده اسکاتلند مبارزه می کنند. برای نیل مارشال، جمع و جور کردن این فیلم عظیم کار بزرگی بود. نیل مارشال در مصاحبه ای می گوید دو فیلم قبلی او راجع به شش هفت تا آدم بود محصور در فضاهای بسته، و شلوغ ترین صحنه ای که کارگرانی کرده بود 20 تا سیاهی لشگر داشت در حالیکه در فیلم روزقیامت هفتصد هشتصد سیاهی لشکر دارد. او می گوید همه چیز بیرون استودیو در فضاهای واقعی در اسکاتلند و آفریقای جنوبی فیلمبرداری شده و در طیفی گسترده از محیط های جوراجور، از خیابان گرفته تا جنگل و کوه و قلعه، کاملا متضاد با کارهای قبلی او.باب هاسکینز، بازیگر دیگر فیلم، که نقش رئیس عملیات نیروهای انگلیسی را عهده دارد است، می گوید تماشاگر از دیدن این فیلم به وحشت می افتد چون امکان شیوع ویروس کشنده هیمشه وجود دارد و موضوع قرنطینه کردن مردم، که این فیلم پیش می کشد، وقتی آدم به دولتها نگاه می کند، می بیند زیاد بیراه نیست.از جمله زندگی هائی که پشت حصار اسکاتلند کشف می شود، یک قلعه قرون وسطائی است، و زندگی ای به سبک آن دوران، که به فیلم رنگ حماسی می دهد. رانا میترا، ستاره فیلم، که در صحنه های رزمی می درخشد، در مصاحبه ای فیلم قیامت را سفری رنگین می خواند، به جهان های مختلف، چشم اندازی از رنگ و تنوع و تاریخ و فرهنگ، مد، و دیوانگی ... ترکیبی است از فیلمهای خداوندگار مگس ها Lord of the Flies و Mad Max، تحت تاثیر داروهای نیروزا.کین Kane با بازی ملکم مکداول، فرمانده شبه فاشیست این جهان قرون وسطائی است که به فرستادگان آنسوی دیوار می گوید درمانی برای این ویروس وجود ندارد. ملکلم مکداول بازیگر نقش Kane می گوید شخصیت او به تعبیر شکسپیری اش، ترکیبی است از مکبث و شاه لیر، اما شخصیت خارق العاده ای است و با اینکه این یک افسانه علمی است، ما را به قرون وسطی می برد و اثری است پر از تخیل.
***
فیلم قیامت از پیامد فیلمهائی می آید که از حمله ویروسی و فجایع آن خبر می دهند و جهان آینده ای تصویر می کنند که یا قرنطینه است یا خالی از سکنه.. همین ماه پیش، در فیلم حادثه ای و افسانه علمی I Am Legend «من لجند هستم» با شرکت ویل اسمیت، نیویورک قرنطینه بود و بیمارهای زیرزمینی، سالم های روی زمین را شکار می کردند. یا فیلم «28 روز بعد» که در آن حمله ویروسی، مردم را به زامبی، یا دیوانگان آدمخوار، تبدیل کرده بود، که می خواستند همه را به رنگ خود در آورند. از این مثال ها بسیار است. اما پیشتر، اینگونه فیلمها جهان بعد از حمله اتمی را تصویر می کردند، مثل Mad Max که جهان بعد از آخرالزمان را تعریف می کرد، و بعد هم از ترس AIDS و ابولا و ویروس های دیگر، حالا جهان بعد از آخرالزمان می تواند ویروسی باشد نه اتمی.سوژه فیلم و حتی بعضی صحنه ها و شخصیت های فیلم «قیامت» تکراری به نظر می رسد، برای اینکه رسما دارد به چند فیلم مشخص معاصر اشاره می کند، از آنها برداشت می کند، صحنه هائی از آنها را در ترکیب با هم بازسازی می کند، که بعضی منتقدها گفتند به قدری از این طرف و آن طرف برداشت کرده، که اصالتش را از دست داده، ولی بعضی دیگر و ظاهرا تماشاگران در آمریکا، که این فیلم را کشف کرده اند، در آن شوق و اصالت و حرکت می بینند.از جمله فیلم های الهامبخش فیلم «قیامت،» یکی فیلم «فرار از نیویورک» است که 26 سال پیش روی پرده آمد و سری فیلم های Mad Max از جرج میلر، که آن هم 26 سال پیش شروع شد – اما وجه مشترک فیلم «قیامت» با کارهای قبلی خود نیل مارشال، از جمله فیلم Descent یا نزول، زن محور بودن آن است. فیلم Descent یک گروه از زنان جسور، توانا و متکی به نفس را به غاری کشف نشده می برد برای روبرو شدن با شبح هائی نیمه حیوان، نیمه مرد. اما در Doomsday بار پیروزی بر شر، بر دوش قهرمان زن گذاشته شده است، که تواناهای رزمی را با زیبائی و آسیب پذیری زنانه در می آمیزد.به قول دیوید هیتبرند، منتقد روزنامه فیلادلفیا اینکوایرر، فیلمسازهای انگلیسی بهتر از آمریکائی ها در ساخت و پرداخت قهرمانهای زن برای فیلم های حادثه ای موفق بوده اند. از مثالهای دیگرش مثلا از کیت بکینسیل Beckinsale باید اسم ببریم به خاطر فیلم Underworld و اینجا هم رانا میترا، با تغییر قیافه، به یک قهرمان فیلم حادثه ای تبدیل شده. فیلم Doomsday یا قیامت هم، به نظر آن منتقدهائی که به اصیل بودن یا نبودن آن گیر ندادند، فیلمی است با حال و هوشمند. ولی در باره فیلم Doomsday باید گفت این فیلم پر انرژی، یک پروژه بلندپروازانه برای نیل مارشال، کارگردان جوانی است که با دو فیلم قبلی اش، واقعا گل کرد – اینجا مارشال سعی کرده جهانی کاملا تخیلی به وجود بیاورد، که خاستگاهش، منبع الهامش، سینماست، فیلمهائی است که با آنها بزرگ شده. هر چند که خیلی منتقدها گفته اند تقلیدهای این فیلم، بدون ابتکار است، یعنی تقلید است تا بزرگداشت.فیلمهای کلیدی مثل سری Mad Max از جرج میلر، که فیلم «قیامت» تا حدودی یادآور آن است، فرهنگساز هستند، مرجع به وجود می آورند، از نظر فضا سازی، لباسها، دکورها، و حتی شخصیت ها، و هم از نظر داستان... و فیلم هائی مثل قیامت، با رجوع به آن فضاها، کارشان راحت تر می شود، چون به جای تعریف یک موقعیت یا فضا، می توانند آن را با استفاده از پیامهای بصری، به صورت تلگرافی، خیلی سریع به تماشاگر منتقل کنند. به قول وزلی موریس، منتقد باستن گلوب، انگار نیل مارشال در فیلم قیامت، قطعات تکه پاره ماشین های قدیمی را جمع کرده و از آنها یک ماشین نو و قشنگ درست کرده. برای همین است که به نظر می آید این فیلم ممکن است دنباله یا قسمت دوم یک فیلم دیگر باشد، مثلا از سری فیلم های Resident Evil با میلا جانوویچ و نظائر آنها، یا حتی همان Mad Max... اما نه فقط اینها... از فیلم های ترسناک سری زامبی ها خیلی استفاده کرده.اما آدمهائی که در اسکاتلند به نیروهای ویژه اعزامی لندن حمله می کنند، زامبی نیستند، یا مردگان آدمخوار، نیستند. بلکه یک دسته پانک های نهیلیست هستند، با موهای مدل سرخپوستی موهاک، و تزئینات پانکی، و خالکوبی و لباسهای چرمی... و آدمخوار هستند، مثل زامبی ها، ولی با این تفاوت که قربانیان خود را اول می پزند، یا کباب می کنند، قبل از خوردن. با نمایش این ها، فیلمساز می خواهد حس چندش را در تماشاگر بیدار کند، در کنار لذت نظاره کردن کباب شدن بدن، او می رود برای ایجاد آن حس چندش، ولی آن قدر در آن اغراق می کند با نمایش دست و پای پاره و پوره که اینطرف و آنطرف افتاده، که خنده دار می شود. آنها که این ژانر را می شناسند، زیرلب لبخند می زنند، برای اینکه اغراق تا حد خنده آور شدن چیزهای وحشتناک و چندش آور، از ویژگی های این ژانر است. بعضی منتقدهای آمریکائی نیز فیلم «قیامت» را کبوبیده اند، مثلا به خاطر سروصدای شدید آن، به خاطر علاقه اش به نشان دادن خون و درندگی آدمها، به خاطر ضعفش در استفاده از بازیگرها... ولی شاید بعضی منتقدها، فیلم ها را به جای معیاری که خود کار پیشنهاد می کند، می خواهند با یک معیارهای کلی بسنجند و اینطوری، خیلی از فیلم ها کم می آورند، در حالیکه کوشش عظیمی که این همه طرح و رنگ و صحنه را کنار هم آورده، به هرحال یک امتیازهائی در همین بلندپروازی و تلاشش باید بگیرد. از جذابیت های این فیلم، غیر از هیجان یک فیلم خوش ساخت حادثه ای، نمایش یک مجموعه زیرفرهنگی، یا subculture پانک است که از دهه 1970 در موسیقی راک باب شد در انگلیس و بعد به آمریکا آمد. غیر از مدل لباسها و موها و آرایش پانکی، در soundtrack فیلم هم خیلی از موسیقی کوبنده ی پانک راک استفاده کرده، و جالب است که وقتی اینها یکی از سربازها را کباب می کنند، ترانه ای از آن گروه مشهور دهه 1980 می شنویم که اسمش بود آدمخوارهای ظریف جوان Fine Young Cannibals. از ستایشگران فیلم «قیامت» منتقد باستون گلوب است که نوشته مارشال نشان می دهد که یک صحنه گردان خارق العاده است برای نشان دادن هرج و مرج و وحشیگری کمیک... ساختن دنیاهای تازه.فیلمهای آینده نگر، یا futurist و اغلب افسانه علمی ها، پیام های اجتماعی و سیاسی هم در لابلای داستان دارند. از موفقیت های نیل مارشال در این فیلم، ترکیب فرهنگ ها و موقعیت های اجتماعی است، به خصوص ترکیب کردن دنیای پانکی آینده در شهر گلاسکو، با دنیای قرون وسطائی در قلعه ای که دانشمند دیوانه به نام Kane با بازی ملکلم مکداول در آنجا سنگر گرفته. در آنجا با یک فرهنگ فئودالی و گرایشهای فاشیستی روبرو هستیم. در دنیای پانکها هم همچنین، نوعی فرهنگ فاشیستی حکمفرماست، که غیر را رد می کند و برتری طلب است. در هر دو این موقعیتها، همان دشمنی با جهان بیرون ادامه دارد. رهبران خشونت طلب هر دو گروه، عصبانی هستند از اینکه تمام اسکاتلند را دورش دیوار کشیده اند و مردم را محبوس کرده اند.این دنیاهای مختلف و چندگانه، که در اسکاتلند تحت قرنطینه شکل گرفته اند، ظاهرا در آینده هستند، اما به گذشته های دور و نزدیک بر می گردند، و هر چند ظاهرا در تضاد هستند با دنیای بیرون، که فرمانده با بازی باب هاسکینز و شخصیت افسر با بازی راندا میترا، از آنجا می آیند، ولی آن هم دنیائی است با زمینه های فاشیستی، مثل زمان هیتلر، که آدمها را بردند سوزاندند که جامعه را تطهیر کنند. فیلم قیامت، به بهانه این ویروس که هر چه می تواند باشد، تصویر سیاه و تلخی از آینده می دهد که یا هرج مرج پانکی است و وحشیگری بی هدف آدمخوارها... یا نظام قرون وسطائی فئودالی است و پدرسالاری، یا دنیای فاشیستی، مبتنی بر تکنولوژی امروز... ولی ریشه این هرج و مرج را هم در حال پیدا می کند: برای اینکه اول فیلم، در سال 2007 هستیم، وقتی راه حل دولت انگلیس برای مبارزه با ویروس مرموز و مرگبار، این است که مریض ها را در حصار بگذارند که همانجا برای خودشان بمیرند.

مشخصات فیلم

قیامت Doomsday
سناریست وکارگردان: نیل مارشال Neil Marshall - بازیگران: رانا میترا Rhona Mitra، باب هاسکینز Bob Hoskins، کرگ کان وی Craig Conway و ملکلم مکداول Malcolm McDowell.

No comments:

Post a Comment

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند