چیدمان جنگل توفان زده، بربام موزه متروپالیتن
چیدمان عظیم فولادی هنرمند آمریکائی «راکسی پین» بر بام موزه متروپالیتن نیویورک... «توفان» مجموعه ای است شبیه درختان فروافتاده و در هم پیچیده، که به تمامی از فولاد ضدزنگ ساخته شده و جنگلی بعد از توفان یا سلسله عصبی یا شریانها و مویرگها را تداعی می کند و در ارتباط قرار می گیرد با فضای باغ بام موزه، که پارک عظیم وسط شهر و آسمانخراشهای دور
آن را در پسرزمینه دارد.
موزه متروپالیتن مثل آن موزه های لوور پاریس و موزه بریتانیا، یک موزه انسیکلوپدیک است یعنی دائره المعارفی است که می خواهد از تمام دوره ها و فرهنگها، نمونه داشته باشد، و هنر مدرن هم جزو آن می شود. اما کمتر به آثار معاصر، یعنی اثری که همین ماه پیش ساختن آن تمام شده می پردازد.
این موزه کنار پارک مرکزی شهر نیویورک قرار گرفته و بام آن مناظر باصفائی دارد و آن را تابستانها در اختیار یک هنرمند معاصر می گذارند، پارسال جف کونز Jeff Koons بود و امسال راکسی پین Roxy Paine است که اثری مخصوص آنجا خلق کرده، از ده هزار لوله فولادی به وزن هفت تن، اثری است که 30 فوت (یا ده متر) ارتفاع آن است و 130 فوت (45 متر) طول آن...که سه هفته، کارگرهای متخصص با جرالثغیل، زیر نظر خودش مسئول نصب آن بودند روی بام موزه. این کار را راکسی پین در کارگاه خودش در شمال ایالت نیویورک ساخته و با چندین تا کامیون 18 چرخ آورده اند نزدیک موزه.
***
این جوانه نازکی که از میان ترکهای کف بام موزه متروپولیتن نیویورک سر برافراشته است، و با گشودن برگهایش، به بهار خوشامد می گوید، طبیعت را نمایندگی می کند و خونسرد و بی اعتناست، نسبت به ساختار عظیم و صنعتی لوله های براق درهم تنیده فولادی ضدزنگ، که می خواهد طبیعت را جشن بگیرد.
چیدمان هنری در باغ روی بام موزه، جدیدترین و عظیم ترین کار هنرمند 42 ساله آمریکائی، راکسی پین Roxy Paine است که نزدیک به بیست سال است به خلق سازه های صنعتی نیرومندی مشغول است که در ضمن منظومه هائی هستند در ستایش رازهای طبیعت. راکسی پین می گوید برخورد این دو قلمرو ظاهرا ناهمگن، یعنی صنعت و طبیعت، برای او جالب است و او درکارش می خواهد ببیند از این تصادم، چه حاصل می شود، بدون اینکه قصد موعظه در باره اش داشته باشد.
بانی و متولی این چیدمان عظیم، کارشناس هنر قرن معاصر موزه متروپالیتن، خانم ان استراوس است. ان استراوس می گوید راکسی پین یک هنرمند مفهومی است و بسیار جوان، که در 42 سالگی به خصوص با این کار، که دورپروازانه ترین کار اوست، خود را تثبیت کرده است در جهان هنر مفهومی. او این کار را دورپروازانه، و بسیار پیچیده، توصیف می کند.
برخلاف خیلی از هنرمندان مفهومی، که از ساختن عملی کارهای خود فاصله می گیرند، راکسی پین مثل یک مجسمه ساز، در تمام مراحل خلق اثر حضور دارد. راکسی پین می گوید هر چند مقیاس کارهایش به طور فزاینده گسترش پیدا کرده، اما هنوز هم همه کارهایش را در کارگاهی که در شمال ایالت نیویورک دارد می سازد. او می گوید برای این طرح شش نفر دستیار به او کمک کردند ولی برایش مهم است که در همه مراحل کار حضور داشته باشد و کار او این طور نیست که یک طرح یا ماکت آن را به کارگاهی بفرستد که از روی آن تولید کنند، چون اتفاقات کوچکی که هنگام ساختن یک کار پیش می َآید، به شکل دادن کار بعدی کمک می کند و بنابراین، روند خلق اثر برای او خیلی مهم است.
راکسی پین می گوید ابتدا نمونه کوچکی از این اثر را ساخت تا نحوه تولید آن را بررسی کند. او می گوید این اثر را اختصاصا برای بام موزه متروپالیتن خلق کرده است ولی کار به موزه تعلق ندارد و بعدا باید به جای دیگری منتقل شود. او می گوید هنگام انتقال اثر، به ناچار تغییراتی در آن می دهد چون هیچ دو زمین مسطحی عین هم نیستند. او می گوید کارهایش را همیشه در ارتباط با معماری و در واکنش به معماری طرح می کند.
خانم استراوس می گوید راکسی به خصوص با تمایل بشر به کنترل طبیعیت سروکار دارد و بی اعتنائی مطلق طبیعت به تقلای بشر، و برای همین است که از او برای چیدمانی در ارتباط با پارک مرکزی نیویورک و ساختمانهای اطراف آن، دعوت کردیم چون در اینجا ما هم طبیعت داریم و هم جهان صنعتی، و بده بستان اینها و اینکه چطور با هم کنار می آیند، موضوعی است که راکسی پین در این مجسمه خارق العاده با آن سرو کار دارد که مفاهم متعدد آن فرصت فکر کردن به بازدیدکنندگان موزه خواهد داد.
خانم استراوس می گوید هر چند که لوله ها به تنه و شاخه درخت شبیه هستند، اما برگ ندارند، و از این نظر، در تضاد قرار دارند با پارکی که موزه را احاصه کرده است که پر از برگ است... و این هم یک جنبه دیگر از معنا در این اثر است. او یادآور می شود که وقتی راکسی پین مجموعه فولادین درخت مانند را آغاز کرد، کارهایش به فرم درخت در طبیعت بیشتر نزدیک بودند.
منتقدها اشاره کرده اند که بعد از دیدن توده درهم شاخه های راکسی پین بالای بام موزه، نگاه کردن به درختان ومناظرپارک شهر نیویورک، معنی تازه ای پیدا می کند.
راکسی پین قبول ندارد که کارش صیقل زده است. او تاکید دارد که نخواسته طبیعت صنعتی کارش را پنهان کند. او در مصاحبه با صدای آمریکا می گوید عریان بودن جای جوشکاری به این علت است که می خواسته روش صنعتی تولید این اثر عریان باشد، و نه تنها جنبه صنعتی آن را نخواسته پنهان کند، بلکه آن را بزرگ می کند.
از دید این هنرمند، خالص مطلق وجود ندارد. او می گوید اعتمادی به خلوص ندارد و اساسا فکر می کند که خالص نمی تواند وجود خارجی داشته باشد و تلاش برای دست یافتن به خلوص کامل گمراه کننده است برای اینکه معمولا کارهای ما ترکیب مقاصد مختلف است و ترکیب عواطف و ماده، و او دوست دارد این را در کارش منعکس کند.
نام این اثر «توفان» است. اما این شاخه ها و تنه های براق فولادی شبیه درخت یا سلسله اعصاب یا رگهای بدن، که در ده هزار بند به هم جوش خورده اند، به طور سمبولیک، یا نمادین، از طریق این شیرفلکه ها، به سیستم لوله کشی داخل موزه متصل شده اند، انگار دارد شیره موزه را بالا می کشد، یا شاید دستگاه مرموزی است که آسمان را ذوب می کند و به داخل رگهای موزه می ریزد.
خانم استراوس، کارشناس موزه، شیرهای سمبولیکی که لوله های درهم پییچیده این اثر را به دیوار موزه مربوط می کنند را اشاره به آب می داند، همچنانکه اسم اثر هم می تواند به گرداب تعبیر شود. او می گوید وجود این شیرفلکه ها، هم اشاره دارد به نیروی خارق العاده طبیعت که می توان آن را باز کرد یا بست، و همچنین اشاره به مواد خام این اثر دارد، یعنی لوله های فولادی، که اساسا برای انتقال آب به کار می روند، در لوله کشی های ساختمانها، یا کارخانه ها، و حتی شاخه ها و تنه درختان که این اثر به آنها شبیه است هم هادی آب هستند. خانم اشتراوس می گوید فرم های راکسی پین، هر چند شکل ارگانیک و زنده دارند، ولی از دستمایه های صنعتی ساخته شده اند.
شاخه های درهم و براق و فولادی راکسی پین، امسال تابستان از جاذبه های توریستی نیویورک خواهند بود، و هنرمند مفهومی، که با تاکید بر عقلانیت و صنعت و معماری، می کوشد کارش را از بیان عاطفی بپیراید، از راه دیگر باز به زیبائی می رسد.
راکسی پین، قبول می کند که زییائی کارش ممکن است هزاران توریست را به بام موزه بکشاند که در کنار آن از همدیگر عکس بگیرند، ولی می گوید از نظر او زیبائی، دستاورد فرعی چیزی است که بی نهایت پیچیده و فکرشده است و همزمان در لایه های متعدد معنی دارد. او می گوید زیبائی از دید او چیزی است که ما نتوانیم کنترلش کنیم، نتوانیم کاملا درکش کنیم.
هزاران تماشاگر در طول تابستان تا اواسط پائیز به دیدار این اثر بالای بام موزه خواهند آمد و قطعا چیز زیبائی در بدنه براق و پرتنش آن خواهند یافت، که درک تازه ای از طبیعت و و دید تازه ای از امکانات صنعت، عرضه می کند.
***
تماشاگر در برخورد با این اثر، طبعا بلافاصله اشاره آن به درخت و طبیعت را می گیرد، درخت است منتهی از فولاد ضد زنگ و جوشکاری و صنعت. اما هر چند این توده فولاد که مثل سلسله اعصاب یا رگهای بدن، شاخه شاخه، از تنه ها جدا می شوند، مثل ریشه های درخت، مثل شاخه های درخت، زیر آفتاب و آسمان نیمه ابری جلوی منظره زیبای پارک و آسمانخراشهائی که دورش را گرفته اند، زیبا به نظر می رسد، ولی خود هنرمند اصرار دارد که زیبائی هدفش نبوده، یعنی این کار تزئینی نیست. دکور نیست.
در بیانیه ای که منتشر کرده، راکسی پین می گوید این اثر می خواهد پنج فکر یا ایده گوناگون را همزمان القا کند: یک) جنگلی که نیروئی ویرانگر آن را ریشه کن کرده باشد، نیروئی هم طبیعی و هم مصنوع بشر؛ نیروئی پرهرج و مرج و افسارگسیخته، مثل توفان یا گردباد، دوم) نیروئی توفنده و جوشان و خروشان، سوم) درختی در روند آبستره، یا انتزاعی شدن، کش و قوس می آید و تغییر شکل می دهد، چهارم) به عنوان تمثیلی از غوغا و توفان درونی، مثل بیماری صرع، که شباهت اثر به سلسله اعصاب آن را نشان می دهد و بالاخره، پنجم)، یک سیستم لوله کشی صنعتی که مجنون شده باشد، مثلا کارخانه پتروشیمی، یا پالایشگاه نفت.
اما از این ها گذشته، درونمامه غالب در این کار او، ارتباط فرهنگ بشری است به طبیعت، یعنی چطور فرهنگ انسان، چیزی مستقل از طبیعت نیست بلکه بخشی از آن است.
راکسی پین همیشه روی ارتباط طبیعت و صنعت کار کرده، از دسته کارهاش که معروف بوده تا حالا، مجسمه های چدنی است از گیاهان عجیب است و یک مقدار چیدمان هائی که شبیه لابراتور تحقیقات گیاهی است، و چند سال است درختهای فولادی مثلا شکسته شده یا صاعقه زده درست می کند که نمونه اش درخت 10 متری ای عظیمی بود که همزمان با بی ینال ویتنی در همین پارک شهر نیویورک علم کرده بود.