November 8, 2009

Precious (Based on Push by Sapphire)

مظلوم کوه پیکر: پرشس

 

precious_3 فیلم پرشس طی سال گذشته با شرکت در جشنواره ها و جمع کردن اظهارنظرهای مثبت و جلب حمایت بزرگان رسانه ای مثل اوپرا وینفری، به یکی از فیلمهای مطرح روز تبدیل شد. این فیلم براساس رمانی از شاعر نیویورکی «سفایر» داستان دختر نوجوان کوه پیکر، عقب مانده ذهنی و بیسوادی است که از تجاوز وحشیانه پدرش دو فرزند دارد و مبتلا به ویروس بیماری ایدز، که باعث می شود از مدرسه اخراجش کنند. فیلم داستان تلاش این دختر است برای کسب شان و انسانیت در هم شکسته.

 

اول اسم این فیلم «پوش»  بود ولی چون یک فیلم دیگر به آن اسم به بازار آمد، اسمش را عوض کردند، هر چند که فیلم براساس داستانی است از شاعره سیاهپوست نیویورکی، خانم سفایر... که حالا اسمش آمده داخل اسم فیلم، (پرشس براساس پوش از سفایر) شاید از روی لجبازی، که کلمه پوش از بین نرفته باشد.

 

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

همین نامگذاری متظاهرانه سروصدای بعضی از منتقدها را در آورده که مثلا تصور کنید اگر فیلمهای دیگر هم اسم کتاب و نویسنده را بیاورند داخل عنوان فیلم که چه شلوغ بازاری می شد... در هر حال، این فیلم که بیشتر منتقدها، غیر از چند منتقد سختگیر، آن را ستایش کرده اند، قرار است در تعطیلات کریسمس امسال در آمریکا، یکی از فیلمهای معنوی و امیدبخش باشد اما مثل فیلمهای حادثه ای، این هم فضای تلخ و سیاهی دارد. بعد از موفقیت فیلم در ساندنس، ستاره میلیاردر تلویزیون اوپرا وینفری و فیلمساز و نویسنده و کارگردان فیلمهای تجاری سیاهپوستی، تایلر پری، اسم و پول خودشان را روی این فیلم گذاشتند، و «پرشس» موفق شد تابستان امسال در جشنواره تورانتو هم جایزه بگیرد. حالا فیلمی که تصور می شد یکسره به DVD خواهد رفت، از روز جمعه پیش پخش سراسری می شود در آمریکا، در سطح یک فیلم عمده هالیوودی.

  ***

 

برای افتتاح اکران عمومی فیلم غیرمتعارف پرشس Precious بر اساس داستانی از سفایر، چند شب پیش در سینمای چاینیز هالیوود، مرایا کاری، ستاره پاپ و یکی از بازیگران فیلم، همراه با شریک زندگی اش، بازیگر و رپر نیک کنن، به ستاره تلویزیون اوپرا وینفری، و و نویسنده و فیلمساز پرفروش تایلر پری خوشامد می گویند. فیلم کم خرج پرشس، ابتدا با حمایت خانم مرایا کری پای گرفت ولی پیوستن خانم وینفری و آقای پری به تهیه کنندگان فیلم، آن را تبدیل کرد به یک حادثه سینمائی، با بخت های اسکار.

 

precious_2 در مراسم افتتاح فیلم، در کنار نویسنده داستان، خانم سفایر، ستاره دیگر فیلم، خانم پائلا پتن، اینجا با شوهر خواننده موسیقی آر اند بی، رابین تیک... و سناریست و کارگردان فیلم، لی دنی یلز، و مونیک، کمدینی که در نقش مادر پرشس، نقش متفاوتی در این فیلم بر عهده گرفته. جمع کثیری از بزرگترین هنرمند آفریقائی تبار آمریکا، گرد آمده بودند، از جمله سیدنی پواتیه، اینجا با دخترش، روی فرش قرمز... ستاره برجسته سینما ویل اسمیت، خواننده آر اند بی، و پاپ، خانم میسی گری، هنرپیشه برجسته، آقای فارست ویتیکر...

 

فیلم «پرشس» که جایزه اول جشنواره ساندنس را زمستان گذشته به خود اختصاص داد، داستان امیدبخش دختر نوجوانی است در محله هارلم نیویورک در دهه 1980، که خود را از جهان بیسوادی، خشونت خانگی، تجاوز جنسی، فقر و تحقیر اجتماعی، بیرون می کشد.

کارگردان لی دنی یلز می گوید باور نمی کرد که کار فیلمش در فرصتی کوتاه، از مراسم محقر جشنواره ساندنس به شکوه فرش قرمز و ستاره باران هالیوود کشیده شود. لی دنیلیز می گوید به قدری برایش باورنکردنی و رویائی است که زبانش را بند آورده.

نقش پرشس، نخستین کار سینمائی بازیگر نوآمده گبوری سیدیبه است، که حالا از او به عنوان یکی از نامزدهای حتمی جایزه اسکار اسم برده می شود. می گوید اگر فیلم جایزه ببرد، معنی اش این است که مردم آن را دوست داشته اند و دنی یلز در انتخاب او برای ایفای نقش اصلی، اشتباه نکرده.

نجات دهنده پرشس از دنیای تاریکش، یک معلم مدرسه است با بازی پائلا پتن، که می تواند روح رنج دیده این دختر درشت هیکل را، از ورای پرده های متعدد افسردگی و گوشه گیری، ببیند. خانم پتن می گوید فیلم به سختی ساخته شد. او می گوید فیلم را بدون امید به پخش ساختند و فکر می کرد اولین شب نمایش آن را در اطاق نشیمن منزل مادرش برقرار کند. او می گوید بعد ناگهان جشنواره ساندنس پیش آمد و از آن به بعد، دیگر خارج از انتظار بود. او می گوید تا حالا در افتتاح فیلمی در تئاتر افسانه ای چاینیز هالیوود نبوده.

 

precious_5 فیلم پرشس که در ساندنس با نام «پوش» نمایش داده شد، به خاطر حضور ستاره پاپ مرایا کری ن خبر ساز شد. به عنوان تلاش تازه ی او برای مطرح شدن در سینما، بعد از ناکامی های چند سال پیش. خانم مرایا کری می گوید قبلا متوجه نبود که باید در انتخاب همکاران سختگیر باشد و می افزاید خوشحال است که حالا با لی دنیلز کار کرده که از نظر او، نابغه است.

 

***

 

حتما حضور این ستارگان هالیوود و تلویزیون کمک می کند به شناسنانده شدن فیلم. ولی هر فیلم گمنامی بالاخره سعی می کند یک ستاره به عنوان میهان و چهره هالیوودی به عنوان اکزکیتو پرودسر بالای پوسترش داشته باشد، ولی چیزی که تماشاگران را به آن می کشد، شخصیت غریب قهرمان آن، و ماجرای هولناکی است که بر سرش می آید..

 

فیلم پرشس در دو خط کار می کند، یکی سرگرمی خالص است. یعنی با وقاحت تمام دنیای شرور و غیرآزاری را نشان می دهد (مثل سیرک وحشت) که تماشای آن مثل تماشای فیلمهای سلاخی یا شکنجه، لذت بیمارگونه ای برای تماشاگر دارد، ولی در عین حال، فیلمی است با دیدگاهی تلخ و پیام اجتماعی در باره مصیبت و ظلم و خشونت بیرحمانه ای که ترکیب فقر و بیسوادی و جهل و الکل و مواد مخدر می توانند به همراه داشته باشد، که از پایان شب سیاه، به روز و به نور می رسد و به قول راجر ایبرت، تنها یک عنصر است است که این فضای یاس آور را رستگار می کند، و آن امید است.

 

قهرمان فیلم، که گبی یا گبوری سیبیده نقشش را با ظرافت عجیبی بازی کرده، دختر 16 ساله است در ده 1980 هارلم، مبتلا به بیماری داون، یا مونگولیسم است که نوعی نارسائی ذهنی مادرزادی است اما در زندگی کوتاهش با غفلت و آزار پدرومادر مواجه است. از پدر خودش یک بچه دارد و یکی هم حامله است. در مدرسه چیزی یادنگرفته و بیسواد است... و به خاطر حاملگی مجدد، او را از مدرسه بیرونش انداخته اند... در مدرسه و خیابان و خانه مدام مورد مضحکه است. این ها را با این جزئیات می گویم چون فیلم بیرحمانه جزئیات این بدبختی ها را به رخ تماشاگر می کشد.

 

precious_4 معلم یک مدرسه ویژه رانده شدگان، او را کشف می کند و نیروی درونی اش را تقویت می کند که خودش را از موقعیت بیرون بکشد... مرایا کری، نقش یک مددکار اجتماعی را بازی می کند که نقشی را در آوردن این آدم به زندگی و اجتماع بازی می کند... به هر حال، فیلمی است که فجایع انسانی را جلوی تماشاگر ردیف می کند و بعد اشک تماشاگر را در می آورد با بردن تماشاگر به ذهن این دختر و فانتزی ها و رویاهای او و سرانجام، از شوق پیروزی انسانیت...

.

به این ترتیب شاید بتوان گفت اسکار گرفتن حتمی است. معروف است که فیلم های اشک آور در باره آدمهای بدبخت، شانس اسکار بیشتر دارند. اگر نامزد بشود، فکر نکنم کسی بتواند دریغ کند جایزه دادن به یک چنین فیلمی در پیروزی امید، جایزه به انسان بی پناهی که جیغ و داد آزاردهنده مادرش سهل انگار و جاهل و تجاوزهای خشونت آمیز پدر برایش تنها نشانه های عشق والدین است.

 

به قول بتسی شارکی، منتقد لس آنجلس تایمز، فیلمی که مدام تماشاگر را به چالش می کشد. از دید این منتقد، ظرافت کار کارگردان لی دنیلز که فیلم Monster's Ball و Woodsman را تهیه کرده، در این است که از این کوه لغزان 180 کیلوئی با جثه ترسناکش، یک انسان سه بعدی با آرزو و رویا می سازد. ماجرای غیرآزاری و خشونت خانگی که سفایر در اولین داستان بلندش، کتاب، کتاب پوش، توصیف کرده، 13 سال پیش، وقتی که به بازار آمد، سروصدای زیادی به پا کرد و باعث شهرت خانم سفایر شد که آن موقع شاعر گمنامی بود... جذابیت کتاب، زبانی بود که سفایر برای راوی خلق کرده بود، زبان مقطع و شکسته ای که اول به نظر زبانی از کرات دیگر یا تمدن های دیگر می رسید، نه زبان انگلیسی... برای تبدیل شدن آن به فیلم، دنیل داستان را رقیق کرده با اضافه کردن رویاهای دختر...

 

داستان این آدم به اندازه کافی تکان دهنده است که اگر فیلم مستند هم در باره آن ساخته میشد، اشک همه را در می آورد و خطر این فیلم همین است که به یک فیلم سانتی مانتال اشک انگیز تبدیل شود و بحث بین منتقدها هم همین است. آنها که طرفدار فیلم هستند، کار لی دنیلز و همکار سناریست او را تحسین می کنند به خاطر اینکه جلوگیری کرده اند از تبدیل شدن این فیلم به کلیشه آزار و شکنجه و دلسوزی... ولی منتقدهائی که آن را کوبیده اند، از جمله منتقد مجله وزین نیویورکر و دیوید ددلستاین، منتقد هفتگی نیویورک، موضع سرسختانه تری علیه فیلم گرفته اند. انتونی لین بعد از دست انداختن ادائی که در اسم فیلم در آورده اند، که اسم نویسنده ونوول او هم جزو اسم فیلم شده... درست از همان چیزی که بعضی منتقدها تعریف کرده اند، یعنی تشریح جزئیات تجاوز و آزارهای دیگر به این موجود بی آزار ولی بی انگیزش.

 

precious_poster- انتنی لین می نویسد: ظاهرا لی دنیلز، کارگردان، متوجه نیست که این تصاویر قوی، به جای اینکه بحث یا پیام اخلاقی فیلم را تقویت کنند، آن را تضعیف می کنند. این منتقد به خصوص صحنه های خواب و رویای دختر 16 فربه شانزده ساله که به فیلم اضافه شده که مثلا خودش را روی فرش قرمز هالیوود تصور می کند، را نابه جا می داند و می نویسد این فیلم یک قصه شاه پریان است، در باره ستمگری و ظلم و توان مندی و قدرت گیری درونی است که خرابش کرده اند -- که ترکیب خیالات واهی و تبهکاری در آن، عصبانی کننده است. انتونی لین می نویسد شکاف بین واقعا برآشفته شدن و زورتپان شدن، بازیکتر است از آن که ما حاضر به تائیدش هستیم.

 

اما آنچه بیشتر منتقدها یکصدا ستوده اند، بازی هاست، به خصوص بازی این دختر نوجوان، بازیگر نوآمده، گبوری سی دی بی، که به قول منتقد هالیوود ریپورتر، دوئین برج Duane Burge، که فیلم را در ساندنس دیده، موفق می شود زیبائی و جذابیت درونی این زن جوان را که از دید ظالمانه مردم دیگر، هیولا جلوه می کند، به تماشاگر نشان دهد.

 

منتقد لس آنجلس تایمزنوشته صورت گوشتالود جلوی کار بازیگر با عضلات صورت را برای نشان دادن عواطف می گیرد اما خانم سی دی بی زود تماشاگر را به درون او می کشد. منتقد نیویورک تایمز ای او اسکات، از ترکیب عجیب و غریب بازیگر های این فیلم تعریف کرده که بعضی از سینما بعضی از تلویزیون وکمدی و بعضی مثل مرایا کری از خوانندگی آمده اند، ولی موفق می شود بازی های یکدست از آنها بگیرد.

No comments:

Post a Comment

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند