September 30, 2009

Surrogates

زندگی نیابتی آدمها از طریق جانشین ها

 

surrogate_2فیلم جانشین ها، یک فیلم حادثه ای و کارآگاهی است در لباس یک فیلم افسانه علمی، با استعاره های جدی در باره از میان رفتن رابطه های انسانی در جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، که در هر حال، با حضور بروس ویلیس در نقش اصلی و به خاطر سبک کار کارگردان آن، «جاناتان ماستا» رنگ و طعم یک محصول پرخرج و فرمولی هالیوودی را دارد. «جانشین ها» دنباله کارهای دیگر کارگردان جانان ماستا می آید که در فیلم مشهورش «ترمینیتر 3» هم به موضوع آدمهای ماشینی پرداخته بود. در این فیلم، جانشین ها، استعاره رابطه های اینترنتی به خصوص چت اینترنتی و بازی های کامپیوتری در جهان امروز است که به کاربرانی که در خلوت منازل جلوی کامپیوترها نشسته اند، امکان می دهد از طریق شخصیت های مجازی که خلق می کنند با شخصیت های مجازی کاربران دیگر در ارتباط مجازی قرار بگیرند.

 

بعضی از منتقدها این فیلم را به خاطر ضعف دیالوگها و کلیشه ای بودن داستان کارآگاهی آن تا اندازه ای کوبیده اند. بعضی منتقدها هم ایراد گرفته اند از جمله از اینکه سعی کرده با چند تا صحنه تعقیب و گریز، به داستان یخ فیلم، تحرک ببخشد... اما کار جاناتان ماستا و بروس ویلیس، به خاطر فضاسازی و خلق جامعه ای در میان جامعه ما که آینده نگر و تخیلی است بدون اینکه ظواهر متفاوتی داشته باشد، تحسین شده است.

گزارش تلویزیونی بهنام ناطقی

همچنین بازی بروس ویلیس که در دو نقش، یکی جوان تر و خوش تراش تر از خودش، ظاهر می شود، ستایش شده است. یکی از این دو نقش روبات یا آدم مصنوعی، یا جانشین خودش است که جوان تر است، و نمونه ارمانی خودش است، و دیگری در نقش آدم شصت و چند ساله و خسته و موریخته و پاکباخته... یکی از جذابیت های استفاده از تکنولوژی نقاشی کامیپوتری این است که آن را طوری به کار ببرند که با صحنه های فیلم مخلوط شود وقابل تشخیص نباشد. یعنی تماشاگر نداند که دارد نقاشی کامیپوتری نگاه می کند، هر چند که چنین داستانی، داستان آدمهائی که نشسته اند از دور دارند و به طور مجازی، از طریق روباتهای جانشین زندگی می کنند، اگر به نقاشی کامپیوتری هم کشیده شود، عیب نمی کند.

***

در جهانی که فیلم «جانشین ها» تصویر، آدمها در خانه می مانند و زندگی را از طریق جانشین های ماشینی که از خودشان جوانتر و خوشگل اندام تر هستند، زندگی را تجربه می کنند. بروس ویلیس کارآگاهی است که برای حل قتل مشکوک آدمی توسط جانشین اش، برای شرکت سازنده جانشین ها خطرناک می شود.

 

بروس ویلیس می گوید: «ایده جانشینی ابتدا به ذهن یکی از شخصیت های فیلم می آید، دانشمندی که روی تکنولوژی ساختن اجزاء ماشینی قابل کنترل بدن انسان کار می کند، تکنولوژی خوبی که روزی کاملش خواهیم داشت، اما آن را زیادی جلو می برد.» مشکل شخصیت بروس ویلیس این است که جانشین خود را از دست می دهد و در جهان جانشین ها، باید به توان نارسای اندام انسانی میان سال، بسنده کند.

surrogate_4 کارگردان جانان ماستا می گوید آنچه او را به این فیلم جذب کرد، اندیشه محوری آن بود که می گوید ما می توانیم نیابتا با استفاده از این آدم مصنوعی ها، زندگی را تجربه کنیم. که استعاره ای است برای زندگی در این دنیای دیجیتال - هر وقت که جلوی کامپیوتر می نشینید و ایمیل می زنید یا چت می کنید یا بلاگ می خوانید، در واقع یک لایه از تکنولوژی بین شما و طرف مقابل وجود دارد. این فیلم مستقیما در این باره است.

 

اینکه شخصیت بروس ویلیس برخلاف دیگر شخصیت های فیلم روبات نیست، تجربه خشونت صحنه های حادثه ای برای تماشاگر ملموس تر می سازد. کارگردان جاناتان ماستو می گوید به جای قراردادن داستان در آینده، آن را در زمان حال قرار داده، و می پرسد زندگی ما چی می شد اگر همه چیز مثل الان بود، با این فرق که این تکنولوژی هم بود- فرق اکنون فیلم این است که همه روی صندلی راحتی در منزل نشسته اند و از دور یک جانشین ماشینی را کنترل می کنند.

 

مشکل در جهان جانشین ها که پای کارآگاه اف ب آی را به ماجرا باز می کندف مرگ دو نفراست در حالیکه از دور به جانشین های خود مربوط بوده اند. شرکت سازنده جانشین ها نمی خواهد جانشین ها به کشتن صاحبان خود متهم شوند و سعی می کند کارآگاه را از میان بردارد.

ماستا می گوید با خلق شخصیت کارآگاه اف بی آی، که باید در تحقیق جنائی خود به همه جنبه های دنیای جانشین دار را بررسی کند، ستون فقرات داستان است به صورت که این جهان را در یک تحقیق کارآگاهی بررسی می کند. ماجرای خصوصی زندگی زناشوئی خود کارآگاه، ماجرا را پیچیده می کند.

 

***

 

شخصیت های این فیلم، آدمهائی هستند که دنیای ملموس را رها کرده اند و ترجیح می دهند در دنیای مجازی زندگی کنند. از این نظر، این استعاره خیلی به اوضاع امروز شبیه است. چند نفر را می شناسید که افتاده اند روی فیس بوک پنج ساعت مشغول لینک گذاشتن و چت کردن و کامنت گذاشتن زیر لینک های دیگران هستند، دیگرانی که معلوم نیست کجای دنیا باشند و چه شکل و حسی داشته باشند... دیگران مجازی -- ولی توجه ندارند به آدمی که بغل دستشان ایستاده و گرمی تنش را می توانند حس کنند و لبخندش واقعی است و عشق و مهرش... حالا این را آورده لباس یک داستان کارآگاهی را تنش کرده و چند صحنه تعقیب خطرناک هم گذاشته...

 

surrogate_5 از سوی دیگر، می توان گفت مبنای داستان، تقلیدی است، یعنی از خط های اصلی داستانی فیلم هائی مثل Blade Runner استفاده کرده، در باره روبات ها یا آدم مصنوعی که برای پرسیدن راز مرگ خود، مخفیانه به کره زمین بازگشته بودند. آن را مخلوط کرده با مبنای داستان مجموعه متریکس Matrix که زندگی و جنگ و رقابت بود در جهان مجازی، و همچنین نمونه نزدیک تر به این داستان، فیلم I Robot با شرکت ویل اسمیت، که در آن آدم مصنوعی ها می خواستند دنیا را بگیرند، برای اینکه در تصویر فاشیستی از جهان، خود را برتر و کامل تر و کم نقص تر از انسانها می دیدند...

 

منتقد مجله موقر سالن، خانم استفانی زکرک فضای فیلم را «بهشت پلاستیکی» توصیف کرده و ایرادی که از این فیلم گرفته این است که در داستان مضحک و غیرمحتمل خودش، غرق شده و از حماقت خودش لذت می برد. در چند روز بعد از اکرانش، این فیلم حدود 14 میلیون در 3 هزار 600 اکران فروش داشت، که به قول یک کارشناس بازار سینما، آن را همقطار فیلمهای کم فروش این ژانر قرار می دهد، فروش اکران اولش کمتر از I Robot بود که داستانی مشابه دارد و مشابه فیلمهای جزیره بود و همچنین روز ششم با شرکت همین بروس ویلیس، که آن هم فیلم جالبی بود با اینکه فروش نکرد.

 

برندن گری، کارشناس گیشه در آمریکا می نویسد سرنوشت فیلمی مثل جانشین ها نشان می دهد که حرف نهائی در فروش فیلم را قصه می زند و ایراد گرفته از بازاریابی فیلم جانشین ها که در آن بیشترین هزینه روی توصیف جهان تخیلی فیلم است و زمینه قصه و در آگهی ها وقتی را به تشریح قصه فیلم و شخصیت ها اختصاص نداده اند و بنابراین تماشاگر نمی داند که انتظار چه چیزی را می تواند داشته باشد. تاد مککارتی، منتقد مجله تخصصی ورایتی هم فیلم جانشین ها حق اش است فروش خوبی داشته باشد اما اگر چنین نشود، تقصیر تبلیغات گمراه کننده و زننده فیلم است.

 

اما کارگردان جاناتان ماستا هنرمند قابل اعتنائی است، دست کم در فضای هالیوود، و بسیاری از منتقدان در کار او جنبه های ستایش آمیز هم پیدا کرده اند. کایل اسمیت، منتقد نیویورک پست، می نویسد وقتی صحبت فیلم های تخیلی – علمی آبکی باشد که قرار است مردم را به فکر بیاندازند، فیلم «جانشین ها» فیلمهای دیگر از جمله «ناحیه 9» District 9 برتری دارد برای اینکه ژانر فیلمهای هیجانی روباتی را به جهت متفاوتی می برد.

 

surrogate_poster کایل اسمیت ناخواسته جواب منتقدهائی را که داستان فیلم را مضحک و غیرمحتمل دانسته اند و می نویسد باور ندارید آدمهائی که تجربه زندگی واقعی را رها کرده اند و از طریق آدمهای مجازی جانشین در جهان جانشین زندگی می کنند؟ پس مجموعه بازی های کامپیوتری Sims چیست که دهها میلیون کاربر دارد، یا میلیونها آدمی که در دنیای مجازی Second World زندگی و کار می کنند و حتی پول در می آورند... در آنجا از طریق جانشین های مجازی خود همین Avatar ها زندگی می کنند...

 

کایل اسمیت جذابیت فیلم را نه در داستان کلیشه ای کارآگاهی و کشف جرم آن و نه در چند صحنه تعقیب و گریز خیابانی هیجان انگیز فیلم، بلکه در دنیائی می داند که جاناتان مستا در این فیلم خلق کرده... از دید این نویسنده، مبنای فیلم، یک ابزار هزل اجتماعی قابل انعطاف است که در عین حال، هم کاربران ویدیو و بازیهای کامپیوتری و اینترنتی را مسخره می کند و هالیوود را دست می اندازد، با تصویری که از اجتماع آدم مصنوعی های شسته رفته و خوش تراش، عرضه می کند، و هم از تنبلی و خانه نشینی انتقاد می کند و هم از اعتقاد به مواد مخدر. آدم لازم نیست تخیل زیادی به کارببرد که دنیای این فیلم، یعنی آدمهای کج و کوله و ریش نتراشیده در لباس های چروکیده منزل، که از طریق تصویرهای خودشان در جهان مجازی با هم رابطه می گیرند را به جهان امروز وصل کند.

 

از طرف دیگر، فیلم در این که ما را از دنیای خودمان به جهان خودش منتقل کند هم موفق است و منتقدها، موفقیت جانان ماستا کارگردان فیلم را در جهان تخیلی ای می دانند که درست وسط دنیای ما به وجود آورده، یعنی بدون اینکه از طراحی های خیالی و آینده نگر استفاده بکند، یک جهان تخیلی به وجود آورده. لیزا شوارتزبام می نویسد روباتهای فیلم با حال هستند، ایده های فلسفی خوبی در فیلم هست.

 

استفانی زکرک می نویسد «جانشین ها» خود را سرپا نگه می دارد، از طریق جدی نگرفتن خودش، و تشخیص این حقیقت که فیلمی در باره آدم مصنوعی ها نباید لزوما ساخته آدم مصنوعی ها باشد.

تای بر در باستن گلوب فیلم جانشین ها یک فیلم افسانه علمی قابل دیدن اما درجه دوم می داند و نتیجه تلاش کارگردانی خوب و یک مقدار ایده های جالب که تلاش می کنند بر داستان فرمولی و دیالوگ یخ و یک سری حماقت جدی فائق بیایند.

No comments:

Post a Comment

نظرهای شامل آدرس سایت ها و بلاگهای شخصی، بدون استثنا حذف می شوند